یک:
یک لینک به دست میآوری و میروی توی یوتیوب ِ فیلتر شده و میبینی یک آخوندی دارد حرف میزند. بعد میفهمی که این آخوندی که دارد حرف میزند، از بد ِ اتفاق، امام جمعهی علمیترین شهر ِ جهان ِ تشیع هم هست.
بعد مینشینی و فیلم کوتاه چند دقیقهایئی را میبینی که این آخوند دارد حرف میزند. جمع مسجد یا یک همچو چیزیست و به نظر مجلس درس و محفل خصوصی هم نمیآید. شروع میکند با همان لحنهای آخوندی در مورد یک اتفاق صحبت میکند.
نحوهی تولد ِ مقام ِ معظم رهبری؛ که راوی نقل میکند که وقتی رهبری داشت به دنیا میآمد و هنگام جدا شدن از بدن مادرش یک «یاعلی» گفت و قابله هم، بدون ترس و تعجب یک «علی نگهدارت باشد» میگوید و غیره.
دو:
اصلش، اینکه این اتفاق نیفتاده یا افتاده مهم نیست. مهم این است که این را دارند تعریف میکنند و قبولش کردهاند. مثل شایعه، که مهم نیست واقعیت داشته باشد و یا نه و مهمتر این است که شایعه، واقعیتنما باشد. بعد آن هم در یک همچو مجلسی و با آن لحن و بیان که آدم خیال میکند این آقا دارد مشکلات اسلام را حل میکند و با آن بالا بردن صدا و تشویق مرد به تکبیر گفتن.
راستش خیلی صبر کردم که ببینم این جناب ِ آخوند، چه جوابیهای به پخش این صحبتها میدهند که بالاخره داد. وقتی داشتم همان ویدئوی ِ کذایی را میدیدم، راستش به شعور و عقل و بصیرت و از این مزخرفات ِ این آدم شک کردم. اما فقط «شک» کردم. بعد که جوابیه را خواندم، شک برطرف شد الحمدلله و به یقین بدل شد.
خودتان جواب را بخوانید:
«اینجانب چندماه پیش در یک جمع محدود سخنرانی داشتم، متاسفانه بخشی از آن که صرفا نقل قول بود روی برخی سایت ها رفت و موجب نگرانی عده ای شد. بدون شک رهبر معظم انقلاب از چنان کمالات و اوصاف بلندی برخوردارند که هرگز نباید برای توصیف ایشان به چنین نقل قول هایی روی آورد. در هر صورت از حساسیت منطقی و هوشمندی همه عزیزان کمال تشکر را دارم»
یعنی زحمت یک معذرتخواهی هم نکشیده است. از حساسیتها تشکر کرده است!
این در حالیست که به ظاهر در همان سخنرانی نیز یک چیزی با این مضمون گفتهاند که به کسی اقتدا کنید که وقت تولد یا علی گفته و الخ.
خاک بر سر ِ هابیل با این حرفهایی که یک امامجمعه میزند و دم از سایتهای خبری اصولگرا بر نمیآید. برخورد با این آدم که پیشکش.
سه:
یک سری به یوتیوب بزنید و وبگردی میبینید که این مزخرفات، بدل شده است به دستآویزی برای اینکه کلی متن و مینیمال و کلیپ بسازند و توهین کنند به رهبری. بعد این آخوند، تنها از حساسیتهای ملت تشکر کرده است. خجالت آور است.
چهار:
نه فقط این آخوند، که الحمدلله آدمهای به ظاهر عالمتری هم هستند که تیشه به ریشهی اسلام زدنشان سرعت گرفته است. یکیاش هم همین شاگرد ارشد آیت الله بهاء الدینی، آقای امجد.
لینکها و تیترهایی که سایتهای جنبوجوش جلبکی از ایشان زدهاند را ملاحظه بفرمائید:
آیتالله امجد: قبلاً با تیغ ریش میزدند الان با ریش تیغ میزنند
http://www.kaleme.com/1390/01/28/klm-55248/
ابراز همدردی آیتالله امجد با میرحسین موسوی
http://www.kaleme.com/1390/01/20/klm-54542/
آیت الله امجد: علما باید بلند گوی حق طلبی باشند، اما دستمان بسته است
http://www.rahesabz.net/story/31414/
آیتالله امجد: نقدهای آیتالله بهجت به وضعیت، کاملا مشخص بود
http://www.kaleme.com/1389/11/08/klm-45223/
آیت الله امجد: همه کارهایم را تعطیل کرده ام چون جوابی برای سوال ها ندارم
http://www.kaleme.com/1389/11/07/klm-45137/
آیتالله امجد: چطور میشود کسی عالم اسلامی باشد و بگوید این اسلام است؟
http://www.kaleme.com/1389/11/07/klm-45110/
آیتالله امجد: امام حسین تکه تکه شد برای احترام به مردم و حقوق انسانها
http://www.kaleme.com/1389/11/04/klm-44816/
آیتالله امجد: نباید علی گو و معاویه خو باشیم / منبر و محراب، دلیل صداقت نیست
http://www.kaleme.com/1389/10/24/klm-43656/
فرق تو با شمر چیست؟
http://www.rahesabz.net/story/30348/
و
…
چند سال پیش، یعنی، بیست و چهارم شهریور ۱۳۸۵، دانشطلب در آن وبلاگ ِ مسدود شدهی مدرسهی ما یک مطلبی نوشته بود که در ادامهی مطلب میتوانید بخوانیدش:
ماجراهای حاجی امجد ما
در این دنیا چیزهای عجیب و غریب زیادی وجود دارد و اگر بخواهند عجایب انسانی را در جایی لیست کنند…حاجی امجد ما حتما در صدر آن دیده خواهد شد. کسانی که حاجی امجد را میشناسند چند دستهاند: دسته اول مریدان و پامنبریها هستند که در واقع نقش بازارگرم کن و مجلس شلوغ کنی حاجی را بر عهده دارند و اگر او در نوک قله قاف هم مجلسی بر پا کند و دل دلی خودش را راه بیاندازد اینها هم همانجا دیده خواهند شد که با عشق و علاقه شعرها و سرودهای حاجی امجد را زمزمه و تکرار میکنند و طوری به حرفهای او گوش میدهند که انگار نعوذبالله نماینده پیامبر حرف میزند.
دسته دوم هم از پامنبریهای حاجی هستند اما مرید او به حساب نمیآیند. اینها نقش سیاهی لشکر را در مجالس او برعهده دارند، گاهی هستند و گاهی هم نه. اینها به حاجی امجد ما اعتقاد راسخ ندارند اما او را به حسب ظاهر و بر اساس شنیدهها میپسندند و شاید برایشان خیلی هم فرق نکند که در مجلس حاجی باشند یا جای دیگری و پای منبر دیگری.
دسته سوم کسانیاند که نسبت به حاجی کاملا بی تفاوتند و اگر گاهی حس و حالی هم داشته باشند تیکهها و ادا و اطوارهای او را دستآویز خنده و طنز هم قرار میدهند. اینها غالبا در مجالس حاجی مشاهده نمیشوند و اگر اتفاقا دیده شوند یا برای خنده است و یا اینکه آخر مجلس است و احتمالا بوی پذیرایی طمعشان را تحریک کرده که بیایند و دلی از عزا دربیاورند.
دسته چهارم قائدتا باید دشمنان و مخالفان حاجی امجد باشند اما چون حاجی بیچاره را از کودکی کسی رقمی به حساب نیاورده! او هم بدون دشمن باقی مانده. خیلیها دلشان میخواهد که حداقل یکی دو دشمن حسابی داشته باشند که در اثر حرفهای آنها مردم کنجکاو شوند و دور و بر او جمع شوند تا ببینند که واقعا چه خبر است؟ اما حاجی ما از این نعمت محروم است و اگر ما با این نوشتنمان ناخواسته دسته چهارم را درست نکنیم، این پیرمرد بیچاره تا قیام قیامت هم بدون دشمن خواهد ماند …
حاجی امجد ما در مدرسه عالی زیاد پیدایش میشود و معمولا ماه رمضانها چون مسئولین مدرسه حوصله دعوت کردن سخنرانهای حسابی و راه انداختن مجالس مفصل را ندارند، حاجی هم میدان را خالی میبیند و خودش افسار معرکه را به دست میگیرد. مجالس حاجی همیشه یک جور و کلیشهای است و فرقی نمیکند که موضوعی برای سخنرانی او مشخص شده باشد یا نه! حاجی عادت دارد که حرف خودش را بزند. مجلسی که حاجی اداره کنندهاش باشد و حتی مجلسی که او در آن حضور داشته باشد آبستن اتفاقات غیرمنتظره و عجیب و غریب است. مثلا یک وقت اگر وسط سخنرانی یک نفر دیدید که همه مجلس بلند شدهاند و فقط شما و منبری بیچاره هستید که گیج ماندهاید، بدانید که حاجی ما در مجلس حضور دارد و اتفاقا جلو پای یک تازه وارد بلند شده است. در یک مجلس دو ساعته ممکن است بیست سی بار! از این اتفاقات بیافتد و مسبب همه آنها هم حاجی ما باشد.
اتفاقات دیگری هم ممکن است بیافتد، مثلا احتمال دارد حاجی وسط منبر یک روحانی شروع کند به صحبت کردن و موعظه کردن خودش یا مثلا بین مداحی یک نفر میکروفون را از دست مداح بیچاره بقاپد و خودش شروع کند به خواندن. شعرهای حاجی هم مثل همه مداحها و روضهخوانها نیست. حاجی خودش صاحب سبک است! سبک شعرهای تکراری او بیشتر به سرودهای پیش دبستانی شباهت دارد و از نظر معنایی هم فراتر از آنها نمیرود. جالب است که این شعرهای تکراری و بعضا خنده دار ـ مخصوصا با آن حرکات و اطواری که حاجی وسط مجلس درمی آورد ـ برای مریدان حاجی یعنی دسته اول، چنان مقدس و ملکوتی است که شما جرات نمی کنید راجع به بی مزه بودن آنها و نامناسب بودنشان با فضای مجالس مذهبی کلمهای بگویید.
مریدان حاجی چنان به او اعتقاد دارند که در نظر گرفتن حاجی امجد بدون حضور آنها کلی از خنده دار بودن ماجرا را کم می کند. مریدان حاجی معتقدند! که او آنقدر با سواد و فهیم تشریف دارد که برای جذب جوانهای بیچاره منحرف است که شکل مجالساش با دیگران فرق میکند. ناگفته نماند که حاجی با سبک و سیاق معمولی منبرها و حتی هیئات مذهبی کاملا مخالف است و فقط روش خودش را قبول دارد اما هیچگاه شنیده نشده که کسی با آمدن به مجلس حاجی دچار تحول شود ولی جوانهای ژیگولیای دیده شدهاند که یکی دو جلسهای در مجلس او بودهاند و بعد هم رفتهاند دنبال زندگی خودشان.
حاجی امجد در مدرسه عالی علی الظاهر حضور و پایگاه چندان قویای ندارد چون هم آقای امامی کاشانی از او چندان خوشش نمیآید و هم اینکه اساتید مدرسه علیرغم حفظ ظاهر، بیشتر از دسته سوم و گاهی دسته دوم هستند و خلاصه بود و نبود حاجی امجد چندان برایشان فرقی نمیکند، آنها به فکر چیزهای دیگری هستند. مریدان حاجی از این ماجرا خیلی ناراحتند که به حاجی بی توجهی میشود و خیل شاکیاند که مثلا چرا آقای امامی هیچوقت به حاجی امجد، آیت الله امجد! نمیگوید. تا چند سال پیش شنیده بودیم که حاجی امجد فقط به خاطر حضور هر از چند گاهیاش در مدرسه به عنوان مدرس اخلاق! ماهیانه سیصد هزار تومان دریافت میکند اما العهده علی الراوی … گذشته از این بسیار دیده شده که حاجی با ماشینهای مدل بالا به این طرف و آن طرف میرود، معمولا پژو ۲۰۶، گاهی پژو ۴۰۵ و گاهی هم البته ممکن است بی احتیاطی کند و پیکان هم سوار شود. منزل حاجی ما هم در خیابان احمد قصیر که از محلات فقیر نشین! شهر ماست قرار دارد و البته این منزل مال خودش نیست و گویا از آن املاک مصادرهای است که آقای خامنهای در اختیار ایشان قرار داده و ایشان هم با اخلاص قبول کردهاند.
سلک سیاسی حاجی هم از آن فاکتورهایی است که باعث صعود او در لیست عجایب انسانی میشود. حاجی ما ـ البته بیشتر تحت تاثیر پسرش ـ از طرفدارهای سرسخت هاشمی رفسنجانی است و این البته باید به خاطر مرام خاکی و مردمی حاجی ما باشد! حاجی در انتخابات نهم حمایت رسمی! خودش را از هاشمی اعلام کرد و معتقد بود که اگر آقای هاشمی رأی نیاورد، به معنی پیروزی ضد انقلاب و از دست رفتن دستاوردهای آن است. البته هیچگاه معلوم نشد که چه استدلالی در پشت این قضیه وجود دارد. به هر حال حاجی امجد از منتقدین سرسخت احمدی نژاد هم هست و شنیده شده که وقتی احمدی نژاد از استقرار در کاخ سعد آباد امتناع کرد و دفتر ریاست جمهوری را به خیابان پاستور برگرداند حاجی گفته بود: «چرا اینکار را کرده؟ مگر آنجا را برای کی ساختهاند؟ آنجا برای اینست که رئیس جمهور آنجا باشد …» البته این هم صد در صد به خاطر مرام مردمی حاجی امجد است و نه چیز دیگر.
پینوشت تکمیلی:
آهای جناب هابیل کمی آهسته تر رفیق!
ماشاالله انگاری در جاخالی دادن بسیار زبردست تشریف دارید رفیق!
یک جوری میگویی آخوند و یک طوری نوشته ای و آخر ِ قصه آقای امجد را هم تاخته ای که هرکس نداند فکر میکند این آخوندی که میگویی اتفاقا با یکی دو واسطه به خود ِ خود ِ خود ِ آقا وصل هستند و ناسلامتی تولیت حرم حضرت معصومه هستند و امام جمعه ی قم!! دوست من اتفاقا سایتهای اصولگرا راه بهتری انتخاب کردند که سکوت کردند که حرفی نگذاشته اند آفای سعیدی برای گفتن مگر اینکه اساس و ریشه تفکر او را رد کنند که با رد آن به رد خود دچار میشوند! دوست من این متنی که نوشتی با آن تفکری که داری جور در نمی آید، رفیق شفیق اگر آقا در یک جلسه عمومی در دهان این مرد زد که هیچ اگر نزد بدانید و آگاه باشبد که ایشان راضی هستند و گفتن ِ نازگونه و شکست نفسی ِ همراه با لذت از اصل مطلب با یک اشاره ی غیر مستقیم ایشان در جلسه ای مثلا کلاس درس ایشان حل نمی شود!
دوست من خیلی عجیب بود که حرفها و مهملات این آخوند را در کنار آن آخوند!!! یعنی جناب امجد گذاشتی! خیلی زور دارد البته که ببینی امجد که تا همین دیروز عاشق رهبری بود بعد از دیدن آن فجایع به فکر حفظ اسلام باشد و مردمی که میخواهند زندگی کنند!!!!
