به حساب و قائده باشد، برخی را فقط باید به باد ِ ضربات ِ چپ و راست ِ دست و پا گرفت و تا میکشند، زیر مشت و لگد، آبدیدهشان کرد. بعضیها را نیز باید به قائده تا میشود …
بعضی چیزها دروغ ِ شاخدار است و انبانی از مسخرهگیست. فلان وزیر و فلان مردک ِ یابو سوار ِ مامور ِ امنیت ِ اخلاقی غلط میکند میخواهد تامین ِ اخلاق ِ مردم را بکند وقتی از روز هم روشنتر است که فلانجا فلانقدر چیز خورده و با تساهل و تسامحات ِ مسخرهاش همه را به دردسر انداخته است.
فلان آدمنما غلط میکند وقتی فکر میکند که اگر این فیلمفروشهای خیابانی را جمع کند، آمار ِ قتل و غارت زیاد میشود و اینکه مردم، فیلم ِ فلان زن ِ بدکاره که دستش به آلت ِ یک مردک ِ دیلاق است، برای اجتماع بهتر از این است که مثلا ضبط ِ ماشینی دزدیده شود.
فلان مسئول … شهری بیخود کرده است که هنوز وقتی نمیتواند دماغش را بکشد بالا میآید و برای ما تئوری مقابله با جنگهای نرم میدهد که اِله و بــِله؛ در حالی که پسرک ِ همسایهی ما دارد هر روز از ماهواره، تبلیغ ِ صابون ِ مخصوص ِ بانوان را میبیند که در تبلیغش یک وان است و مقداری کف ِ روی آب و زنی که لخت و پتی ….
بعضی چیزها اظهر من الشمس است. بیقانونی بعضی وقتها بهتر از این است که قانونی را بریزیم و مردم را به رعایت نشدنش عادت دهیم.
نظری بدهید