مطالب بیشتر
مدام گوشیهایمان را چک میکنیم. آیکون پیامکها را نگاه میکنیم تا مطمئن شویم کسی به ما پیامک نداده است. صفحاتمان را در رسانههای اجتماعی بالا و پایین میکنیم؛ بارها دایرکتها، اعلانها، کامنتها و همه چیز را چک میکنیم تا مطلبی را ندیده نگذاشته باشیم. صفحات خبرگزاریها را به دنبال اخبار مهم زیر و رو میکنیم. گاهی حتی میدانیم که چیز جدیدی کشف نمیکنیم، اما گالری گوشی را نگاه میکنیم و سعی میکنیم با بالا و پایین کردن عکسها، مثلا مرتبشان کنیم. تلویزیون را روشن نگه میداریم: شبکهی یک ساعت ۱۹ اخبار دارد. اخبار بعدی، ساعت ۲۰، همزمان در دو شبکه؛…
یک زمان، تلفن تنها راه ارتباطی میان آدمهایی بود که با هم فاصله داشتند تا وقتی تلفن همراه آمد. در همین ۱۵ سال گذشته، که داشتن تلفن همراه ارزانتر و به همین جهت، رایجتر شده است، تلفنهای ثابت کماهمیتتر شدهاند. سهولت دسترسی، و امکان صحبت کردن در همهی فضاها، باعث شده است که کمتر از تلفنهای ثابت استفاده کنیم. چند هفتهی پیش، در توئیترم، مطلبی نوشتم در بارهی مشکلی که خیلی وقت است با آن درگیرم: «تلفنهراسی دارم. یعنی زنگ که میخورد مثل پتکیست که بر سرم کوبیده بشه. حالا هر کسی که باشه. همسرم، همکارها، دوستان یا ناشناس. حاضرم…
عدالتخواهی، به مبارزه با مفاسد اقتصادی و رانتهای خُرد، تقلیل پیدا کرده است. همین مبارزهی با فساد هم، چون دیگر یکی دو تا نیست، عملاً دلخوشکنکیست برای بقا” برای زنده ماندن” برای حیات بدنهای که هنوز آرزوی تحقق آرمان عدالت، در تمامِ شئون آن را دارند. وگرنه چه کسیست که نداند، قوارهی فسادهای اصلی، نه در حد این مثلاً دانهدرشتها، که فراتر است. در جایگاههایی که بازار را بالا و پایین میکنند. در همین بانکهایِ مثلا خصوصی که خلق پول میکنند و هم از آخور گرانیها میخورند و هم از توبرهی سلطه و اعتبارشان در اقتصاد. در پیوندِ رسمیشدهی بخش…
جواد موگویی در اینستاگرامش(+) نوشته است که به دو جلسه دعوت شده تا در بارهی تجربیات خبرنگاری بحران بگوید. تجربههایی که در سیل اخیر، پلاسکو و حملهی داعش به مجلس داشته است. دو جلسهای که شرکتکنندگان آن، اصلاحطلبها و اصولگرایان بودهاند و هر دو، به چیزی شبیه به محاکمه بدل شده است. بهانهی محاکمه هم این بوده که چرا شماها در کار ما خبرنگاران دخالت میکنید و همین، بهانهی توهینها و گیردادنهای مکرر و حتی بهانهی ترک جلسه بوده است. موگویی میگوید که وقتی از شرکتکنندگان پرسیدم که از شما، چند نفر در پوشش خبری سیل حضور داشتهاید، از ۸۰…
استادیوم توئیتر، یعنی توئیتری که اصل در آن، بر «هواداری» است. شما اصولا هوادار باید باشید تا بتوانید در این محیط تنفس کنید. هوادارها در استادیوم، پیش از ورود به ورزشگاه، و پیش از آغاز بازی، وضع خودشان را مشخص کردهاند: پرسپولیسی یا استقلالی. وظیفه هوادار در استادیوم، حمایت از طرفِ مورد علاقهاش است. فارغ از اینکه خوب بازی میکند یا نه، گل میزند یا نه، پیروز میدان است یا نه. او هوادار است و «باید» در هر وضعیتی از تیم مورد علاقهاش دفاع کند؛ وگرنه در استادیوم به فردی بدل میشود که هیچ نقشی ندارد و طرد میشود. هوادار…
در چند ماه گذشته، توییتر تعداد بالایی از اکانتها را به حالت تعلیق (ساسپند) درآورده است. اکانتهایی که گاه تا مرز دهها هزار نفر مخاطب داشتند. دلایل متنوعی برای این اتفاق ذکر شده است. در این جا تلاش میکنم با نگاهی به گذشته، نکتههایی را برای افراد و سازمانهایی که بنای فعالیت در توئیتر دارند، ذکر کنم تا خود زمینهساز تعلیق اکانت خود نشوند. قطعاً این متن، یک نوشتهی کامل و جامع در مورد تعلیق و قوانین توئیتر نیست و صرفاً پیرامون اتفاقهاییست که در چند ماه گذشته رخ داده است. متن استنادی نیست و بر اساس برآوردی کلی نسبت…
