گره کنار کشیدن آملی لاریجانی را باید در این عبارت از وی جست: «هیچ گاه تصمیمات شورا را تا این حد غیر قابل دفاع نیافتهام؛ چه در تأیید صلاحیتها و چه در عدم احراز صلاحیتها.» اینکه رویۀ شورای نگهبان در بررسی صلاحیتهای پنج شش نامزد مطرحِ ردصلاحیتشده چه بوده و بر اساس چه بناهایی بوده است، میتواند گره از دلایل اساسی کنارهگیریاش و ناامیدیاش از اصلاح شورای نگهبان، باز کند. به طور طبیعی و بر اساس رویههای پیشین، شورای نگهبان خود را پاسخگو نمیداند. آنچه که به عنوان محرمانگی و مصلحت، غیرشفاف میماند و بعید است هیچگاه بیان شود. آملی…
سال ۲۰۱۷، دکتر والتزمن در کمیته فرعی امنیت سایبریِ سنای ایالات متحده، ارائهای داشته است با عنوان: «مسلحسازی اطلاعات: لزوم امنیت شناختی» که متن آن نیز به عنوان یک گزارش در سایت موسسه رند منتشر شده است. مبحثی که دریچهایست برای نحوهای تلقی از مواجهه آمریکا در فضای سیاسیرسانهای جهان. در بخشی از مطلبش در بارۀ روش روسیه برای هک شناختی میگوید: «یکی دیگر از عناصر اصلی استراتژی عملیات اطلاعاتی روسی، هدف قرار دادن مخاطبان با روایتهای چندگانۀ متناقض جهت ایجاد بیاعتمادی» است. یک تکنیک بینظیر که میتواند مقدمۀ پیشروی یک قدرت در فضای حاکمیتی و یا اجتماعی باشد. شما…
به بدنه حزبالله القا شده نقدِ عملکرد یک نهاد، یعنی ضدانقلابیگری، یعنی ضدنظام بودن، یعنی رویارویی با اصل نظام. کار را حتی به جایی میرسانند که نقد یک نهاد یعنی نقد و تخریب ولی فقیه. و این، امکان اصلاح کژکارکردهای نهادی را گرفته و روندهایی خلق میکند که هستۀ اصلی تنظیم قدرت، اصلاح را در انحصار خود و تلقی از مفهوم اصلاح را در چارچوبِ نگاهِ انحصاری خود نگه دارد. شما نمیتوانی نقد کنی، چون کارتلهای رسانهای و ساماندهندههای قدرت، نقدکننده را گوشۀ رینگ برده و متهم به هزاران برچسب میکنند. با این سیاست، بدنهای تولید و بازتولید میشود که…
کمی سادهتر؛ دم انتخابات را خوب نگاه کنید. همیشه جریانهای قدرت در انواع مختلفش(ایدئولوژیک، اقتصادی، حاکمیتی و سیاسی) تلاش میکنند تا یک دوگانهی کاذب بسازند. مدتها مردم را در یک سری مولفههای بیربط، دستهبندی سیاسی کردند. ریش بلند و چادر و کراوات و جنس لباس و … . البته که انتخاب هر کدام، انتخاب یک سبک زندگی(غربی و اسلامی) است؛ اما فاجعه این است که آن را سیاستزده طرح کردند. هر کس فلان جور زندگی میکند، پس اصولگرا/اصلاحطلب است. شما اگر به اصلاحطلبان نقدی وارد کنید، لزوما اصولگرا نیستید. اگر به اصولگراها انتقاد کنید هم به معنای این نیست که…
در صحنۀ عمومی، عدالتخواهی، به مبارزه با مفاسد اقتصادی، رانتهای خرد و افشاگری، تقلیل پیدا کرده است. همین مبارزۀ با فساد هم، چون دیگر یکی دو تا نیست، عملا دلخوشکنکیست برای بقا، برای زنده ماندن، برای حیات بدنهای که هنوز آرزوی تحقق آرمان عدالت، در تمامِ شئون آن را دارند. وگرنه چه کسیست که نداند، قوارۀ فسادهای اصلی، نه در حد این مثلا دانهدرشتها، که فراتر است؛ در جایگاههایی که بازار را بالا و پایین میکنند؛ در همین بانکهایِ مثلا خصوصی که خلق پول میکنند و هم از آخور گرانیها میخورند و هم از توبرۀ سلطه و اعتبارشان در اقتصاد….
از نزدیک و گاهی با فاصلهای کم، ستادهای تبلیغاتی برخی نامزدهای ریاست جمهوری را که میبینم، با خودم میگویم کسی که به همین سهولت بازیچۀ دست مشاوران رسانه میشود، چطور میتواند و چطور در خود میبیند که ریاست جمهور را بر عهده بگیرد؟ کسی که با آمار ریتوئیت و لایکِ مصنوعی و رباتیک خیال میکند در صدرِ مطالب توئیتر نشسته، کسی که به سبک قدیمیترها، عکسهایِ آتلیهای میگیرد که برای دامادیاش هم نگرفته و ذوق میکند که احتمالا این عکسها برایش کلی رأی میآورد، کسی که برای مشاوران انتخاباتی و برای ستادش ماهانه صدها میلیون تومان، احتمالا از کیسۀ خلیفه،…
اصولگرایان بدین جهت که سازۀ قدرت ایدهآل در ذهنشان هرمیست و دستگاه گفتمانیشان با دالّ مرکزی ولایت، عمودیست، تصویری از «نظام» میسازند که اول و آخرش، ولی فقیه است و نقش «انتخاب جمهور» در آن هیچ است. اینگونه، برایشان «تصمیم نظام» و «نظام»، چیزی جز تشخیص، تعیین و تاییدِ مطلق رهبر، نیست. کلمهچینیهایی مثل «معتمد نظام» نیز برای پیوند زدن امثال قالیباف به این «نظام»، برای افزایش قدرت آنها در امر سیاسی و برای ساخت قدرتی همچنان عمودی و گرفته شده از بالاست. جذاب آنکه خود بسیار برای این امور هیجانزده و ذوقزده میشوند. برجام، با کنشهای رأس این هرم،…
سیدمرتضای آوینی اهل تامل و فکر و فلسفه بود. اما تلاشی جدی برای یافتن ریشههای فکری و مشرب فکریاش نشده و نمیشود. سلسله تأملات آوینی را، با برجستگیهایی فراتر از نوشتههای آوینی، در فردید و داوری اردکانی و سیدعباس معارف و مددپور و حتی زرشناس میشود جُست و تاثیرپذیری جدی آوینی از این مشرب هم انکارناشدنیست. دو شبِ پیش، در کلابهاوس از وحید آقای جلیلیِ عزیز پرسیدم که در این باره توضیح بدهند و ارتباط فکری و میزان تاثیرپذیری آوینی از فردیدیها و امام را قیاس کنند. ارجاع به سرمقاله شماره ده سوره، در دوره سر دبیری خودشان دادند. متن…
اصولگرایان ساعتهای زیادی نشستند و حرف زدند و تلاش کردند تا بر اساس «اصول» به وحدت برسند. نتیجه اما بر اساس ابراستدلال «برههی حساس کنونی» با کوتاه آمدن از اصول شکل گرفته است و در بیانیه دو بزرگوار هم تاکید شده است. این بزرگواران و سمپاتها و هوادارانشان اما این چند نکته را برای حداقل چهار سال آینده یادشان باشد: یک: مسیری که به انتخاب نود نفره منتج شد، شفاف نبوده است. بدتر از آن، لیستهای متکثر قبل از «وحدتِ لیستی» است که در بدترین وضعیت شفافیت بسته و «تَکرار» شد. بخشی از گناه حرف و حدیثها و تهمتها و…
باندهای قدرت سالهاست تلاش میکنند وضعیت سیاسی کشور را به یک دو قطبی مطلق محدود کنند و از همین مسیر، منفعت خود را تثبیت کنند: راست – چپ، اصلاحطلب – اصولگرا. این در حالیست که از اوائل دهۀ ٩٠، جریانهای دیگری در حال شکل گرفتن بودند – و گاه به قدرت رسیدند – که به جهت نظری، سویههای گفتمانی و روشهای عملگرایانهشان تفاوتهایی جدی با محافظهکاران داشتند و از نگاههایشان بوی انقلابیگری به مشام میرسید. دست و پا زدنهای جریان محافظهکار در این حدود ١٨ سال همیشه برای آن بوده تا این دو قطبی را با عنوان و بهانهی «وحدت»…