باید هم آقای امامی کاشانی از حاجی امجد بدش بیاید! اساسا زبان حقیقت گو ناصوابان را خوش نیاید دوست من! دوست اگر داشتی ببینی چه کسی از آقای امجد خوشش می آید سری به جناب جوادی آملی بزنید بد نیست….
تصحیح میکنم در خط چهارم “میکند” را با “نمیکند”
راستی یک طوری نوشته ای : یک لینکی گیر می آوری و …. که انگار این گونه مسائل از غرائب هستند و گاه گداری در هر چند هزار سال رخ میدهند! نه دوست من نشد، شما سری نه به آقای سعیدی که به خود جناب مصباح بزنید که چیزهایی بسی فراتر از این حرفها میزنند! اتصال الهی و تایید خدایی و از این قبیل حرفها بسی بی شرمانه تر از حرفهایی است که جناب سعیدی میزنند و البته رسانه های اصول گرا نه تنها سکوت ندارند که تایید میکنند و آب و تاب هم میدهند!!! منتها فرق آقای سعیدی با مصباح در این است که مدل گفتن آقای سعیدی اینقدر خنده دار هست که اساسا شما هم بخواهی با لفظ آخوند از ایشان نام ببری! اما جناب مصباح با روکش و روپوش زیباتری میگوید و زمین و زمان به هم می بافد!!
دوست من رسانه های اصول گرا را بچه نپندارید! خوب میدانند کی حرف بزنند و کی نزنند!
راستی بد نیست در نوع نگاهتان به معترضینی که تکانی اساسی به این سیستم فرسوده داده اند بفرمایید! برای کسی که ادعای نوشتن دارد و خود را احتمالا اندیشمند میداند زشت است رقیب را با الفاضی از قبیل جنب و جوش جلبکی بخواند!! کجای کارید؟!
میثم رمضانعلی: رقیب؟ من احساس رقابتی با جنب و جوش جلبکی ندارم. من میرحسین موسوی را عین بنی صدر خائن می دانم. رقیب به اصول پایبند است.
شما دغدغه سواد آیت الله امجد را نداشته باش اخوی… به فکر این باش که چند نفر را جمع کنید و برای “ولی امر مسلمین جهان” (خانه لرزید از این اسم پرطمطراق) یک رساله بنویسید، چون واقعا آن جزوه استفتائاتش ضایع است
بله دوست من اساسا جز اینگونه صحبت کردن چیز دیگری از شما ندیده ام!
میرحسین نور است که به جنگ تاریکی همین کسانی آمده که تا دیروز حضرت حجت الاسلام و المسلمین سعیدی تولیت آستان میارک حضرت معصومه علیها السلام امام جمعه شهر مقدس قم بود! و امروز به تعبیر شما آخوند است!!!!
این همه حرف زدیم که آخرش بفرمایید جنب و جوش جلبکی و بنی صدر و …؟!!!
رفیق هرگاه عظمت میرحسین را خواستی که دریابی سری به کوچه اختر در بیخ گوش بیت رهبری بزن تا نیک تر دریابی که میتوان مردانه چون میرحسین در برابر این همه ظلمت و تاریکی ایستاد!
مرد اگر بودند حضرات و بویی از انسانیت برده بودند امروز جایگاهی چنین خفت بار نداشتند که تنها و تنها با دروغو خرافه و فریب کارشان پیش برود…..
تاسف آور است که تنها به شبیه سازی دست میزنید و به خیال خوش که استدلال کرده اید و بله! میرحسین را چون بنی صدر کرده اید و خلاصه خیالتان راحت شده!
اگر جلبک نگویی چه بگویی رفیقکم؟!
کاری اگر به هیچ بحث دیگه ای هم نداشته باشم، خودم چندین بار از زبان رهبری شنیدم( تلویزیون هم پخش کرد و در روزنامه ها هم موجود هست) که میگفتند همه معلمین اخلاق باید از آیت الله امجد یاد بگیرند و ایشون رو استاد نمونه اخلاق تو کشور میدونستند. حالا عجیبه که یهو ایشون اینقد بد میشه! کاش کمی انصاف داشتیم
میثم رمضانعلی: لینک صحبتهای آقای امجد توی همین مطلب هست. زحمت بکشید و بخونید. خیلی سخت نیست خوندن
جناب ابن دلیل، شما که اینقدر به آقای امجد تاختین:
اول اینکه نقد شما به ایشان چیه؟ آیا مطالبیه که گفتن؟ خوب همین پست شما خودش تصدیق نگرانیهای ایشان برای اسلام هست. اگر هم موافق نیستین، دقیقا چه انتقادی به حرفاشون دارین؟
دوم:
آیا به آنچه دانشطلب گفته اعتقاد داری؟ مثلا اینکه ایشون تنها خونه ای رو که داشته به نیازمندی داده و بعد اینکه بچه هاشون به آقای خامنه ای گفتن، ایشون هم اون خونه احمد قصیر رو برا زندگی بهشون دادن؟
چندش آورتر از این نمیتونست باشه که دانشطلب بگه “حاجی بیچاره را از کودکی کسی رقمی به حساب نیاورده” و تو هم بیای تکرارش کنی، چون این دقیقن از جهلشه که اینو میگه، احترامی که ایشون بین اهل خواص داران رو میتونستی بری بپرسی.