در فضای توئیتر، کاربران هر روز از هشتگهای مختلفی استفاده میکنند. هشتگ در توئیتر اصولا نمایشدهندهی موضوع جاری و یا اهمیت یک موضوع برای بخشی از کاربران آن است. مفهوم هشتگ در توئیتر با اینستاگرام تفاوت جدی دارد. در اینستاگرام، هشتگها نقششان را بیشتر در قالب دستهبندی و سهولت دسترسی در سرچها ایفا میکنند. در حالی که هشتگها اصولا در توئیتر، به نوعی فراخواننده و تحریککنندهی شبکه برای نوشتن پیرامون موضوعات مشخصی هستند. گاه از این قابلیت توئیتر به این نحو استفاده میشود که گروهی پرتعداد(مثلا ۵۰ نفره)، با انبوهی از اکانتها(مثلا هر کدام ده اکانت و در مجموع ۵۰۰…
استندآپکمدی از پارسال خیلی گل و گُر گرفت. در مسابقات پارسال، پسری بود که مینشست و طنزی میساخت پر از ارجاعات جنسی. چهار نفر از همین بازیگرها هم قربانصدقهاش میرفتند و نهایتا هم به دلایلی که میگویم دوم شد. بازیگرهای ذوقزده، او را مولف و نویسنده و صاحب قلم معرفی میکردند. الان هم شده است مجری یکی از برنامههای شبکه سه، که دیروز ایرج ملکی را آورد و دستش انداخت و مسخرهاش کرد. امسال اما این مساله ریشهدارتر بود. امیرحسین قیاسی یا همان بددست در توئیتر و ابوطالب حسینی یا همان کینگکونگ در توئیتر حضور داشتند. البته که هر دو…
لازم است ابتدائا بگم که این نقد، در دفاع از جریان و یا به حق دانستن یک جریان و گروه و فرد و شخص نیست و صرفا نقدی بر ساختار و رفتاریست که بر پیگیری برخی پروندههای قضائی حاکم است. مصداق اشاره شده، صرفا یکی از نمونهمثال برای توضیح این نکتهی حقوقی است. قوهی قضائیه دو بال دارد: یکی دادستانی و دیگری متهم و موکلینش. جایگاه قوهی قضائیه نشستن در جایگاه قضاوت میان این دوست. و اصل هم این است که دادگاه بدون هیچگونه جانبداری باید یک پرونده را قضاوت کند. پرونده چیست؟ تنظیم شکایت توسط سازمان اطلاعات سپاه (یا…
توئیتر شما را در خردهشبکه گرفتار میکند. این تازه با فرض دستی عمل نکردن مدیران توییتر در انداختن برخی افراد و بدنهها در خردهشبکهها و حلقههای همسنخ است. اگر کاربر هوشمندانه عمل نکند، پس از مدتی در خردهشبکهها گرفتار و دچار توهم اکثریت و اشراف و حضور در کل شبکه میشود. این جمله کلیدی که: «آنچه که توصیف میکنید، توییتر نیست. صرفا تایملاین شماست» باید آویزه گوش کاربر باشد. با تقسیمبندی هویتی افراد، ناظر به سیاست، فرهنگ و علاقهمندیشان، و پیگیری هوشمندانه اکانتها، شاید بشود کمی از گرفتار شدن در یک خردهشبکهی بسته فاصله گرفت. گاه عنوان «دیکتاتوری توئیتر» در…
جمهوری اسلامی، محل تنازع دو نگاه مختلف در موضوع فضای مجازیست: نگاه امنیتی: همهچیز باز باشد ولی ما اشراف داشته باشیم، نگاه قضایی: همهچیز بسته باشد مگر ما مجوز بدهیم در هر دو شکل، آنچه که مساله است، تغییراتیست که در ساختار اجتماع رخ داده و بخشی جدی از حاکمیت اجمالا بو برده است، اما تفصیلا نمیتواند توضیح دقیقی برای آن داشته باشد.حتی وقتی توضیحات درستی داده میشوند، نمیتوانند نسخهای برای آن ارائه دهند حتی وقتی که نسخهای دارند، چون اجرای آن نسخه، نیازمند یک وحدت نظر و اراده جمعی در حاکمیت است، امکان تحقق آن عملا وجود ندارد. قطعا…
یک: نوشتهام بحران تلگرام. قطعا تلگرام به یک بحران بدل شده است. بحرانی که ساختار تصمیمگیر جمهوری اسلامی در حوزهی فضای مجازی آن را ایجاد کرده است و این وضعیت را رقم زده است. امکان اینکه خیلی پیشتر وضعیت پیشبینی شود و متناسب با آن اقداماتی انجام شود، وجود داشته است. اما مثل همیشهی قاعدهشده، تا به مرز بحران نرسیم اقدامی رخ نخواهد داد. من البته از این مساله خوشحالم. اصولا فکر میکنم جز تحت یک فشار، برخی چیزها منضبط نمیشود و تا به جاهایی فشار جدی وارد نشود، قرار نیست عقلانیتی زنده شود و مسیری پیش پا باز شود….
