مطالب بیشتر
اصلش، اختلاف ما با خیلیها، بر سر ِ آن نیست که ما از کجا آمدهایم و آمدنمان بهر چه بوده است و به کجا میرویم آخر و الخ. بازی این روزها، گاهی پیچیدگیاش به ابهام پرسشش نیست. بلکه به نپرسیدنش است. یعنی به فکر نکردن است. نه در مورد ِ پاسخ ِ به پرسش که در مورد اصل ِ پرسش. یعنی خیلیها این روزها نیاز ِ به پرسش را در خود احساس نمیکنند. در یک تخدیری قرار دارند که مانعشان میشود از پرسش و تأمل. در یک نوع رضایتمندی ِ در عین ِ نارضایتی قرار دارند که منعشان میکند. در…
لطف کنید و اگر کامل گزارش ِ مجلس دیروز را نخواندهاید، لطف کنید و یک بار آن را از این لینک بخواند. به تیتر زدنهای فارس هم بیاعتنا باشید. *** به واقع مجلس دیروز نمایش داد که حرفها، بحثها، دغدغهها و همهی آنچه که داشت، فراتر از بحثهای رسانههای جنجالساز و آرامشستیز نیست. مجلس دیروز به نمایش گذارد که میتوان دغدغههای مجلسیها را در سایتهای مختلفِ زیر ِ پوشش نهادهای قدرت و ثروت خواند و باور داشت که عمیقتر و دقیقتر از آن نمیتوان چیز دیگری یافت. نمایش داد که شأنی که برای خود قائل است، خلاصهی در بحثهای ِ…
مثلا میشود در مورد عید نوشت؛ در مورد اینکه ماهیهای قرمز را نخرید برای عید؛ یا مثلا در مورد اینکه خانهتکانی مردها را خیلی خسته میکند؛ یا اینکه جبههی پایداری بیشتر رای آورده است یا جبههی متحد. و حتا «علم بهتر است یا ثروت؟» اما این همه آیا پاسخگویی به وظیفهایست که بر دوش داریم؟ آیا ما وظیفه نداریم در برابر ِ فروش ِ شخصیترین اطلاعاتمان توسط ِ مخابرات معترض باشیم؟(+) آیا این حریم ِ شخصیئی که از جانب مخابرات بیهیچ مخاطره در حال فروش است، عادلانه است و مصداقی بر ظالم بودن نیست؟ مگر چه باید انجام دهند تا…
مجلهی هابیل تعطیل میشود، آب از آب تکان نمیخورد؛ سیستم وبلاگدهی ِ «…» فیلتر میشود، آب از آب تکان نمیخورد؛ وبلاگ ِ «…» مسدود میشود، آب از آب تکان نمیخورد؛ تریبون مستضعفین فیلتر میشود، آب از آب تکان نمیخورد؛ حتاتر برای مسدود شدن اینها یه خط هم نمینویسیم و اعتراض نمیکنیم، بل خدای نکرده، «جمهوری» آسیب نبیند و یا «جمهوری» به این بهانه به ما آسیب نرساند. مثلا مسدود شدن ِ مجلهی هابیل، آه از نهاد ِ کدام سایتهای ِ خبری برآورد؟ از این همه سایت ِ منتسب به آقایان ِ اعیان ِ ثابتهی سیاست، کدامیک انقلابیوار، دم بر آورد…
بعد از این وقفه طولانی لازم است خدمت دوستان بزرگوار و رفقای عزیز و دلسوز سلام عرض کنم و آرزو کنم که همگی رو به راه باشند. اینجا بیشتر از زدن علامت «زندهام» و تقدیم چند نکته کوتاه مصدع نمیشوم: ۱ ـ هابیل میگفت بهتر است دوباره شروع به نوشتن کنم اما با آنچه گذشته است واقعا دستم به نوشتن نمیرود، فکر میکنم هنوز هم در وضعیتی نیستم که بتوانم به وبلاگنویسی برگردم. بعد از چند ماه تازه دیروز آخرین بازپرسی را از سر گذراندهام و تا اینجا فکر میکنم هر آنچه لازم بوده و نبوده را برای اثبات حسن…