البته ظاهرا که دشمنانی مثل شما و دانشطلب هم پیدا کردن.
از قضا من تو دانشگاه تهران از همین سیاهی لشکرای مجلسشون بودم، توی کوی، الانم ایران زندگی نمیکنم، فکر کنم یک ذره ایمانی هم که برام مونده به برکت همین مجالس بوده. خیلیای دیگه هم بودن، هرچند یقین دارم این با اون اسلامی که مطلوب دانشطلب هست خیلی متفاوت هست و اصولا آدم مغروری مثل دانشطلب که کمتر کسی رو تو جرگه آدما حساب میکنه رو خیلی نمیشه نقد کرد.
متاسفم
آقای اجد را با ایشون مقایسه کردید
عراف حق شناسی که جوان های هر گزوهی که باهاشون آشنا هستند شیفته هستند
خواهش میکنم اصلاح کنید
این دو با هم قیاس نمی شوند
تجدید نظر فرمایید
سلام
بی تقوایی در نوشته هاتون موج میزنه اخوی
برادرانه : یه جوری از حاجاقا حلالیت بطلب و الا روزی گریبانگیرت خواهد شد بدون شک
یا علی
متن قابل استفاده ای بود , ممنون
یعنی از بین همه اطرافیان آیت الله امجد، یه گروه کوچک هم نیستند که برای استفاده از علم و اطلاعات ایشان پای سخنرانی هاشون بیاند؟
واقعا که فی قلوبکم مرض
برادر بزرگوار
سلام
اگر امام صادق قرار بود از آقای امجد انتقاد کنه با همین مضمونی که شما نوشتی( اشعار دبستانی) یاد می کرد؟
یک درصد احتمال بده داری اشتباه می کنی؟ آقای امجد که به نظر من حتما می بخشه. خدا چی؟ می بخشه؟
متاسفم، همین و نه بیش از این
ادعای طلبگی کار راحتیست. اما رعایت اولی یاتش که توی همان کلاس اخلاقهایی که شما میپسندی که شعرهایش دبستانی و استادش فرصت طلب نیست، خیلی سخت است. فکر میکنم به خاکی زدهای برادر
فرق نوشتهی تو با همان فیلمی که اول نوشتهات به آن تاختهای چیست؟
میثم رمضانعلی: موقع خوندن دقت کنین. این متن از بنده نیست.
جواب جناب فتحی به شما…
http://www.tourjan.com/?p=4021
اما اندکی هم از من:
شاید من از دسته دوم به حساب بیایم و یا از همان جوان های ژیگولی که شما فرمودید
این به قول شما ادا ها و اصول ها ذره ای از ارج و قرب استاد امجد نزد ما کم نمی کند. از بچگی به ما آموختهاند که مستی در مجلس اباعبدالله عین ثواب است و از خود بی خود شدن در این مراسمات نیکی و فضیلت است. در ثانی این به اصطلاح شما آخوند بدبخت بارها گفته که هنوز همان پیرمرد روستاییای است که از شهرهای کرد نشین می آید و بسیاری از مواقع لباس محلی می پوشد.
این که فرمودید در مجلس به احترام تازه واردان می ایستد و این را ضم او دانسته بودید را به شخصه خود از ادب ایشان می دانم. بارها دیدم که مرحوم آیت الله سیبویه هنگامی که مجلسی می گرفتند بار ها و بار ها به احترام میهمانان قیام می کردند.
حتماً برای شما صواب این است که در مجلسی (البته ابداً منظور مجالس مقام عظمای ولایت نیست) تمام بندگان بر روی زمین بنشینند و آخوندها در ارتفاع ۳ متری زمین تنها بر صندلی جلوس نمایند و فراموش کنند که در مجلس پیامبر (ص) تشخیص ایشان از روی مکان نشستنشان امکان پذیر نبود.
در پایان ، در دنیا بسیار بهتر است که انسان را کسی تحویل نگیرد و به انسان بی توجهی شود تا اینکه توجهات به لحظه ولادت کسی جلب شود و از آن لحظه طنز ها بسازند.
برای آخرت هم بسیار بهتر است انسان را به هیچ بگیرند ولی معجزات عیسی بن مریم را به او نسبت ندهند.
