این که از «جمهوری اسلامی» یک صدا در حوزه سیاست خارجه شنیده شود، خوب است. چه که یکدستی در صدایی که به عنوان نظر رسمی جمهوری اسلامی نشانهی نظم در ارتباط و ثبات در مدیریت روابط رسمی خواهد بود. این البت به آن معنا نیست که بناست همه در جمهوری، یک نظر داشته باشند. بلکه در عین اینکه ممکن است نسبت به یک موضوع، نظرها و دیدگاههای مختلف و یا متضاد باشد، در نهایت این نظر ِ مختار است که مبنای عمل قرار خواهد گرفت.
حاکمیت هم یک موجود خیالی نیست. دستگاهها، نهادها و اشخاصی نمایندگیاش میکنند و از سطوح عالی تا پایین را در بر میگیرد. و در این میان نیز، شهرداری یکی از همین نمایندگان است. بیلبوردهایی که در سطح شهر، با عنوان «صداقت آمریکایی» نصب شد از همین بیلبوردهای تبلیغاتی شهرداری استفاده کرده است. اگر حتی با مفهوم این تصاویر موافق باشیم، در اینکه این کار توسط نهادهای مردمی انجام شده است و هزینههای تبلیغات آنها نیز از جیب ِ خصوصی همان نهادهای مردمی و نه از جیب بیت المال پرداخت شده است، شک است. یعنی جدای از اینکه شهرداری نباید فرصت به هم زدن صدای رسمی را به کسی بدهد، در مردمنهاد بودن هم باید تامل کرد. این در حالی است که البت، نهادهای مردمی در جمهوری اسلامی بدل به لطیفه شده است.
مگر در تعبیری، هر که ذیل نهادهای «انقلاب اسلامی» قرار بگیرند، مردمی محسوب شوند و هر که ذیل نهادهای «جمهوری اسلامی»، دولتی. در این دستهبندی البت نهادهای مردمی سر به فلک خواهند گذاشت.
کسانی که بنا دارند تلاش کنند تا نظر رسمی را به سمت و سوی نظر خود سوق دهند و آن را «تغییر» دهند نیز باید بر اساس روشهایی دست به این کار بزنند که اولا «رسمی» خوانده نشود؛ در ثانی، در قالب ِ «فرصتهای برابر» نظرها بیان شود؛ و ثالثا «اعمال فشار» فهم نشود.
تشخیص رسمی بودن سخت نیست. تشخیص امکان فرصتهای برابر نیز تا حدی امکانپذیر است. مثلا آیا در مورد مواضع احمدینژاد و حتی در فضایی کلانتر در مورد تصمیمات کلان نظام، کسی حق دارد از بیلبوردهای شهر، با پرداخت هزینههای آنها نه از نفت که از جیب خود، برای بیان نظرات متفاوت خود استفاده کند؟ اگر پاسخ مثبت بود، میتوان گفت نصب بیلبوردها در این مورد به خصوص نیز مشکلی نداشته است. میماند «اعمال فشار» که باید تغبیر از فشار دقیقتر شود و البت پیچیدگیهای تشخیص در آن بسیار بالاست و توضیح مشکلتر.
نهادهای رسمی، هر جایگاه حکومتی فرض میشود که ذیل قانون اساسی توسط قوای سه گانه و رهبری تشکیل شده باشد و ارتباطی تعریفشده(چه آشکار و چه پنهان) با نهادهای حکومتی داشته باشد.
در فرض رقابتپذیری، ما چه مسیری برای بلند شدن صدای مخالف فرض گرفتهایم و مهمتر از این سوال اینکه «تا چه حد»؟ فکر کنیم که گروهی مخالف نظرات جمهوری اسلامی در موضوع هستهای باشند. آیا اجازه میدهیم که در صورتی که برای بسیاری منطقی جلوه میکند از همین بیلبوردها استفاده کنند و در عین حال آن را صدای بخشی از مردم و نه صدای رسمی معرفی کنیم؟ من فکر میکنم طراحان بیلبوردها و بسیاری از موافقان نصب آنها، در این فرض، هیچوقت فرصت نمیدهند که کسانی از این امکان استفاده کنند و استفاده از آن را در انحصار نگاههای موافق خود میدانند.(دقت شود که بیلبوردها یک مصداق است و این موضوع در مورد بسیاری از فضاها اتفاق میافتد)
جدای از همهی اینها ما «تا چه حد» اجازهی مخالفت کردن و ارائهی نگاه مخالف را میدهیم. این تا چه حد یعنی مرزی که بعد از آن، از تلاش برای اعمال نظر تعبیر به اعمال فشار میشود.
تحلیلی عالی
تحلیلی غلط!
اصلا فرض کنید این بیل بورد ها کار همان نهاد های مردمی نفتی باشد که شما گفتید (که من هم موافقم که هست!) ولی آیا این در کلان مساله برای سیاست خارجی مشکلی ایجاد می کند؟
تلقی طرف مقابل از موضع ما (مردم و مسئولین) در مذاکره دو چیز می تواند باشد
۱- همه مردم و مسئولین نشسته اند و دستشان را زیر چانه هایشان قرار داده اند تا نتیجه مذاکره به توافق ختم شود و تحریم ها برداشته شود تا چرخ اقتصاد بچرخد…
۲- عده قابل توجهی در مردم و مسئولین موافق مذاکره ای که همراه با کوتاه آمدن از حقوق ایران باشد نیستند.
هر کدام از این تلقی ها نتیجه عملی ای در طرف مقابل می گذارد:
۱- حالا که کار ایران در اثر تحریم ها به این جا رسیده که همه با این شوق به انتظار توافق نشسته اند با یک فشار دیگر کاری کنیم که از همه چیز کوتاه بیایند…
۲- حالا که فرصتی پیش آمده که عده ای از طرف مقابل حاضر به مذاکره شده اند و اگر این ها پای چیزی را امضا کنند دیگران نمی توانند زیرش بزنند پس زودتر مذاکرات را به نتیجه برسانیم و امضا را بگیریم
اتفاقا جالب است که طرف مقابل (برعکس ما) این را خوب می فهمد که اگر خود را مشتاق و مرده مذاکره نشان دهد قافیه را باخته… برای فهم این مطلب نیازی به دیپلمات بودن نیست نیاز به حقوقدان بودن هم نیست کافی است یک بار در مغازه سر چیزی چانه زده باشی…
این که اوباما هر روز این جا و آن جا درباره مذاکره توضیح می دهد و هر روز نمایندگان حزب مقابل طرح تحریم های جدید را روی میز جلوتر می کشند برای این نیست که با هم هماهنگ نیستند و در حاکمیت آمریکا دوگانگی رخ داده! نه خیر… آن ها شعور و هماهنگی شان خیلی از ما بالاتر است!…