ـ حسام مطهری نگاشته بود که احتمال دارد در انتخابات شرکت نکند و به حتم، دلیل ِ این شرکت نکردنش در انتخابات، دغدغهاش است برای تقویت انقلاب اسلامی؛ میشود خوشرقصی کرد و حتا نوشت برای تقویت جمهوری اسلامی. چه که این دو اگر چه در مقام تبیین جدا و منفک از یکدیگرند، اما پرچم و عَـلَم ِ انقلاب اسلامی به دست جمهوری اسلامیست(و ترسی در ماست که جمهوری اسلامی ِ کنونی، تاب ِ عَـلَمداری انقلاب اسلامی را نداشته باشد.) پرچم و علم ِ انقلاب در دست جمهوریست و مخالف ِ «عملکرد ِ جمهوری» نه مخالف جمهوری اسلامیست و نه مخالف…
داشتم فایلهای قدیمیام را نگاه میکردم. خوردم به یک متنی که آن وقتها برای سایت آبادگران جوان نوشته بودم و خاطرم نیست که آیا منتشر شد یا خیر. مطلب بدی نبود؛ اگر چه شاید ارتباط مستقیمی با فضای فعلی نداشته باشد، اما بیربط به فضای رسانهای فعلی نیز نیست. بازنشر بخشی از یادداشت شاید بد نباشد: بازارِ تیتر تیترهای یک روزنامه در خود خیلی چیزها را دارد و خیلی جهتگیریهای روزنامهجات را نمایان میسازد. برای مثال تیترهایی که مربوط به روزنامههای امروز کشور(۲۷/۲/۸۶) میباشند: اعتماد: رهبر انقلاب: دلایل مذاکره با آمریکا آفتاب یزد: رهبرانقلاب: گفت و گو با آمریکا فقط…
به نام خدا سلام آرمیتا سلام خواهرکم برای من نوشتن کار سختیست. همیشه سخت بوده است. سختتر میشود وقتی قرار است برای تو بنویسم. شاید اگر اینطور بنویسم بهتر باشد که: یک: آدمها دوست دارند زندگی خوبی داشته باشند. زندگی خوب هم یعنی مثلا آدم در خانوادهای مهربان زندگی کند. پدر و مادر خوبی داشته باشد. فامیلهای خوبی داشته باشد. همسایهها و دوستان مهربانی داشته باشد. وقتی میرود مسجد، با آدمهای خیلی خوبی آشنا بشود. بتواند دستورهایی را که خدا به ما داده تا بتوانیم راحتتر زندگی کنیم، انجام بدهد. خود خدا گفته هر کسی که شکر نعمتهایی را که…
فرق نکرده است. همان گروهکهایی که اول انقلاب و زمانی نه چندان دور، من و ماها را امل و دگم و دهاتی و پاپتی میخواندند، اکنون هم هفت هزار تومنی و متحجر و بی سواد و غیره میخوانند. هنوز هم تمسخر کردن عادتشان است و هتاکی کردن، منششان. همان مسئولینی هم که فکر میکردند ادارهی کشور تجربه میخواهد و کراوات، اکنون هم فکر میکنند، باید پوپر قورت داده باشی و معنویت ِ سنت گرایی داشته باشی و مثلا تسامح و تساهل ِ گاندیوار که بشود در مسیر «توسعه» گام برداشت. هیچ فرق نکرده است. همان زمان که غرغر میکردند و…
ـ گند زدهاند. حالا من مینویسم گند. وگرنه وضع خرابتر از اینهاست و شما به جای «گند زدهاند»، هر عبارت ِ سخیفتری میتوانید به کار ببرید. و هر چه این عبارت سنگینتر باشد، به حقیقت ِ کاری که اینها کردهاند، نزدیکتر. ـ آن مغزی که همچه چیزی را پیشنهاد داده را به نظرم باید بیاورند بیست و سی، تا ملت با این همه هوش ِ سرشار آشنا بشود. همه را هم ردیف کرده برای این مراسم. از نیروهای نظامی و امنیتی و غیره گرفته تا وزیر و وکیل و آخوند و غیره. همه هم مثل ِ ماست ِ نماسیده، در…
وقتی برای تحصیل، مدرسهی عالی قبول شدم، چندین سال بود که دانشطلبان مدرسهی عالی به روندهای موجود در مدرسه معترض بودند. به نحوهی برخورد ِ تحقیرآمیزی که در مدرسه وجود داشت، عدم ورود آقای امامی کاشانی به مباحث مدیریتی و یله و رها کردن مدرسه، روندهای درسی نابه جا و حقکشیهای گسترده در روند درسی و تریبتی و قس علی هذا که بیانشان نیز میتوان این وبلاگ را به جمع دوستان ِ فیلتر شدهاش بکشاند. این چنین بود که گاه به گاه حرکتهایی برای اعتراض به این ناعدالتیها و سوء مدیریتها که در بسیاری موارد صنفی بود، در مدرسه شکل…