فاعتبروا یا اولی الابصار
دسته چهارم قائدتا باید دشمنان
قائدتا؟! جان؟! بعد تو حوزه فقط سواد نقد سیاسی یاد گرفتی شما؟ یادت ندادن قاعدتا درسته؟! واقعا هم خاک بر سرت…
میثم رمضانعلی: به شما یاد ندادن درست بخونید؟ خوندن بلدی؟ توی کلاسهایی که رفتی بهت خوندن یاد ندادن؟ ها؟ ها ها ها ؟ :دی این متنی که میگین رو بنده ننوشتم. برای دانشطلب بوده و بنده به طور کامل کپی کردمش
همین که با تایید، کپی کردی یعنی هم در شکل و هم در محتوا، بیسوادی هستی از جنس نویسنده این مطلب
راستی ممنون برای لینک های سخنان آیت الله امجد؛ چقدر حرف حساب زده این مرد
دسته پنجمی هم هست که حاجی را میشناسند البته فقط میشناسند و آنها جهال و رجاله هایی هستند(مثل نویسنده سایت)که برای جیفه دنیا تمام حق را زیر پا میگذارندو با بی ادبی و بی نزاکتی تمام به مردان حق طلب توهین میکنند.میخواهی منم از حاجی شما که موقع بیرون آمدن یا علی گقته بگم:حاجی شما برای حب ریاست مردم بی گناه رو میکشه و شکنجه میکنه.برای دنیا از هیچ چیز ابایی نداره دروغ،فحاشی،تهمت،قتل،غارت سرمایه ملی،تحقیر ملت،پست دادن به افراد پست،ترور،بدعت،رواج خرافه،رواج مدیحه گوییش(مانند شاهان)و…………
البته میدانم که نخواهید فهمید چون نمیخواهید چشم باز کنید اگر چشمتان را باز کنید باید چشم بر دنیا ببندید.
امجد مرد حق میباشد و بس و مه میفشاند
مه فشاند نور و سگ عوعو کند// هرکسی بر خلقت خود میتند
و با سیاه نمایی هایتان هیچ چیز از این مرد کم نمیشود
کی شود دریا به پوز سگ نجس// کی شود خورشید از پف منطمس
ما که نفهمیدیم توی این مدرسه ما کی، کی بود. بعد بحث هم بر سر انتشار مطلب بود.
تو هم روی کامنت ما را برگردان به نویسنده به شرطی که لینکهای بالاش رو هم برداری که ما بی دقتها فک نکنیم این یک نتیجه گیریه!!!
عزیزی برادر
سلام ( واذا خاطبکم الجاهلون قالوا سلاما !)
با خواندن مطلبت واقعا برای خودت و خودم و جامعه مان متاسف شدم. برای شما که عنوان طلبگی را یدک می کشی اما بویی از اخلاق و ادب نبرده ای ( به قول حضرت علامه حسن زاده آملی : از خدا خواهیم توفیق ادب- بی ادب محروم ماند از لطف رب) به حال خودم که حداقل ۵ سال با مجالس نورانی آن استاد عزیز صفا کردیم و فیض ها بردیم و حالا باید مثل تویی ما را دسته بندی کند و ژیگول و … بخواند. به حال جامعه که به امثال تو پر و بال می دهد تا حرمت شکنی کنید و از خدا و پیغمبر هم نترسید. اشکال ندارد اخوی . این نیز بگذرد! انشاء الله سر پل صراط جلوی جدم یقه ات را می گیرم. یا علی.
سلام
نمیدونم واقعا حاج آقا چی گفته که آتش کینه شما اینچنین شعله کشیده، در طی این ۷ سالی که با حاج آقا در تماس بودم، هیچ گاه ندیدم که به صغیر و کبیری بی احترامی داشته باشد،کمترین چیزی که از حاج آقا یاد گرفتم اینه که با شما هم به نرمی سخن بگویم، نمیدونم احتمالا به قول شما من هم در دسته دومم، ولی خیلی دوست دارم که به قولتان نقش سیاهی لشکر را در مجالس حاج آقا داشته باشم تا اینکه در دسته سوم و چهارم باشم.
ممنون که سخنان زیبای این عالم بزرگ رو به این زیبایی انتخاب کردید ، استفاده کردیم ، خدا همه ما را به راه راست هدایت کند، اما اخوی این توصیه را از برادر کوچکترت داشته باش که در مورد بزرگان دین با احتیاط بیشتری صحبت کن
یا علی
سلام
شما پسرم چند سالته که به خودت جرات میدی در مورد ایشون این حرفا رو بزنی.اگر شما چوب این حرفایی رو که زدی نخوری من میرم یهودی میشم.توبه کن پسر.
حرف زدن به سن و ساله؟ خسته نباشی!
سلام
کامل خواندم
چه درد دل خودتان را و چه نوشته آ.روزی طلب را
درددل تان که هیچ حرف و حدیثی ندارد
اما آن نوشته…
والا منم فقط تعریف و تمجید شنیدم از آقای امجد
یکبار که دانشگاه صنعتی آمده بود زیاد فضایش مرا نگرفت، بار دیگر هم که تصادفی امام زاده پای منبرش بودم؛ داشت حالم بهم می خورد
به رفیق ام گفتم ایشون آقای امجد است!؟
اما بهرحال هرگز به خودم اجازه نمیدم اینطوری در مورد آدم ها قضاوت کنم
ولو در حد کپی پیست باشه
خدا عاقبت همه مان را ختم به خیر کنه
باز من این محمدحسن روزی طلب را با دانشطلب جابجا گرفتم!!!
