مطالب بیشتر
بازدید و مخاطب میآورد، اما چه چیزی کسب میشود؟ ثبت نام از نامزدهای ریاست جمهوری، همراه میشود با حاشیههایی که گاه با انعکاس گستردهای توسط صدا و سیما و خبرگزاریها و سایتهای خبری همراه میشود و بر وزن این حاشیهها میافزاید. این وزندهی، چه حاصلی برای ما دارد جز اینکه منجر به وهن نظام میشود؟ و یا بهانهای میشود برای برخی که ثبت نام نامزدی ریاست جمهوری را بچسبانند به طرح اصلاح قانون انتخابات که نامزد احتمالی باید در آن از ۲۰۰ نماینده مجلس و ۲۵ عضو خبرگان ادوار گدایی امضا کند تا مجوز ثبت نام را داشته باشد. بعدتر…
بلبشوی ِ نامزدبازیِ انتخابات، که حکایت از «امر ِ واقع» دارد، برخواسته و حاصل ِ زحمات ِ بخشهای متعددی در نظام است که خواستهی حُسن ِ نتیجه، دایرهی آزادی عملشان را در روشهای اجرای «عملیات روانی» به خصوص در رسانهها، در چند سال گذشته، بدل به مضحکهای برای توهین و «برچسبزنی» کرده است. آب گلآلود ِ سیاست ِ پس از خفهکردن فتنه، سیاست را به صحنهی بیاخلاقی و تئاتری که «موجسازی» را بدل از «جریانسازی» فهم کرده و به نمایش میگذارد، جز این بلبشو را خلق نمیکرد. «امر واقع»، چه مُنتَج از تلاشهای از جنس ِ «مهندسی معقول و منطقی»…
«اینجانب قصد ندارم که دولت موجود را مثل دولت بنیصدر معرفی کنم و یا سرنوشتی شبیه آن دولت را برای این دولت بخواهم، بلکه مقصود این است که باید مانع گرفتار شدن کشور به سرنوشت آن روزگار شد»؛ هاشمی رفسنجانی؛ نامهی بدون سلام و والسلام پروندهی «سقوط یک رئیس جمهور» که در خبرگزاری تسنیم به مدیریت حمیدرضا مقدمفر(معاون فرهنگی سپاه) منتشر شد و بنایش عبرتپژوهشی تاریخی بود، مستند «سرانجام نامبارک» که پریشب از صدا و سیما پخش شد و به وضوح نشان میداد که احمدینژاد به شدت شبیه به بنیصدر است، نوشتههای پرتعدادی که هر روز در سایتهای جهاننیوز و…
دیشب مستند «سرانجام نامبارک» از شبکهی یک حول و حوش ساعت بیست و یک و پنجاه دقیقه پخش شد. مستندی با یک حرف مشخص: «شباهتهای فراوان بنیصدر به احمدینژاد» وضعیت رسانهای و سیاسی کشور به نحوی شده است که اگر از احمدینژاد خوب بگویی، از اعضای جریان انحرافی مزخرف میشوی و اگر از احمدینژاد بد بگویی، منتسب به برخی جریانهای مزخرف دیگر میشوی. یعنی میانهی دوگانهی سفید و سیاه. مستندی که دیشب پخش شد و من حدس میزنم در صدا و سیما تدوین نشده باشد، یک مستند غیرحرفهای از این جهت که به صورت تابلو و نه زیرکانه تمام تلاش…
مجلس استیضاح وزیر کار ـ یا زورآزمایی نمایندگان مجلس در پی مصوبهنماها و قانوننماهای هولهولکی برای کنترل دولت، که مجلس را از شأن اصیلش دور کرده بود، و زورآزمایی دولت با مجلس، یا حتی بخوانید با لاریجانی ـ تهوعآور و پایان بسیاری از امیدها به حل مشکلات مردم بود. که هر چه در این مدت، مولای ما، خامنهای، گاه به اشارت و گاه به صراحت بر دوری از اختلافها و دوری از نمایش زورآزمایی در صحنهی عمومی تاکید کرد، گوشها کر و دستها باز برای بازیهای کودکانه بود. مجلسی که شأن در رأس بودن را رعایت نکرده و نمیکند و…
احمدینژاد از چشم افتاده است. این از چشمافتادن نیز پس از آن خانهنشینی کزایی، اوج گرفت. کسی هم که از چشم بیفتد، با زمینهی تردید به حرفها و اعمالش نگاه میشود و ارزیابیها با بدبینی همراه خواهد بود. این کلید تحلیل وضعیتیست که احمدینژاد در آن قرار دارد. حالا هر روایتی هم در توجیه و تصدیق آن اتفاق رخ دهد، بازی را تغییر نمیدهد و قصهی این وضعیت نیز از همان سرچشمه که خراب شده است باید اصلاح شود و تغییر در روایت توسط غیر از احمدینژاد، آب راکد را، رود نمیکند. *** احمدینژاد ِ شهردار، از دل آبادگران جوان،…
این عبارت را بخوانید: «درکشوری که تمام امکانات سینماییاش در طول ۲۵ سال در اختیار یک عده خاص قرار بگیرد و نسل سینمای انقلاب از این امکانات بیبهره باشند نمیشود ادعا داشت که بیعدالتی وجود ندارد…» ما ادعا میکنیم که این عرصه توسط منور الفکرها و روشنفکرنماها و بدنه سکولار دوره شده است. خب؟ اگر دست شما باشد، با این سینما و تلویزیون و تئاتر چه میکنید؟ با حضور زن در این رسانهها مشکلی ندارید؟ *** اصولا رسانههای تصویری، برای به نمایشدرآوردن خلق شده است. برای به نمایشگذاردن و به نمایشدرآوردن مفاهیم و ایدههایی که صاحبان میخواهند. سینما، تلویزیون و…
برخورد با وبلاگنویسان، گاه برخورد با وبلاگنویسی تعبیر میشود و بازنماییاش، بدل به جریانواره میشود. و گاه که تعبیر نه، عین ِ برخورد با وبلاگنویسیست. در این فرض، قاضی ِ دادگاه، و فراتر و مهمتر از از او، قاضی القضات و ید ِ باسط الاختیارش، دادستان است که باید تشخیص دهد به بصیرت که با برخورد، پاشنهی چه چیزی را میزند؟ که برخورد با وبلاگنویس ِ خاطی، که واجب است و بر اساس قانون، روح ِ حرکت انقلاب اسلامی را، که قانونساز است، مخدوش نکند. گاه فرض این میشود که «سیستم» و «جریان» ی میخواهد با وبلاگنویسی برخورد کند، و…
نه ِ دی، خالصترین حضور ِ انقلابی ِ مردم را میشد در خیابانها دید. مردمی که فتنه را پس میزدند به مدد حضورشان. به مدد بصیرت و وقتشناسیشان. نه ِ دی، روز ِ انقلاب ِ اسلامی بود. برای منی که تجربه نکردهی روزهای پنجاه و هفت بودم، نه ِ دی، زاویهای بود تا از دریچهی آن، سالهای آغازین برایم تداعی کند. اگرچه معتقدم که حاضران ِ نه ِ دی از کسانی که سالهای پنجاه و هفت را رقم زدند با بصیرتتر بودند و کار ِ ایشان گرانقدرتر از پنجاه و هفتیهاست. خیلیها را نه دی دیدم. از مرحوم محمود گلابدرهای…
این میشود که مثلا آدم خیلیها را دوست دارد. از همین آدمهای دور و برمان تا آدمها و آدمکهایی کمی دورتر و دور از دسترستر. چه که این آدمها را یکبار حتا در زندگیات ندیده باشی و دوستشان داشته باشی. اصلش سررشتهی همه چیز محبت است. هر چه هم که بخواهی اسم این سررشته را چیزهای دیگر بگذاری، چیزی عوض نمیشود و آدمی اول و آخرش با همین محبت سر و کار دارد. ماها میتوانیم خیلیها را دوست داشته باشیم. این خیلیها واقعا خیلیست. یعنی میشود حد و مرز نداشته باشد تعدادش و گیر فقط در کیفیتش است. یعنی ما…
من نمیدانم بعضیها چرا اینقدر خوشگلاند. حداد عادل با تسنیم(بخوانید بدل ِ فارسنیوز)، مصاحبه کرده و گفته است که «با وجود شورای نگهبان نگران طرح اصلاح قانون انتخابات نیستیم» و به مسئولین اجرایی و در اصل احمدینژاد گفته است که «شورای نگهبان بر اساس مر قانون عمل میکند و از این رو نباید در خصوص بررسی اصلاح قانون انتخابات نگران بود». یا حداد عادل نمیداند که روی صحبت احمدینژاد با مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده است و یا خودش را به ندانستن زده است. هرچه، اینکه یک آدم از یک همچو طرحی نگران نیست، برایم جای تعجب دارد. اصلش، تصویب…