بازی ِ مسخرهی تمسخر اصغر فرهادی و به همان اندازه، بازی ِ مسخرهی حلوا حلوا کردنش، از همان زمان آغاز شد که انتظارش میرفت. وا ماندم که این همه از چیست؟ این همه هول برداشتنها از اینکه یک نفر رفته است و جایزهای گرفته است برای چیست؟ چرا این همه سر و صدا. نه اینکه مثلا برای این جایزه اهمیت قائل نباشم که اینطور نیست. بلکه نحوهی تشویق و تاییدها در بسیاری از موارد معطوف به خود جایزه نبود. دعواها و بحثها، خالهزنکی بودند. بحثهای مسخرهی دست دادن ِ محرم و نامحرم که انگار از اصغر فرهادی چه انتظاری غیر…
یحتمل شما هم آن گزارش تلویزیونی را دیده بودید که در حاشیهی یک نمایشگاه در آمریکا، یک تابلوی نقشهی جهان نصب کرده بودند و از برخی از بازدیدکنندههای نمایشگاه سوال میپرسیدند که روی نقشه، ایران را نشان بدهد. مخاطبان از اقشار مختلف و در سنین متفاوتی بودند. در کمال تعجب بسیاری و تقریبا همهی کسانی که مورد پرسش قرار گرفته بودند، نمیدانستند ایران کجای نقشه قرار دارد. این در حالیست که در ایران، بسیاری نه تنها کشورهای بزرگ را، که بسیاری از کشورها را میتوانند روی نقشه پیدا کنند و اطلاعات بسیاری از کشورها و قومیتهای مختلف دارند. و قس…
پیش از این، سه مطلب در این باره نگاشته شده است: حجاب باید زیبا باشد؛ آیا حجاب باید زیبا باشد؛ حجاب باید زیبا باشه. با فاصلهای به نسبت زیاد، این متن نیز در راستای همین نوشتههاست. این اولین مطلب بوده و مطلبهای پس از این نیز همه در راستای بیانی همین مطلب ارائه خواهند شد. ………………………. ”در آمدی بر تفکیک میان پوششهای «سکسی و شهوتبرانگیز» ، «اروتیک و تحریکبرانگیز» و «زیبا و تحسینبرانگیز»” بازنمایی شخصیتی کسانی که به عقیدهای پایبند هستند، به شدت در ترویج آن عقاید موثر است. چنان که اگر کسی معتقد بر امری باشد و جامعه، رفتارهایی…
تریبون مستضعفین ـ از زمانی که راه افتاد، خرج ِ ما را زیاد کرد. هر بار که از متروی ِ شهدا پیاده میشدم، کشش ِ کتابهای جدید، ناچار میکرد که هر چند کوتاه اما سری به این کتابفروشی بزنم. کتابها به خوبی انتخاب میشود و به وضوح، دقت و شاید حتا وسواس در انتخاب آنها را میتوان مشاهده کرد. این میشود که شاید مرتبهای نباشد که داخل کتابفروشی بشوم و کتابی خوب برای خواندن پیدا نکنم. دو سه نفر کتابفروشی را میگردانند که فروشندهی ساده نیستند. کتابها را میشناسند و میتوانی از آنها به عنوان مشاور نیز در انتخاب کتابها…
سال هشتاد و هشت و روزهای اولیهی پس از انتخابات که تهران آبستن اتفاقات بود و در بعضی از خیابانها نیز درگیریها شروع شده بود، تلویزیون، مملکت را گل و بلبل نشان میداد. دریغ از پخش خبر و یا گزارش از این اتفاقات. تنها کاری که بعد از جند روز تلویزیون انجام داد، شرکت کنندگان در آشوبها را در قالب معدودی آشوبطلب جلوه داد. «بایکوت» راهبرد تلویزیون بود. راهبردی که به طور مشخص با شکست مواجه شد و اعتماد بسیاری را به تلویزیون از بین برد و باعث شد، شبکههای خبری معاند، رسانههای بهتری برای پیگیری اخبار اتفاقات جلوه کنند….