آقا خیالت راحت باشه چوب حرفهایش را نخواهد خورد. ولی شما هم لازم نیست بری یهودی بشی(از چاله بیفتی تو چاه) برو سکولار شو عزیزم که ادیان ابراهیمی همه کم و بیش مثل همند
برید ببینید شما بادمجون کی هستید هر کسی یه بامدمجون داره شما از کجا آویزون شدید؟ البته معلومه من حرفای حاجی امجد رو اینجا دیدم ایشون روهم نمی شناسم ولی برام جالب بود و کاملا منطقی
بالاخره حرف حق درد داره دردش هم به مقدار حق بودنشه
اشکال نداره یه روزی شما هم خوب می شید
سلام دوست عزیزم
آقای هابیل عزیز
از خود امجد شنیدهام و ان شاء الله آموخته باشم که میفرمود: مَرَنج و مَرَنجان
عزیز
شما اگر به صورت من آب دهان هم بیندازی مرا از خودت نراندهای
البته فقط در مسائل شخصی اینگونهایم.
خطوط قرمزی داریم که اگر از آنها عبور کنی حتما با پاسخ تند ما مواجه میشوی
من هم مثل شما طلبهام ولی سعی میکنم مثل شما بیادب نباشم
چرا که ادب را از دو دسته میتوان آموخت:
۱ استادان اخلاقی همچون حائری شیرازی و صدیقی و امجد و…
۲ از بیادبان
امجد هر چه کرده باشد، اگر هم اشتباه، چون من و شما جوجه طلبهای نمیتوانیم و نباید بر او خرده بگیریم
جناب آقا
ایشون همان یار غار مرحوم بهاء الدینی ها و علامه طباطبایی ها و … و رفیق شفیق جنابان جوادی و خرازی و ممدوحی و فاطمینیا و … و حتی خود مقام معظم رهبری است.
من و شما را چه به نقد چنین عالم بزرگواری که آنقدر در برابر او حقیرم که حتی سر و جانم را لایق نمیدانم تا فدای یک لحظه از عمر با برکت او بدانم.
در ضمن اگر هم نقدی دارید، ادب را لحاظ کن که اوقع فی النفس است.
و اگر هم عملی از بزرگی دیدید که مطابق علم شما نبود، بعد از مرحلهی تذکر به خود او، نوبت به سکوت میرسد نه ناسزا گویی؛ چراکه این کار نه تنها اثری ندارد بلکه منجر به ابراز بازخوردی از سوی مخاطب میشود و این سرآغاز یک دعوای بیهوده خواهد بود.
خیلی خیلی از این مطالب سخیف و بی ادبانه ناراحت شدم.
برای خودم و شما و همهی مومنین از خداوند متعال و سبحان توفیقات روز افزون مسئلت دارم.
دعا گو و ملتمس دعای شما هستم
سن وسال انسان با اقتضائاتی که دارد برای هر کس منشی را میسازد یا نمایان میکند ولی اصل انسان به سن وسال بستگی ندارد و شما اصل و ذاتت را به نمایش گذاشته ای حالا نویسنده هر کس بوده و انتخاب کننده هر کس دیگه هر دو واجد قرابت ذاتی به یکدیگرند و متاسفانه به دلیل سر و صدا کردن زیاد و عدم تامل به روشهای غیر اخلاقی که فقط به خودتون لطمه میزنه روی آوردین.
نور نوره و ذاتا نور برظلمت پیروزه هر چند نوری ضعیف از دور سوسو کند ظلمت مانع همان هم نمیتواند باشد!
باسلام
در جواب این انتقادهای تند شما یک جمله کافی است
کی شود دریا به پوز سگ نجس
والسلام
رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم انک انت الاعز الاکرم
از خداوند متعال برای خودم و شما طلب مغفرت مینمایم.
شما هم زودتر این مطلب را بردارید و توبه کنید؛ که فردا دیر است.
این آیت اللهی که به سراغش رفتهاید خیلی بزرگوار است و امثال من و شما توان مچگیری و حمله به شخص و شخصیت او را نداریم.
اگر نقصی دارد، از خداوند سبحان برای آن بزرگوار طلب هدایت و آمرزش میکنیم و اگر هم که نه _که ندارد_ توفیقات روز افزون را از درگاه خداوند سبحان برای وی و البته خودمان طلب مینماییم.
خداوند توبه کنندگان را دوست دارد ولی اگر متوجه گناه بزرگت نشوی و در راه کج باقی بمانی …
سلام
من اولین باره وارد این وبلاگ شدم با این حرفایی که از اقای امجد زدی (تو دانشگاه ما بعضی وقتا نماز می خونه ادم خوبی و فروتنی به نظر می اید) واقعا برای شما روحانیون اینده تاسف خوردم دین دست کیا می خواهد بیفتد
واقعا امام زمان مظلومه
سلام هابیل عزیز
نمیدونم که چه زمانی میخواهی به خود بیایی و دست از اصرار به این گناه برداری؟!!!