عدالتخواهی، به مبارزه با مفاسد اقتصادی و رانتهای خُرد، تقلیل پیدا کرده است. همین مبارزهی با فساد هم، چون دیگر یکی دو تا نیست، عملاً دلخوشکنکیست برای بقا” برای زنده ماندن” برای حیات بدنهای که هنوز آرزوی تحقق آرمان عدالت، در تمامِ شئون آن را دارند. وگرنه چه کسیست که نداند، قوارهی فسادهای اصلی، نه در حد این مثلاً دانهدرشتها، که فراتر است. در جایگاههایی که بازار را بالا و پایین میکنند. در همین بانکهایِ مثلا خصوصی که خلق پول میکنند و هم از آخور گرانیها میخورند و هم از توبرهی سلطه و اعتبارشان در اقتصاد. در پیوندِ رسمیشدهی بخش…
لازم است ابتدائا بگم که این نقد، در دفاع از جریان و یا به حق دانستن یک جریان و گروه و فرد و شخص نیست و صرفا نقدی بر ساختار و رفتاریست که بر پیگیری برخی پروندههای قضائی حاکم است. مصداق اشاره شده، صرفا یکی از نمونهمثال برای توضیح این نکتهی حقوقی است. قوهی قضائیه دو بال دارد: یکی دادستانی و دیگری متهم و موکلینش. جایگاه قوهی قضائیه نشستن در جایگاه قضاوت میان این دوست. و اصل هم این است که دادگاه بدون هیچگونه جانبداری باید یک پرونده را قضاوت کند. پرونده چیست؟ تنظیم شکایت توسط سازمان اطلاعات سپاه (یا…
ـ میزان استفاده از کسره و فتحه و اینا در بیانیهی قالیباف واقعا به معنای یک نواصولگرایی هست. ولی خب در همین حد جدید و بدیع. قطعایک جریان اجتماعی مثلِ آرزوی جریان نواصولگرایی، مبتنی بر یک گفتمان شکل میگیرد. قالیباف اما در این سالها از هر گفتمانی چیزی کنده است و به خود چسبانده و نهایتا با چنین گفتمانی اختلاطیای، جریانی التقاطی را شکل خواهد داد. ـ وقتی از قالیباف صحبت میکنیم دقیقا داریم از یک پراگماتیست صحبت میکنیم. گفتمان یک پراگماتیست چه چیزی بیشتر از آنچه دارد که تا کنون عرضه شده است؟ یک عملگرا که البته در رسانه…
واقعیت این است که یک متن نوشتم که دلایل وضعیت سیاسی انتخابات برای جریان اصولگرایی و نیروهای حزبالله را تشریح کنم. چیزهایی هم نوشتم. یک مروری به نوشتههای این دو روز گذشته هم کردم که مطلب تکراریای نداشته باشد. اما در بینابین نوشتن، دیدم که راه حلها مشخص هستند. تقریبا همهمان میدانیم چرا چنین شده است. حتی به صورت ضعیفتر و دستمالیشدهتر، رهبران سیاسی این طیف هم میدانند مشکل کجاست. مساله «ندانستن» دلایل نیست. مساله «پذیرش» دلایل و عمل کردن برای حل کردن بحرانیست که جنبههایی از آن سالهاست هر روز عمیقتر شده است. برای همین هم متن را منتشر…
بر خلاف فریبندگی فعالیتهای زودگذر و مسالههای چند روزه، چالشِ انقلابیگری مهمترین مسالهی این روزهای حزباللهیهاست. اینکه چطور میتوانند در چهارچوبهای یک نظام مستقر شده انقلابی باشند. برداشتهای متعدد از انقلابی بودن باعث شده تقریبا هیچ کس هیچ کاری نکند. حتی واکنشهای سیاسی در جلسات مذهبی هم کمتر شده، چرا که نمیدانند باید به چه کسی و دقیقا برای چه چیزی واکنش نشان بدهند، یا بیشتر مواظب کدام خط قرمز باشند، که حالا مثل شبکهای از تار عنکبوت دور و برشان را گرفته است. انقلابیگری که همیشه با برخی رفتارهای سطحی از بدنه مذهبی جامعه متهم به تندروی و تندخویی…
موضوعات وبلاگ
- تأمّلات و تحمّلات (۱۳۰)
- رسانه و ارتباطات (۴۷)
- زنان و خانواده (۲۷)
- فرهنگ و جامعه (۴۷)