
بعد از این وقفه طولانی لازم است خدمت دوستان بزرگوار و رفقای عزیز و دلسوز سلام عرض کنم و آرزو کنم که همگی رو به راه باشند. اینجا بیشتر از زدن علامت «زندهام» و تقدیم چند نکته کوتاه مصدع نمیشوم:
۱ ـ هابیل میگفت بهتر است دوباره شروع به نوشتن کنم اما با آنچه گذشته است واقعا دستم به نوشتن نمیرود، فکر میکنم هنوز هم در وضعیتی نیستم که بتوانم به وبلاگنویسی برگردم. بعد از چند ماه تازه دیروز آخرین بازپرسی را از سر گذراندهام و تا اینجا فکر میکنم هر آنچه لازم بوده و نبوده را برای اثبات حسن نیت و رفع اتهامات وارده انجام دادهام.
۲ ـ اخباری در همین روزها به گوش میرسد که الحمدلله و المنه حقایقی را ـ حتی به آنهایی که دوست دارند سرشان را زیر برف کنند ـ ثابت میکند. خدا آخر و عاقبت همهمان را ختم به خیر کند، فقط قبلش یک جو عقل هم بدهد که پیش از آوار شدن بهمن صدای تکان خوردنش را تشخیص بدهیم.
۳ ـ امیدوارم جزای دنیویِ «مصرف کنندگان شعار عدالت» (امثال الف و توکلی و…) را ببینیم. نیمی این برخوردها اگر به خاطر رئیس جمهور انجام میشد چنان حنجرهای چاک میدادند که بیا و ببین! اما حالا که هر اظهارنظر و انتقاد سادهای منکوب میشود هیچ تعریضی نسبت به دو رئیس قوه دیگر ندارند، ورودی هم که میکنند برای ماله کشی است. روحشان هم در فهرستهای کذا.
۴ ـ آنها که شرافتمندانه به «دزدی بزرگ» اعتراض داشتند از طرف کسی که خودشان او را به مجلس فرستادهاند «اراذل و اوباش» و تلویحا «ساندیس خور» خطاب شدهاند. خبر را که شنیدم خوشحال شدم، حقیقتی آشکارتر شده. در انتخابات پیشین که شرکت نکردهام، اهمیتی هم ندارد، اما حسرت شرکت در آن اعتراض علیه «طرفداران فساد و خاندان سالاری» بر دلم مانده است.
۵ ـ این روزها احساس سرخوردگی زیادی منتشر میشود. نوشتههایی مثل نوشته حسام مطهری کاملا دغدغهمند و آینده نگرانهاند. تنها به این شرط که دوستان اجازه ندهند ترک فعل سیاسی، و جهت گیری کاملا مثبت و دلسوزانهشان دستاویز «سیاست گریزهای اخلاق گرا» شود، که این جماعت ارادهای برای اصلاح ندارند و فرصت طلبانه فقط به زخم زبان زدن و ایراد گرفتن فکر میکنند.
۶ ـ برادران و خواهرانی که میخواهند رأی بدهند لابد توجه دارند که «بعضیها» از سر اخلاصشان اشتباه میکنند، و «بعضیها» از سر نفاقشان از حرفهای راست و درست سوء استفاده میکنند، و این دو با هم خیلی فرق میکنند. هر چه هم درباره بصیرت و اهمیت آن گفته شده متعلق به کسانی است که سر بزنگاه این دو را از هم تشخیص بدهند.
۷ ـ ظاهرا ۲۴ از ۱۳ بزرگتر است، اگر این موضوع حقیقت داشته باشد ـ و فتنه را هم معادل حداکثر رأی مخالف حساب کنیم ـ میتوان گفت که «وکیل الدوله» بودن بر «وکیل الفتنه» بودن مزیت دارد، هر چه نباشد میزان، رأی ملت است! مگر اینکه کسی باور به تقلب داشته باشد و تنها از سر قدرت طلبی و نفاق حرف واقعیاش را به زبان نیاورد.
۸ ـ جالبترین اتفاق ماههای گذشته برگشتن مکر کسانی بود که میخواستند به بهانه پرونده فساد برای مردم خودشیرینی (استیضاح) کنند، اما در فاصله کوتاهی ننگ حقوق مادام العمر به پیشانیشان نشست، این وقاحت هم ثبت شد که ما به التفاوت حقوق منافی عدالت نیست! مکر دیگر، پرونده سازی برای منتقدان مجلس به بهانه توهین به رهبری بود، که سردار علایی زحمت برگرداندنش را کشید.
