مطالب بیشتر
یکی از مهمترین وظایف هر شخص مسلمان، عمقبخشی به نگرشها و اعتقادات خویش است. یکی از بهترین وسیلهها برای کسب آگاهی و به نحوی اندیشهورزی، کتاب خواندن است. کتابخوانی و انتخاب کتاب نیز، اگر در مشورت با متخصص انجام شود، به حتم به هدفمند شدن مطالعه و پرهیز از هدر دادن وقت است. اینچنین و در این حالت است که شخص با مراجعه به کارشناس و متخصص ِموضوعی که میخواهد به مطالعهی آن بپردازد، از کتابهایی سادهتر آغاز کرده و آرام آرام با معرفی کتابهای بعدی، به نحوی در آن موضوع پرورش مییابد. مطالعه پیرامون موضوعات مرتبط با حوزهی زنان…
به طور معمول، به هنگام سخن گفتن از حجاب آنچه بی درنگ در اذهان متصور میشود، پوشش و نوع آن است و کمتر به حقیقت حجاب، ریشهها و مراحل شکوفایی آن پرداخته میشود. چه که امور ظاهری که به چشم میآیند، مهمتر جلوه میکنند و حساسیتبرانگیزتر هستند و گاه مفاهیمشان در فضای عمومی، در سطوح باقی مانده و لایههای درونی و باطن و بطنهای آن مورد دقت قرار نمیگیرد. نیازمندی ما به ریشهیابی مفاهیم فرهنگی و اجتماعی، چنان است که پیشنهاد ِ برای تدبیر ِ امور و پیشنهاد برای حرکت افراد در فضای جامعه، جز با شناختهایی اینچنینی دقیق و…
ما به این انقلاب بدهکاریم. ما به این مردم بدهکاریم. ما به همهی خونهای ریخته شدهی در تاریخ برای به نتیجه رسیدن ِ آرمانهای اسلام بدهکاریم. ما بدهکاریم برای همیشه. در مقابل ِ هر شخصی که در تاریخ قدمی برداشته تا این دورهای که در آن هستیم، شکل بگیرد. ما به همهی مجاهدان ِ مسیر الله بدهکاریم. ما به جانها و آبروهایی که در این مسیر هزینه شدهاند، بدهکاریم. به پیرزنی که با اطمینان فرزند و فرزندانش را برای مقابله با استکبار و استعمار و استحمار بیگانه به جبهههای حق علیه باطل در هر سرزمینی فرستاد بدهکاریم. ما به مردان…
اینکه در جامعه، گروهها و دستهها، صنفها و حتی در مفهومی وسیعتر، جنبشهای اجتماعی مختلفی شکل بگیرند که هر کدامشان شکل گرفته بر اساس ِ تامین اهداف و خواستهها و یا منافع مشترک باشند، امری طبیعیست. و این جنبشها که هر یک پایگاهی اجتماعی برای خود فرض گرفتهاند، شل گرفته بر اساس تضاد با خواست عمومی و یا بر مبنای همراهی با فضای کلی جامعه و یا پیشبرندهی فضای عمومی هستند. و این عموم، نه به مفهوم فرد فرد انسانهای یک کشور، که به معنای مخاطبان مستقیم و غیرمستقیم فعالیتهای آن جنبش هستند که دسترسی به نظرات و فعالیتهای این…
زنانپرس: مناسب است که میان ِ جریانهای دفاع از حقوق ِ زنان و یا جریانهای حمایت از شخصیت و کرامت زنان تفکیک قائل شویم. چه جریانهایی که در بستر ِ نظری و تئوریک به حیات خود ادامه میدهند و چه جریانهایی که بستر ِ اجتماع را محور فعالیت خود قرار دادهاند. جریانهایی که اگر آنها را به تعریفها و حد و حدودها محدود کنیم، خود به جمیعتهای متفرقهی زیادی بدل میشوند. به این مضمون که دهها گروه و جریان فعال را میتوان لیست کرد که در جریان ِ کلی دفاع از حقوق زنان میگنجند. و البت به نظر نمیتوان همهشان…
بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقایِ دکتر سیدمهدی خاموشی سلام علیکم اواخرِ سال ۱۳۸۹ و پس از تعطیلیِ سایتِ «خانهٔ کتابِ اشا» به دلیلِ مشکلاتِ مالی و فقدانِ بودجه، یکی از مشاورانتان از جانبِ شما با تلفن همراه بنده تماس گرفت و دلیل تعطیلیِ سایت را جویا شد. این تماس هیچ ارتباطی با رصدِ فضایِ فرهنگیِ کشور از جانبِ شما نداشت. لابد به خاطر دارید که تماسِ مشاورِ شما، حدود یک ساعت پس از تماسِ بسیار کوتاهِ بنده با تلفن همراه شما بود. من به شما گفتم: از بدقولی شما که باعث تعطیلی کارِ اشا شد متشکرم. ظاهراً این حرف…
یک برنامهای بوده است همین پنجشنبه شب(+) که حدود چهارصد نفر از فعالان فضای مجازی با خانوادهشان در آن حضور پیدا کردند. از قم و تهران و اصفهان و غیره. یک سری از دوستان نیز انتقادات و گیرهایی نسبت به این برنامه، و یا به بیخ و بن ِ این برنامه داشتهاند.(یعنی اردوی سیصد نفرهی وبلاگنویسان به بهانهی حجاب و عفاف، سفر کاروان صد و بیست نفرهی وبلاگنویسان به کربلا و این همایش چهارصد نفره) اینکه این نقدها و حرفها و گاه غرغرها یک جایی ثبت بشود به نظرم خیلی لازم است. البت گیرها و نقدها، تنها به این برنامه…
بازنمایی مهم است؛ اینکه سرجمع در مورد رفتارهای یک طیف، چه چیزی بازنمایی میشود و برداشت عمومی و کلی ِ مخاطبان چه چیزیست. خیلی وقتها برای خیلیها مهم نیست چه چیزی حق و چه چیزی باطل است و یا نه وقتش را دارند و نه تخصصش را که اینها با بفهمند؛ برای همین به فهمشان از بازنمایی اتکا میکنند؛ حالا اگر این طیف، هوشمند باشد حواسش را جمع میکند که این بازنمایی، بازنماییئی باشد که دیگران را دلگرم کند به این طیف و جریان؛ دیگران را همراه کند و همدل و گاهی همسخن تا بتواند از این همدلیها، مشارکتشان را…
بدنهی نیروهای حزباللهی و انقلابی فضای مجازی، در گروهها، هستهها و دستههای مقاومت مختلفی در حال فعالیت هستند. این جلسه، به ظاهر بنای جدیدیست برای تشکیل حلقهای دیگر در کنار حلقههای دیگر فعالان فضای مجازی. گروههای فعال فضای مجازی، چه مجمع وبلاگنویسان مسلمان و چه این اتفاق اخیر، حزبالله سایبر، و چه این نشست که مُهریست بر آغاز مسیری جدید، همگی بناست تا به حضور نیروهای انقلاب در فضای مجازی انسجام بخشند و هر یک، به واسطهی افرادی که در خود دارند و به همت کسانی که در این جمعها پرورش مییابند، نمایندهای باشند برای انقلاب اسلامی در فضای مجازی….
از وبلاگ مرحوم «جسد زنده» دیروز ***** یک هفته قبل از ۲۷ خرداد ۸۴ – سایت کامپیوتر دانشکده ـ محسن! به قالیباف که رأی نمیدهی؟ ـ چطور؟ ـ اگر میخواهی به قالیباف میخواهی رای بدهی، کمی صحبت کنیم. ـ نه من به دکتر احمدی نژاد رای میدهم. ـ آهان. اوکی! باز اون بنده خدا بهتر از این مرتیکهی ریاکار هست. رضاخان حزبالهی! دیدی چطور تبلیغات میکنه؟ این شد اصولگرایی؟ اگر بخواهی به اصولگرا رای بدهی که قالیباف اصلا اصولگرا نیست، اگرم بخواهی به اصلاحات رای بدهی … البته تو که به اصلاحات رای نمیدهی. ـ اخوی! عرض کردم به…