اکنون زمان برگزاری دادگاه است. برگزاری دادگاهی که در آن کسانی که چهار سال پیش بزرگترین ظلم را در حق نظام کردند محاکمه شوند. اکنون زمان برگزاری نمایندهی کسانیست که به همین دولت و به همین مدیران برگزاری انتخابات و به همین نظام رأیگیری تهمت ِ تقلب، آن هم تقلب ِ ۱۱ میلیونی زدند و امروز طرفدرانش به همین دولت و به همین مدیران برگزاری انتخابات و به همین نظام رأیگیری چون نامزدشان رأی آورده است هیچ شبههای وارد نمیدانند. میرحسین و کروبی را آزاد کنید و به محکمه بسپاریدشان تا حال که همین حکومت با همین نظام رأیگیری بار…
یک: دادستان تهران در مورد تشویق حاجمنصور به کشتن مشائی، بیان کرده است که شخصی که در مورد او صحبت شده است میتواند اعلام جرم کند. یعنی مشائی بیاید و علیه حاج منصور شکایت کند. خیلی شاد هستند بعضیها. این در حالیست که حاجمنصور ارضی بارها و بارهاست و سالها و سالهاست با ادبیات بازداشتگاهی، دیگران را با القاب خر و یهودی و زنازاده و …. خطاب کرده است و کک ِ دادستان هم نگزیده است. همان دادستانی که هنوز آفتاب شنبهی پیش ننشسته بود و چند ساعتی از انتشار خاتون نگذشته بود، خبر خاتون را شنیده بود و متوجه…
خیلی دیدهام و خیلی شنیدهام و خیلی گاه با ادبیات انقلابی خواستهاند که وبلاگنویس حزباللهی مالهکشی کند. مالهکشی یعنی بخواهی اشتباهی را که بخشی از جمهوری مرتکب شده است و برای جمهوری و مردم و غیره هزینه داشته است را توجیه کنی و رویش خط بکشی. مثلا با لالمانی گرفتن، مثلاتر با اینکه این اشتباه یک نفر بوده است و با اینکه هنوز جمهوری حرکت مثبتی برای حل آن نکرده است باز نباید به پای نظام گذاشته شود و قس علی هذا. مالهکشی یعنی «هر طور که شده» از نظام و کارهایش دفاع کنی. چه که مثلا دو هفتهی پیش…
بازی ِ مسخرهی تمسخر اصغر فرهادی و به همان اندازه، بازی ِ مسخرهی حلوا حلوا کردنش، از همان زمان آغاز شد که انتظارش میرفت. وا ماندم که این همه از چیست؟ این همه هول برداشتنها از اینکه یک نفر رفته است و جایزهای گرفته است برای چیست؟ چرا این همه سر و صدا. نه اینکه مثلا برای این جایزه اهمیت قائل نباشم که اینطور نیست. بلکه نحوهی تشویق و تاییدها در بسیاری از موارد معطوف به خود جایزه نبود. دعواها و بحثها، خالهزنکی بودند. بحثهای مسخرهی دست دادن ِ محرم و نامحرم که انگار از اصغر فرهادی چه انتظاری غیر…
نحوهی برخورد نامناسب با نوشتهها و وبنوشتهها، خیلی وقت است دامن ِ وبلاگستان را گرفته است و گیر داده به حلقومهایی که رسانهای جز یک وبلاگ ِ زپرتی ندارند. آیا ما همهمان، حسین قدیانی هستیم؟ آیا لازم است همه حسین قدیانی باشیم؟ مگر حسین قدیانی چیست یا کیست که باید همه، حسین قدیانی باشند؟ مقدمه قدیانی، پس از حماسهی نهم دیماه هشتاد و هشت و پس از فروکش کردن فتنهی انتخابات، مطالبش را در قالب ِ وبلاگ منتشر کرد. یعنی زمانی که بصیرت عمومی افزایش یافته بود و فتنه، تا حدود زیادی دفع شده بود. پس از حضور چشمگیر امت…
من نمیدانم چرا باید درخواست شود که مفاد یک مذاکره، که برایش خون ریخته شده است و بدل به یک امر هویتی شده است، مخفی و محرمانه باشد. تیم ایرانی از چه چیزی هراس دارد و مگر چه دارد تقدیم غرب میکند که باید اصرار داشته باشد که مفادی که در بستهی پیشنهادیاش است محرمانه باقی بماند. صداها و خبرها و حرفهایی که در فضای رسانهای رد و بدل میشود حاکی از آن نیست که بیش از این میشود به ظریف و تیم مذاکره کنندهی هستهای اعتماد داشت و اگر حتی اعتماد داشت، نمیتوان چشمها را بست و همه چیز…
ـ گند زدهاند. حالا من مینویسم گند. وگرنه وضع خرابتر از اینهاست و شما به جای «گند زدهاند»، هر عبارت ِ سخیفتری میتوانید به کار ببرید. و هر چه این عبارت سنگینتر باشد، به حقیقت ِ کاری که اینها کردهاند، نزدیکتر. ـ آن مغزی که همچه چیزی را پیشنهاد داده را به نظرم باید بیاورند بیست و سی، تا ملت با این همه هوش ِ سرشار آشنا بشود. همه را هم ردیف کرده برای این مراسم. از نیروهای نظامی و امنیتی و غیره گرفته تا وزیر و وکیل و آخوند و غیره. همه هم مثل ِ ماست ِ نماسیده، در…