خیلی دیدهام و خیلی شنیدهام و خیلی گاه با ادبیات انقلابی خواستهاند که وبلاگنویس حزباللهی مالهکشی کند. مالهکشی یعنی بخواهی اشتباهی را که بخشی از جمهوری مرتکب شده است و برای جمهوری و مردم و غیره هزینه داشته است را توجیه کنی و رویش خط بکشی. مثلا با لالمانی گرفتن، مثلاتر با اینکه این اشتباه یک نفر بوده است و با اینکه هنوز جمهوری حرکت مثبتی برای حل آن نکرده است باز نباید به پای نظام گذاشته شود و قس علی هذا. مالهکشی یعنی «هر طور که شده» از نظام و کارهایش دفاع کنی. چه که مثلا دو هفتهی پیش…
سال هشتاد و هشت و روزهای اولیهی پس از انتخابات که تهران آبستن اتفاقات بود و در بعضی از خیابانها نیز درگیریها شروع شده بود، تلویزیون، مملکت را گل و بلبل نشان میداد. دریغ از پخش خبر و یا گزارش از این اتفاقات. تنها کاری که بعد از جند روز تلویزیون انجام داد، شرکت کنندگان در آشوبها را در قالب معدودی آشوبطلب جلوه داد. «بایکوت» راهبرد تلویزیون بود. راهبردی که به طور مشخص با شکست مواجه شد و اعتماد بسیاری را به تلویزیون از بین برد و باعث شد، شبکههای خبری معاند، رسانههای بهتری برای پیگیری اخبار اتفاقات جلوه کنند….
«سوال از رئیس جمهور حق قانونی نمایندگان مجلس است.» این کلیدواژهی تکراری به مناقشه خواندن رئیس جمهور است. سوال ِ از رئیس جمهور اگر چه صورت ِ سوال دارد، اما در باطن و در ماهیت، برانگیختن و دعوت به مناقشه و منازعه است. مجلس این را در ارتباط و تعامل با دولت بارها نشان داده است. جنس سوالهایی که سال گذشته از محمود احمدینژاد پرسیده شد، سوال سیاسی برخی نمایندگان مجلس بود که دوست داشتند احمدینژاد را به بازی مناقشه و منازعه بخوانند. مجلس را میاندارهای مجلس میگردانند و بازیگردان اتفاقات، مثل بسیاری از جمعها، عدهای محدود هستند. پرسش از…
اصلش ما الان باید افتخار کنیم که صدای و سیمای ِ جمهوری، چندین و چند شبکه دارد و میتوان گفت که دارد بیست میشود. عدد کمی نیست این بیست. ابتکار به خرج دادهاند و خب این همه شبکه داریم الان و خیلی هم نمیشود مته به خشخاش گذاشت که نباید و نبایست؛ اگر چه این تعدد هزینهبر است و نیاز دارد سنجیده شود که آیا این همه به هزینهاش میارزیده یا خیر. توی فک و فامیل ما و در و همسایه، این آنتنهای دیجیتال خوب جا باز کرده است و اگر هدف حضرات، استفادهی کمتر ملت از ماهواره بوده است،…
سال هشتاد و هشت و روزهای اولیهی پس از انتخابات که تهران آبستن اتفاقات بود و در بعضی از خیابانها نیز درگیریها شروع شده بود، تلویزیون، مملکت را گل و بلبل نشان میداد. دریغ از پخش خبر و یا گزارش از این اتفاقات. تنها کاری که بعد از جند روز تلویزیون انجام داد، شرکت کنندگان در آشوبها را در قالب معدودی آشوبطلب جلوه داد. «بایکوت» راهبرد تلویزیون بود. راهبردی که به طور مشخص با شکست مواجه شد و اعتماد بسیاری را به تلویزیون از بین برد و باعث شد، شبکههای خبری معاند، رسانههای بهتری برای پیگیری اخبار اتفاقات جلوه کنند….