ساختار هدایت و راهبری شورشهای اجتماعی و سیاسی، فرآیند منتج به تغییر حاکمیت، مطالبهگری موثر از یک سازمان یا نهاد بزرگِ مسئول، تاثیرگذاری در روند تصویب و اجرای یک طرح در سطح حاکمیت و مواردی از این دست، سالهاست به دست رسانه رخ میدهد. به تمامه، رسانه بدل به عنصرِ مهم تغییر در تمامی ابعاد یک ملت شده است. تغییر در زندگی، تغییر در مفاهیم و حتی در شیوهی تفکر و تصمیمگیری. رسانشِ پیام، تعیین پیام، معناپردازی و یا معنازدایی از کلمات، تهی کردن اشخاص از ارادهها و شاید از همه مهمتر، فرآیندی برای تصمیمسازی در تمامی ابعاد زندگی از…
ساختار اجتماعی به شدت دچار گسست شده است. سالهاست. مقصر نظام است؟ قطعا در بخشی از آن نظام مقصر است. اما نظام در واقعیت یک مفهوم یکپارچه و مشخص نیست؛ به خصوص این روزها که تکهپارهبودن مسیرهای تصمیمگیری عیانتر میشود و افتراقها جدیتر خودشان رو نشان میدهند، صحبت از یک عینیت یکپارچه محال است. وضعیت به گونهایست که هر بخش آهنگ خودش را میزند و با همان نیز میرقصد. اوضاع اجتماعی و روانِ اجتماع و روانِ جمعی به شدت به هم ریخته است؛ در این وضعیت، بسیاری از رفتارها(فردی و اجتماعی) نه لزوما بر اساس حساب و کتاب و نه…
ـ میزان استفاده از کسره و فتحه و اینا در بیانیهی قالیباف واقعا به معنای یک نواصولگرایی هست. ولی خب در همین حد جدید و بدیع. قطعایک جریان اجتماعی مثلِ آرزوی جریان نواصولگرایی، مبتنی بر یک گفتمان شکل میگیرد. قالیباف اما در این سالها از هر گفتمانی چیزی کنده است و به خود چسبانده و نهایتا با چنین گفتمانی اختلاطیای، جریانی التقاطی را شکل خواهد داد. ـ وقتی از قالیباف صحبت میکنیم دقیقا داریم از یک پراگماتیست صحبت میکنیم. گفتمان یک پراگماتیست چه چیزی بیشتر از آنچه دارد که تا کنون عرضه شده است؟ یک عملگرا که البته در رسانه…
سال هشتاد و هشت و روزهای اولیهی پس از انتخابات که تهران آبستن اتفاقات بود و در بعضی از خیابانها نیز درگیریها شروع شده بود، تلویزیون، مملکت را گل و بلبل نشان میداد. دریغ از پخش خبر و یا گزارش از این اتفاقات. تنها کاری که بعد از جند روز تلویزیون انجام داد، شرکت کنندگان در آشوبها را در قالب معدودی آشوبطلب جلوه داد. «بایکوت» راهبرد تلویزیون بود. راهبردی که به طور مشخص با شکست مواجه شد و اعتماد بسیاری را به تلویزیون از بین برد و باعث شد، شبکههای خبری معاند، رسانههای بهتری برای پیگیری اخبار اتفاقات جلوه کنند….
