سلام مادر ِ شهید میثم عابدی
سلام مادر ِ شهید حسین غلامکبیری
سلام مادر ِ شهید ….
سلام مادر ِ شهید ….
سلام مادر ِ شهیده ….
سلام مادر ِ شهیده ….
و …
روزتان مبارک.
سلام مادرم. سلام ای مصیبتدیده. سلام ای داغ ِ فرزند کشیده. سلام ای روز و شب بیقرار. سلام ای مادر ِ گلها. سلام ای مادر ِ شهید و شهیده. اجرت با سید الشهدا. اجرت با زینب ِ کبری. خدا صبرت بدهد مادرم. سخت است میدانم. یک سال بیفرزند بودهای خب. یک سال قرار نداشتهای. نمیتوانستی شاید زیاد بلند گریه کنی و این برای یک داغدیده سخت است. نمیتوانستی شاید زیاد پیگیری کنی تا آن آقایان عروسک ِ خیمهشببازی ِ دشمن را به مجازات برسانند. ما هم شریک ِ خود بدان. ما را هم همراه خود بدان. ما شما را مادر ِ خویش فرض میکنیم. ما شما را تاج ِ سر ِ خویش میدانیم که فرزندی به انقلاب هدیه کردی.
روز ِ مادر است و چون فرزندتان نیست تا به شما تبریک بگوید و هدیه بخرد، گفتم عرض ِ ادبی کرده باشم و تبریک گفته باشم. سخت است؟ میدانم. روزها بیفرزندی کشیدهاید؟ میدانم. روزها اشک ریختهای و دم نزدی؟ آگاهم. کنایه از دور و بر شنیدهای؟ خبر دارم. سخت است خب. برای ما نیز سخت بود و سخت است. این چند روز نیز من خیلی گریه کردم. خیلی اشک ریختم. شاید به اندازهی یک ساعت ِ شما البت. فدایتان مادرم!
می دانم سختی زیاد کشیدهاید. نگذاشتند زیاد راحت باشید. آن بیخبران و ددمنشان و فریبخوردگانی که از تروریستها حمایت میکنند، آزارتان دادند با کنایههایشان و با مسخره کردنهایشان. گویی اینجا ایران ِ اسلامی نیست و آنها هر چه میخواهند بگویند، آزادند! دقت که میکنی مادرم: آزاد!!!
من چون فرزند ِ شما نیستم. آنها بزرگ بودند و گرهخورده به روح ِ شهدای ِ پیشین ِ انقلاباند. ما کجا و آنها کجا؟! ما خادم ِ شماییم مادر. کاری بود در خدمتیم به خدا. امری بود، هر جا و هر چه، انجام میدهیم. نمیدانم خانهتان کجاست؛ وگرنه میآمدم و عرض ِ ادب میکردم. میآمدم و کمی نوکری میکردم. اگر چه چون فرزندت نیستم و نمیتوانم باشم، اما تا حدودی رسم ِ خادمی بلدم. فدایتان مادرم!
مادرم!
روزهای سختیست. روزهای فتنه است و حرامیان، دندان بر دندان میسایند تا هر چه گیر آوردند، بدرند. سقیفهها تشکیل دادهاند تا همه چیز ِ این مردم را در پردهی غربزدهگیشان و تفکرات ِ ماسونیشان غارت کنند. صبر لازم است و شناخت. خون ِ فرزند ِ تو، در رگهای همچون اویی در جریان است. فرزند ِ شما به شهادت رسیده است و زنده است و در پیشگاه ِ الهی حاضر است. دعا کن مادرم تا ما نیز، مرگمان شهادت در راه و مسیر خدا باشد.
مادرم!
صبور باش و سربلند که اماممان این چنین در بارهی همچون شمایی میگوید:
“خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهایى که این گوهرها را در دامن خود پروراندند!”( صحیفه امام، ج۲۱،ص:۷۴)
خوشا به حالت مادر!
مشتاق ِ دیدارتان و عرض ِ ادب هستم. ان شاء الله به زودی ِ زود.
………………………………………………………………………………………………..
پینوشت:
ـ سخت بود پیدا کردن این اسامی. هنوز هم سخت است پیدا کردن ِ حتا نام ِ کسانی که افتخار ِ ما هستند. پیدا کنم، نامشان را در همین وبلاگ منتشر میکنم. شاید این حداقلی باشد که بتوان به عنوان هدیهی روز مادر، به مادران ِ شهدای ِ فتنهی هشتاد و هشت تقدیم نمود.
ـ ان شاء الله اگر بشود، اینپنجشنبه را باید بروم سر ِ مزارشان. آدرس ِ مزارشان را هم کم و بیش گرفتهام و گیر آوردهام. آن هم به زحمت و سختی. دوست داشتید همراه شوید تا شاید مادرانشان را آنجا ببینیم و عرض ِ ارادتی کنید، خبر کنید. اینجا
نظری بدهید