اکنون زمان برگزاری دادگاه است. برگزاری دادگاهی که در آن کسانی که چهار سال پیش بزرگترین ظلم را در حق نظام کردند محاکمه شوند. اکنون زمان برگزاری نمایندهی کسانیست که به همین دولت و به همین مدیران برگزاری انتخابات و به همین نظام رأیگیری تهمت ِ تقلب، آن هم تقلب ِ ۱۱ میلیونی زدند و امروز طرفدرانش به همین دولت و به همین مدیران برگزاری انتخابات و به همین نظام رأیگیری چون نامزدشان رأی آورده است هیچ شبههای وارد نمیدانند. میرحسین و کروبی را آزاد کنید و به محکمه بسپاریدشان تا حال که همین حکومت با همین نظام رأیگیری بار…
یک: دادستان تهران در مورد تشویق حاجمنصور به کشتن مشائی، بیان کرده است که شخصی که در مورد او صحبت شده است میتواند اعلام جرم کند. یعنی مشائی بیاید و علیه حاج منصور شکایت کند. خیلی شاد هستند بعضیها. این در حالیست که حاجمنصور ارضی بارها و بارهاست و سالها و سالهاست با ادبیات بازداشتگاهی، دیگران را با القاب خر و یهودی و زنازاده و …. خطاب کرده است و کک ِ دادستان هم نگزیده است. همان دادستانی که هنوز آفتاب شنبهی پیش ننشسته بود و چند ساعتی از انتشار خاتون نگذشته بود، خبر خاتون را شنیده بود و متوجه…
خیلی دیدهام و خیلی شنیدهام و خیلی گاه با ادبیات انقلابی خواستهاند که وبلاگنویس حزباللهی مالهکشی کند. مالهکشی یعنی بخواهی اشتباهی را که بخشی از جمهوری مرتکب شده است و برای جمهوری و مردم و غیره هزینه داشته است را توجیه کنی و رویش خط بکشی. مثلا با لالمانی گرفتن، مثلاتر با اینکه این اشتباه یک نفر بوده است و با اینکه هنوز جمهوری حرکت مثبتی برای حل آن نکرده است باز نباید به پای نظام گذاشته شود و قس علی هذا. مالهکشی یعنی «هر طور که شده» از نظام و کارهایش دفاع کنی. چه که مثلا دو هفتهی پیش…
بازی ِ مسخرهی تمسخر اصغر فرهادی و به همان اندازه، بازی ِ مسخرهی حلوا حلوا کردنش، از همان زمان آغاز شد که انتظارش میرفت. وا ماندم که این همه از چیست؟ این همه هول برداشتنها از اینکه یک نفر رفته است و جایزهای گرفته است برای چیست؟ چرا این همه سر و صدا. نه اینکه مثلا برای این جایزه اهمیت قائل نباشم که اینطور نیست. بلکه نحوهی تشویق و تاییدها در بسیاری از موارد معطوف به خود جایزه نبود. دعواها و بحثها، خالهزنکی بودند. بحثهای مسخرهی دست دادن ِ محرم و نامحرم که انگار از اصغر فرهادی چه انتظاری غیر…
نحوهی برخورد نامناسب با نوشتهها و وبنوشتهها، خیلی وقت است دامن ِ وبلاگستان را گرفته است و گیر داده به حلقومهایی که رسانهای جز یک وبلاگ ِ زپرتی ندارند. آیا ما همهمان، حسین قدیانی هستیم؟ آیا لازم است همه حسین قدیانی باشیم؟ مگر حسین قدیانی چیست یا کیست که باید همه، حسین قدیانی باشند؟ مقدمه قدیانی، پس از حماسهی نهم دیماه هشتاد و هشت و پس از فروکش کردن فتنهی انتخابات، مطالبش را در قالب ِ وبلاگ منتشر کرد. یعنی زمانی که بصیرت عمومی افزایش یافته بود و فتنه، تا حدود زیادی دفع شده بود. پس از حضور چشمگیر امت…
من نمیدانم چرا باید درخواست شود که مفاد یک مذاکره، که برایش خون ریخته شده است و بدل به یک امر هویتی شده است، مخفی و محرمانه باشد. تیم ایرانی از چه چیزی هراس دارد و مگر چه دارد تقدیم غرب میکند که باید اصرار داشته باشد که مفادی که در بستهی پیشنهادیاش است محرمانه باقی بماند. صداها و خبرها و حرفهایی که در فضای رسانهای رد و بدل میشود حاکی از آن نیست که بیش از این میشود به ظریف و تیم مذاکره کنندهی هستهای اعتماد داشت و اگر حتی اعتماد داشت، نمیتوان چشمها را بست و همه چیز…
ـ گند زدهاند. حالا من مینویسم گند. وگرنه وضع خرابتر از اینهاست و شما به جای «گند زدهاند»، هر عبارت ِ سخیفتری میتوانید به کار ببرید. و هر چه این عبارت سنگینتر باشد، به حقیقت ِ کاری که اینها کردهاند، نزدیکتر. ـ آن مغزی که همچه چیزی را پیشنهاد داده را به نظرم باید بیاورند بیست و سی، تا ملت با این همه هوش ِ سرشار آشنا بشود. همه را هم ردیف کرده برای این مراسم. از نیروهای نظامی و امنیتی و غیره گرفته تا وزیر و وکیل و آخوند و غیره. همه هم مثل ِ ماست ِ نماسیده، در…