یک: دادستان تهران در مورد تشویق حاجمنصور به کشتن مشائی، بیان کرده است که شخصی که در مورد او صحبت شده است میتواند اعلام جرم کند. یعنی مشائی بیاید و علیه حاج منصور شکایت کند. خیلی شاد هستند بعضیها. این در حالیست که حاجمنصور ارضی بارها و بارهاست و سالها و سالهاست با ادبیات بازداشتگاهی، دیگران را با القاب خر و یهودی و زنازاده و …. خطاب کرده است و کک ِ دادستان هم نگزیده است. همان دادستانی که هنوز آفتاب شنبهی پیش ننشسته بود و چند ساعتی از انتشار خاتون نگذشته بود، خبر خاتون را شنیده بود و متوجه…
فکر کنم نسخهی دوم اشا بود که یک مطلبی نوشتم در معرفی ِ کتاب یک لیوان شطح داغ ِ احمد عزیزی. یکی از بهترین کتابهایی که خوانده بودم. کتابی که هر وقت احساس میکنم از همهی کتابها خسته شدهام و وقتی میبینم دنیا دارد میگیردم، میروم و میخوانمش. توی ِ کتابخانهام هم جاییست که وقتی روی تخت دراز میکشم، راحت بشود برش داشت و ورقش زد. به خصوص آن آخرین فصلش که بهترینش است. و ما چندین سال است داغدار وضعیت ِ عزیزی هستیم که روی تخت بیمارستان افتاده است و معالجات پزشکی هم جوابگو نبوده است. دیروز داشتم حاشیههای…
شنبه و یکشنبه، خانهمان را آب گرفته بود و نشد که بروم و این ویژهنامهی کذایی خاتون یک را بگیرم و ورق بزنم. از همان صبح شنبه هم که خبرها آمد و بعضشان را دیدم و خواندم، گر گرفته بودم که مگر چه چیزی در این مملکت گل و بلبل چاپ کردهاند، که لازمهی هزینه کردن رسانههاست و این همه جنجال رسانهای و دادستان و الخ. مگر چه چیزی نوشته شده است و چه حرفی که اینقدر سنگین بوده است و چه قدر گستاخانه، که رجانیوز که خودش همین دو هفتهی پیش تصاویر ِ یک سری آدم را که بیحیا…
اینجا نجف است و هر چه میگردم، اگر چه نشانی از فاطمه نیست، اما هر چه هست، حال و هوای ِ شهر، فاطمیست. من همه جا دنبال ِ فاطمه میگردم و هر جا میروم، احساس میکنم یک چیزی روی همهی شهر گستره و سیطره دارد. اینجا نجف است و فاطمه، باید مدینه باشد. و من همینجا دنبالش میگردم. در میانهی همهی تاریخی که کوفه و نجف در خود دارد. در لا به لای ِ دیوارهای حرم ِ حضرت ِ امیر. و آنقدر که فاطمه اینجا هست، شاید مدینه نباشد. من اما هنوز مثل ِ آدمهای بهتزده، مدینهی بیفاطمهی پارسال را…
خیلی سخت نیست که ببینیم که جمهوری اسلامی در مسئلهی حجاب و حیا در حال شکست خوردن است و یا حتا شکست خورده است. به نحوی که «موضوعات» حیا و عفاف و حجاب، که خیلی وقت است تبدیل شدهاند به «مسئلههای» حیا و عفاف و حجاب، دیگر از مسئله بودن هم دارند در میآیند. یعنی در سیر ِ تحول جمهوری اسلامی، ما در حال پشت سر گذاشتن مسئله بودن حجاب و عفاف و حجاب هستیم. چونان که دیگر برای بسیاری، با حیا بودن، محجبه بودن و عفت داشتن، اهمیتی ندارد و گاه حتا برعکس ِ اینها، یعنی بیحیایی و بی…
سال هشتاد و هشت و روزهای اولیهی پس از انتخابات که تهران آبستن اتفاقات بود و در بعضی از خیابانها نیز درگیریها شروع شده بود، تلویزیون، مملکت را گل و بلبل نشان میداد. دریغ از پخش خبر و یا گزارش از این اتفاقات. تنها کاری که بعد از جند روز تلویزیون انجام داد، شرکت کنندگان در آشوبها را در قالب معدودی آشوبطلب جلوه داد. «بایکوت» راهبرد تلویزیون بود. راهبردی که به طور مشخص با شکست مواجه شد و اعتماد بسیاری را به تلویزیون از بین برد و باعث شد، شبکههای خبری معاند، رسانههای بهتری برای پیگیری اخبار اتفاقات جلوه کنند….
