مثلن می‌گویند فلانی‌ بناست نامزد ریاست جمهوری شود و این‌که دارد این همه کار می‌کند برای این است که جلب توجه کند و رأی جمع کند. این را و بسیاری شبیه ِ به این را، هم‌الآن برای خیلی‌ها می‌گویند. فلانی بناست رئیس جمهور شود، فلانی بناست وزیر شود؛ فلانی بناست نماینده‌ی مجلس شود؛ فلانی دارد فلان کار را می‌کند که هیئت علمی شود؛ فلانی را که می‌بینی دارد این خدمات را انجام می‌دهد دلیل‌ش این نیست که به فکر مردم است ها!‌ نه!‌ ساده نباش! دارد برای پست و مقامی بالاتر آماده می‌شود!

ما نیت‌خوانی می‌کنیم. ما انگیزه‌شناسی می‌کنیم. ما داشته‌های‌مان را به حراج می‌گذاریم. چون همه را عالی و «بی‌نقص» می‌خواهیم، کسی که نقصی هر چند کوچک داشته باشد را «طرد» می‌کنیم. ما به همه بدبینیم. ما همه را بد فرض می‌کنیم مگر خلاف‌ش ثابت شود؛ که هیچ‌وقت ثابت نمی‌شود.

کاری می‌کنیم که فلان گروه و فلان دسته و فلان شخص و فلان شخصیت نتواند برود با فلان مسئول وارد هم‌کاری شود و بنای ِ‌خدمت به جامعه قرار دهد این هم‌کاری را. فضا را به نحوی آشفته کرده‌ایم که اگر فلانی برود با شهرداری، با دولت، با قوه‌ی قضائیه، با نماینده‌ی مجلس و با هر کس دیگری کاری را شروع کند که خدمت ِ به مردم است، نمی‌تواند. چون سریع انگ و تهمت می‌خورد که این هم شده‌ است عمله و اکره‌ی فلانی. فلانی هم شده است جزء جریان انحرافی. فلانی هم رفت توی تیم قالی‌باف. فلانی هم رفت توی تیم لاریجانی. فلانی هم رفت توی تیم توکلی. فلانی هم رفت توی تیم رفسنجانی. فلانی هم رفت توی تیم محسن رضایی. فلانی هم رفت توی … . کاری می‌کنیم که اگر نیت‌ها هم درست شود، همین تهمت‌ها مانع شود از این‌که کسی برود به سمت بسیاری از کارها.

خب که چه! چه چیز مثلا با این وضعیت درست می‌شود؟ خیال کرده‌ایم با این وضعیت تهمت‌بازار و گیربازاری که درست کرده‌ایم، دیگر کسی خطایی نمی‌کند؟ دیگر جریان انحرافی درست نمی‌شود؟ دیگر کسی بیت المال را نمی‌چاپد؟ دیگر کسی فتنه نمی‌کند؟ اگر این‌گونه فکر کرده‌ایم، فکر ِ خامی‌ در ذهن‌مان است.

نباید این‌گونه باشد فضا. درست نیست. این قیل‌ها و گمان‌ها و حتا بعضی از این قال‌ها، نباید به نحوی استفاده شوند که فرصت ِ خدمت به مردم را از خیلی‌ها سلب کند.

همرسانی: