جونم برایت بگوید که مواجههی غرب با اسلام این گندها را به بار آورده است: ۱. سکولاریسم در نتیجهی مواجهه نگرش دنیا محور غرب با نگرش عقبی محوری اسلام به وجود آمد. ۲. پلورالیسم در نتیجه مواجهه رویکرد عقل محور بشر با نگاه وحدت روشی اسلام؛ ۳. هرمونوتیک در نتیجهی مواجههی رویکرد نسبیت انگار غرب با رویکرد حقیقت مطلق محور اسلام؛ ۴. لیبرالیسم در نتیجهی مواجههی فرهنگ لذت محور و مادی غرب با فرهنگ عدالت اجتماعی محور اسلام؛ ۵. اومانیسم، فمینیسم، لزبینیسم و … در نتیجهی مواجههی رویکرد فردیت محور مدرن با رویکرد اصالت اجتماعی اسلام؛ ۶. امپریسیسم، رئالیسم و…
الف) چون دخترها انتظار دارند که مراسمات ِ سنتی ِ پیش از عروسی، به تمامه اجرا شود و دوست دارند خاطره انگیز باشد. مراسماتی همچون عقدکنان، هدیه بردن برای عروس در مناسبتهای ِ مذهبی و ایرانی، هدیههای شخصی و گل و بوته و سنبل ِ و اینها! هدیههای غیر مناسبتی که سورپرایز کننده باشند و … . سربازیاش را تمام کرده باشد و کارت ِ سربازی را دریافت کرده باشد. از سطح ِ تحصیلات ِ آکادمیک برخوردار باشد. شاید اکثر ِ قریب به اتفاق ِ زنها ترجیح میدهند که شوهرشان طلبه نباشد. و اگر با طلبه بودن مشکلی نداشته باشند،…
یعنی رسم، به این منوال است. باید سگدو بزنی تا موافقت ِ فلان مسئول ِ فلان ادارهی زپرتی را بگیری، بل بتوانی به این بهانه، یک سایتی بزنی که هزینهی مادیاش میشود حدود ِ دو میلیون ِ نا قابل و کاری که این سایت میخواهد بکند، برابری میکند با دهها میلیونی که فلان اداره، ماهانه دارد میریزد در حلقوم ِ سایت ِ رسمیاش. باید سگدو بزنی و مخ ِ یک نفر را بزنی که بیاید و این سایت را به روز کند و هم خودش چیز یاد بگیرد و هم انقلاب، چیزی برای بقیه داشته باشد که عرضه کند. حکایت…
این حدیث را بخوانید: خیر للنساء ان لایرین الرجال و لا یراهن الرجال حدیثی از حضرت فاطمه سلام الله علیها است که مضمونش این است که بهترین حالت برای زنان آن است که ایشان، نامحرمی را نبینند و نامحرمی هم آنان را نبیند. این بدین معناست که وضعیت ِ جامعه به نحوی باشد که زنان بی نیاز ِ از مراجعهی به مردان باشند و مردان نیز ضرورتی در مراجعهی به زنان نداشته باشند. این بدین معناست که در خدماتی که مربوط به زنان است، زنان خویش در آن مدیر و مسئول باشند تا رجوع ِ زنان به خودشان باشد و…
نکتههایی که در ادامه میآید، حاصل ِ تحقیقی دقیق و دقتی جامع در موضوع نیست. بیشتر حاصل تأمل و برداشتیست که از مجموعه مطالب خوانده شده در این موضوع است. اینها را هم این جا میآورم تا ثبت شود و بتواند مایهای برای ادامهی کار باشد. چه خود این را ادامه دهم، چه دیگری. اضافه شود که نظرات نگاشته شده، نه نقد ِ یک نوع نگاه که تبیین دو نوع نگاه میباشد و خود نگارنده نیز گاه در عمل، در انتخاب یکی از این دو نگاه، به سختی کشیده میشود. شاید باید بیشتر در مورد این تفاوتها صحبت کنیم و…