۹ ـ اگر به راستی رأی مردم را معیار بدانیم چارهای نمیماند جز اینکه اذعان کنیم به استناد سطح مشارکت مردم، پارلمان در درجه دوم اهمیت قرار دارد. به خصوص وقتی مطلع باشیم که بسیاری از مردم به خاطر حل مسائل اجرایی و منطقهای شان در انتخابات مجلس شرکت میکنند. میتوانیم یادآوری کنیم که ملاک همچنان رأی مردم و ضوابط قانونی است، و «مجلس در رأس امور است» هیچ معنای حقوقی ندارد.
۱۰ ـ کاش آقایان ترتیبی میدادند برای دفاع از حریم قرآن، و پشتیبانی از مردم مظلوم افغانستان هم که شده تظاهراتی، تجمعی، اعتراضی چیزی برگزار میشد. افغانها واقعا غیرت نشان دادهاند و خوب نیست که هیچ کدام از شهرهای ایران تکانی به خود ندهند. دفاع از قرآن مرز و ملیت سرش نمیشود، از انتخابات هم خیلی مهمتر است.
باقی بقایتان…
مجتبی دانشطلب
ممنون
دلم گرفته
دلم عجیب گرفته
صفای قلمت حاجی. جای نوشته های تند و تیزت خالیه در وبلاگستان
سلام علیکم دشمن عزیز قدیمی! یادته در جواب حاشیه هام حوصله ات سر رفت و نوشتی که “کاشکی دیگه اینجا ننویسی ” منم ترسیدم که رد منو پیدا کنی. این بود که با اسامی جعلی برات می نوشتم. دلم برات تنگ شده بود. قدر این رفیقت هابیل رو بدون. آدم دشمن هم داشته باشه دشمنی مثل تو داشته باشه.
انشاءالله در رژیم سکولار بعدی، رهبر حزب رادیکال اسلامی بشی!!
علی ای حال سلامت باشی
“ظاهرا ۲۴ از ۱۳ بزرگتر است، اگر این موضوع حقیقت داشته باشد ـ و فتنه را هم معادل حداکثر رأی مخالف حساب کنیم ـ میتوان گفت که «وکیل الدوله» بودن بر «وکیل الفتنه» بودن مزیت دارد، هر چه نباشد میزان، رأی ملت است! مگر اینکه کسی باور به تقلب داشته باشد و تنها از سر قدرت طلبی و نفاق حرف واقعیاش را به زبان نیاورد.”
واقعا که سالها پیروی از مرام و اعتقادات سست باعث شده قوه استدلالتان آسیب زیادی ببیند.
دو فرض خطا و یک نتیجه از هر دو خطا تر
کجایی حاجی خیلی کم پیدا شودی با ما هم که قهری :دی
کجایی حاجی خیلی کم پیدا شدی با ما هم که قهری :دی
سلام آقای دانشطلب عزیز
چیزی در نوشته های شما هست که بااینکه انتقاد و تعریض است اما ناامید کننده نیست و بیشتر خون آدم را به جوش می آورد و چرتش را پاره می کند.
تمام این روزهای اخیر را به همین ماجرای جسارت به قرآن و غیرت افغانی ها و پاکستانی ها فکر می کردم و مانده بودم که چرا هیچ کدام از نامزدها به قدر سر سوزنی از این ماجرا حرفی نزدند و رگشان بیرون نزد و اهمیتی به آن ندادند.
من هم فکر می کنم باید خیلی قدر هابیل را بدانی. کاش ما هم سعادت داشتیم آب و آتشمان را لایق می دانستی گاهی حرفهایت را در آنجا می زدی.
سلام وادب
نوشته های خوبی داری برای اولین بار وبلاگتو دیدم
فرصت کردی سری هم به سرای ما بزن
“ب
………
اما صدای آدمی این نیست
با نظم هوش ربایی من آوازهای آدمیان را شنیده ام
در گردش شبانی سنگین، ز اندوه های من سنگین تر
و آوازهای آدمیان را یک سر، من دارم از بر
یک شب درونِ قایق دلتنگ خواندند آنچنان
که من هنوز هیبت دریا را
در خواب می بینم.
…/…
سلام. احوال شما؟ خوبید؟ کاندید مسابقه چهره ۹۰ شدم. اگه ممکنه لطف کنید ثبت نام کنید و بعد تو یکی از پنج وبلاگی که معرفی می کنید اطلاعات پنج دیواری رو هم وارد کنید.
آدرس وبلاگ:http://rocpina.persianblog.ir
نویسنده: بهنام جعفری
موضوع: یادداشت
شهر: قم
لینک محل ثبت نام: http://chehreblog.com/register
از حالا از زحمتتون متشکرم. به امید دیدار.
سلام
عالی بود.
فقط به نظرم پرداختن به دعوای اینکه چه کسی در راس امور است، درست نیست.
جاتون در وبلاگستان بسیار خالی است.