اکنون زمان برگزاری دادگاه است. برگزاری دادگاهی که در آن کسانی که چهار سال پیش بزرگترین ظلم را در حق نظام کردند محاکمه شوند. اکنون زمان برگزاری نمایندهی کسانیست که به همین دولت و به همین مدیران برگزاری انتخابات و به همین نظام رأیگیری تهمت ِ تقلب، آن هم تقلب ِ ۱۱ میلیونی زدند و امروز طرفدرانش به همین دولت و به همین مدیران برگزاری انتخابات و به همین نظام رأیگیری چون نامزدشان رأی آورده است هیچ شبههای وارد نمیدانند. میرحسین و کروبی را آزاد کنید و به محکمه بسپاریدشان تا حال که همین حکومت با همین نظام رأیگیری بار…
یک: دادستان تهران در مورد تشویق حاجمنصور به کشتن مشائی، بیان کرده است که شخصی که در مورد او صحبت شده است میتواند اعلام جرم کند. یعنی مشائی بیاید و علیه حاج منصور شکایت کند. خیلی شاد هستند بعضیها. این در حالیست که حاجمنصور ارضی بارها و بارهاست و سالها و سالهاست با ادبیات بازداشتگاهی، دیگران را با القاب خر و یهودی و زنازاده و …. خطاب کرده است و کک ِ دادستان هم نگزیده است. همان دادستانی که هنوز آفتاب شنبهی پیش ننشسته بود و چند ساعتی از انتشار خاتون نگذشته بود، خبر خاتون را شنیده بود و متوجه…
خیلی دیدهام و خیلی شنیدهام و خیلی گاه با ادبیات انقلابی خواستهاند که وبلاگنویس حزباللهی مالهکشی کند. مالهکشی یعنی بخواهی اشتباهی را که بخشی از جمهوری مرتکب شده است و برای جمهوری و مردم و غیره هزینه داشته است را توجیه کنی و رویش خط بکشی. مثلا با لالمانی گرفتن، مثلاتر با اینکه این اشتباه یک نفر بوده است و با اینکه هنوز جمهوری حرکت مثبتی برای حل آن نکرده است باز نباید به پای نظام گذاشته شود و قس علی هذا. مالهکشی یعنی «هر طور که شده» از نظام و کارهایش دفاع کنی. چه که مثلا دو هفتهی پیش…
بازی ِ مسخرهی تمسخر اصغر فرهادی و به همان اندازه، بازی ِ مسخرهی حلوا حلوا کردنش، از همان زمان آغاز شد که انتظارش میرفت. وا ماندم که این همه از چیست؟ این همه هول برداشتنها از اینکه یک نفر رفته است و جایزهای گرفته است برای چیست؟ چرا این همه سر و صدا. نه اینکه مثلا برای این جایزه اهمیت قائل نباشم که اینطور نیست. بلکه نحوهی تشویق و تاییدها در بسیاری از موارد معطوف به خود جایزه نبود. دعواها و بحثها، خالهزنکی بودند. بحثهای مسخرهی دست دادن ِ محرم و نامحرم که انگار از اصغر فرهادی چه انتظاری غیر…
نحوهی برخورد نامناسب با نوشتهها و وبنوشتهها، خیلی وقت است دامن ِ وبلاگستان را گرفته است و گیر داده به حلقومهایی که رسانهای جز یک وبلاگ ِ زپرتی ندارند. آیا ما همهمان، حسین قدیانی هستیم؟ آیا لازم است همه حسین قدیانی باشیم؟ مگر حسین قدیانی چیست یا کیست که باید همه، حسین قدیانی باشند؟ مقدمه قدیانی، پس از حماسهی نهم دیماه هشتاد و هشت و پس از فروکش کردن فتنهی انتخابات، مطالبش را در قالب ِ وبلاگ منتشر کرد. یعنی زمانی که بصیرت عمومی افزایش یافته بود و فتنه، تا حدود زیادی دفع شده بود. پس از حضور چشمگیر امت…
ـ گند زدهاند. حالا من مینویسم گند. وگرنه وضع خرابتر از اینهاست و شما به جای «گند زدهاند»، هر عبارت ِ سخیفتری میتوانید به کار ببرید. و هر چه این عبارت سنگینتر باشد، به حقیقت ِ کاری که اینها کردهاند، نزدیکتر. ـ آن مغزی که همچه چیزی را پیشنهاد داده را به نظرم باید بیاورند بیست و سی، تا ملت با این همه هوش ِ سرشار آشنا بشود. همه را هم ردیف کرده برای این مراسم. از نیروهای نظامی و امنیتی و غیره گرفته تا وزیر و وکیل و آخوند و غیره. همه هم مثل ِ ماست ِ نماسیده، در…
من نمیدانم چرا باید درخواست شود که مفاد یک مذاکره، که برایش خون ریخته شده است و بدل به یک امر هویتی شده است، مخفی و محرمانه باشد. تیم ایرانی از چه چیزی هراس دارد و مگر چه دارد تقدیم غرب میکند که باید اصرار داشته باشد که مفادی که در بستهی پیشنهادیاش است محرمانه باقی بماند. صداها و خبرها و حرفهایی که در فضای رسانهای رد و بدل میشود حاکی از آن نیست که بیش از این میشود به ظریف و تیم مذاکره کنندهی هستهای اعتماد داشت و اگر حتی اعتماد داشت، نمیتوان چشمها را بست و همه چیز…