اکنون زمان برگزاری دادگاه است. برگزاری دادگاهی که در آن کسانی که چهار سال پیش بزرگترین ظلم را در حق نظام کردند محاکمه شوند. اکنون زمان برگزاری نمایندهی کسانیست که به همین دولت و به همین مدیران برگزاری انتخابات و به همین نظام رأیگیری تهمت ِ تقلب، آن هم تقلب ِ ۱۱ میلیونی زدند و امروز طرفدرانش به همین دولت و به همین مدیران برگزاری انتخابات و به همین نظام رأیگیری چون نامزدشان رأی آورده است هیچ شبههای وارد نمیدانند. میرحسین و کروبی را آزاد کنید و به محکمه بسپاریدشان تا حال که همین حکومت با همین نظام رأیگیری بار…
یک: دادستان تهران در مورد تشویق حاجمنصور به کشتن مشائی، بیان کرده است که شخصی که در مورد او صحبت شده است میتواند اعلام جرم کند. یعنی مشائی بیاید و علیه حاج منصور شکایت کند. خیلی شاد هستند بعضیها. این در حالیست که حاجمنصور ارضی بارها و بارهاست و سالها و سالهاست با ادبیات بازداشتگاهی، دیگران را با القاب خر و یهودی و زنازاده و …. خطاب کرده است و کک ِ دادستان هم نگزیده است. همان دادستانی که هنوز آفتاب شنبهی پیش ننشسته بود و چند ساعتی از انتشار خاتون نگذشته بود، خبر خاتون را شنیده بود و متوجه…
خیلی دیدهام و خیلی شنیدهام و خیلی گاه با ادبیات انقلابی خواستهاند که وبلاگنویس حزباللهی مالهکشی کند. مالهکشی یعنی بخواهی اشتباهی را که بخشی از جمهوری مرتکب شده است و برای جمهوری و مردم و غیره هزینه داشته است را توجیه کنی و رویش خط بکشی. مثلا با لالمانی گرفتن، مثلاتر با اینکه این اشتباه یک نفر بوده است و با اینکه هنوز جمهوری حرکت مثبتی برای حل آن نکرده است باز نباید به پای نظام گذاشته شود و قس علی هذا. مالهکشی یعنی «هر طور که شده» از نظام و کارهایش دفاع کنی. چه که مثلا دو هفتهی پیش…
بازی ِ مسخرهی تمسخر اصغر فرهادی و به همان اندازه، بازی ِ مسخرهی حلوا حلوا کردنش، از همان زمان آغاز شد که انتظارش میرفت. وا ماندم که این همه از چیست؟ این همه هول برداشتنها از اینکه یک نفر رفته است و جایزهای گرفته است برای چیست؟ چرا این همه سر و صدا. نه اینکه مثلا برای این جایزه اهمیت قائل نباشم که اینطور نیست. بلکه نحوهی تشویق و تاییدها در بسیاری از موارد معطوف به خود جایزه نبود. دعواها و بحثها، خالهزنکی بودند. بحثهای مسخرهی دست دادن ِ محرم و نامحرم که انگار از اصغر فرهادی چه انتظاری غیر…
نحوهی برخورد نامناسب با نوشتهها و وبنوشتهها، خیلی وقت است دامن ِ وبلاگستان را گرفته است و گیر داده به حلقومهایی که رسانهای جز یک وبلاگ ِ زپرتی ندارند. آیا ما همهمان، حسین قدیانی هستیم؟ آیا لازم است همه حسین قدیانی باشیم؟ مگر حسین قدیانی چیست یا کیست که باید همه، حسین قدیانی باشند؟ مقدمه قدیانی، پس از حماسهی نهم دیماه هشتاد و هشت و پس از فروکش کردن فتنهی انتخابات، مطالبش را در قالب ِ وبلاگ منتشر کرد. یعنی زمانی که بصیرت عمومی افزایش یافته بود و فتنه، تا حدود زیادی دفع شده بود. پس از حضور چشمگیر امت…
من نمیدانم چرا باید درخواست شود که مفاد یک مذاکره، که برایش خون ریخته شده است و بدل به یک امر هویتی شده است، مخفی و محرمانه باشد. تیم ایرانی از چه چیزی هراس دارد و مگر چه دارد تقدیم غرب میکند که باید اصرار داشته باشد که مفادی که در بستهی پیشنهادیاش است محرمانه باقی بماند. صداها و خبرها و حرفهایی که در فضای رسانهای رد و بدل میشود حاکی از آن نیست که بیش از این میشود به ظریف و تیم مذاکره کنندهی هستهای اعتماد داشت و اگر حتی اعتماد داشت، نمیتوان چشمها را بست و همه چیز…
ـ گند زدهاند. حالا من مینویسم گند. وگرنه وضع خرابتر از اینهاست و شما به جای «گند زدهاند»، هر عبارت ِ سخیفتری میتوانید به کار ببرید. و هر چه این عبارت سنگینتر باشد، به حقیقت ِ کاری که اینها کردهاند، نزدیکتر. ـ آن مغزی که همچه چیزی را پیشنهاد داده را به نظرم باید بیاورند بیست و سی، تا ملت با این همه هوش ِ سرشار آشنا بشود. همه را هم ردیف کرده برای این مراسم. از نیروهای نظامی و امنیتی و غیره گرفته تا وزیر و وکیل و آخوند و غیره. همه هم مثل ِ ماست ِ نماسیده، در…