فقط بدون که هرچه سریعتر باید فکری بکنی
تا دیر نشده این مطلب سخیف رو بردار که هر کس دیگری بخواند، گناهی به گردن تو خواهد بود
کمی فکر کن
دلم به حال خودت میسوزد نه کس دیگری و نه خود شیخ محبوبمان حضرت امجد زید عزه العالی
برای خودت گفتم و دیگر به سراغ وبلاگ مسخرهتان نخواهم آمد
به امید دیدار در روز قیامت و شکایت از تو به جد بزرگوارم حضرت زهرا سلام الله تعالی علیها خواهم ماند
قبل از هجمه به شیران و بزرگان روزگار و عرفا و علما، کمی بنشین و تفکر کن
کمترین کاری که از دست من بر میآید دعاکردن برای امثال شماست که با هیچ روشی از عقیدهتان دست برنمیدارید
البته اگر در راه راست بودی خیلی خوب بود ولی باور کن که در اشتباه هستی
برای اثبات اشتباه بودن این نوشته دلیل لازم نمیبینم ولی برای اینکه تلنگری زده باشم مینویسم:
در هیچ زمان و تحت هیچ شرایطی حق نداریم که به شخص دیگری اهانت کنیم چه رسد به اینکه این شخصی که شما با او در جنگید یکی از علماست و از شاگردان مبرز مرحوم امام خمینی و علامه طباطبایی و مرحوم آقا بهاء (بهاء الدینی) و مرحوم بهجت و جناب خوشوقت و … است
کمی تفکر کن و اگر خداوند توفیق توبه داد حتما توبه کن.
دعا گو و ملتمس دعایتان هستم
اگر هم صلاح دانستی با کمال میل منتظر شما در ایمیل هستم و سری بزن تا باهم گپ و گفت و گویی داشته باشیم راجع به این مسئلهی مهم
smrmn2507@yahoo.vcom
یا علی
آقای هابیل عزیز
فکر میکردم که شما طلبهای!!!
خوشبختانه متوجه شدم که نیستی
اگر این مطلب را از طلبه میدیدم بسیار برای خودم متاسف میشدم
در هر صورت مطالبی را که با نامهای سید محمد رضا و عبد الباقی برایتان نوشتهام را خوب مطالعه بفرما و خیلی خوشحال میشوم که جوابم را بدهی و اگر اشتباهی در نظراتم میبینی _که البته خالی از نقص و نقیصه نخواهد بود_ حتما تذکر بده خوشحال میشوم
دعا گو و ملتمس دعایتان هستم
و
منتظر نظرات انتقادی شما
smrmn2507@yahoo.com
یک: پیش از شما هم اگر نظری بیندازی میبینی سیل فحش و دریوریهایی که به بنده دادهاند در نظرات قبلی. در اکثر موراد شخص نظردهنده معلوم و مشخص نیست و البت شاید هم مهم نباشد که چه کسی چه نظری داده است.
دو: مطلبی نوشته شده است و حرفهایی زده شده است. در نظراتی که گذاشتهاید هیچ نقدی به حرفها و گفتهها نشده و تنها از ادبیات ِ متن، که معلوم نیست شامل مطلب بنده است و یا مطلب دانشطلب، حرفهایی زدهاید. برای همین میتوانید و زحمت بکشید متن را در دو قالب نقد کنید: یکی ادبیات مطلب را و دومی محتوای و حرفهایی که زده شده است. و برای بنده دومی بر اولی ترجیح دارد به دلایلی. در هر حال، همینجا بحث کردن را ترجیح میدهم به ایمیل.
ممنون به هر حال
من یکی که حرفهای حاج آقا امجد رو با هیچی عوض نمی کنم، یعنی اینقدر صادقانه هست حرفهاشون که بینهایت به دل می شینه. براتون متاسفم واقعا. “ادب مرد به ز دولت اوست”
میشناسم امثال شماها را. دوست دارید تمام آنهایی که محبوب القلوب و دوست داشتنی و مشهور هستند طرفدار ولی فقیه ناعادل و حاکیت جور زمان باشند. اما نیستند و این شما را به درد می آورد.
وقتی به اینجا می رسید از آنجا که دستتان به هیچ جا بند نیست ترور شخصیت می کنید و اراجیف به هم می بافید غافل از اینکه امثال حاج آقا در دل ما جا دارند.
یا صاحب الزمان ظهور کن آقا تا بیش از این شرمنده تان نشده ایم که بعضی ها نام سرباز تو را یدک می کشند و نام طلبه را…
میشناسم امثال شماها را. دوست دارید تمام آنهایی که محبوب القلوب و دوست داشتنی و مشهور هستند طرفدار ولی فقیه ناعادل و حاکمیت جور زمان باشند. اما نیستند و این شما را به درد می آورد.
وقتی به اینجا می رسید از آنجا که دستتان به هیچ جا بند نیست ترور شخصیت می کنید و اراجیف به هم می بافید غافل از اینکه امثال حاج آقا در دل ما جا دارند.
یا صاحب الزمان ظهور کن آقا تا بیش از این شرمنده تان نشده ایم که بعضی ها نام سرباز تو را یدک می کشند و نام طلبه را…
راستی
ببین چقدر علی خامنه ای حقیر و کوچک شده و جایگاهش در جامعه و بین مردم از بین رفته و خوار شده که برای گنده کردنش دست به دامان خرافات می شوند!!!
ظلم ناپایدار است.
عمر حکومت آقایان دوامی ندارد.
برادر خوبم میثم جان
مطمئنم حدس نمیزنی من کی هستم
اما هر کس هستم دوستت دارم و از همان اولین باری که دیدمت مهرت به دلم نشست
راستش با اون تصویر خوبی که ازت در ذهنم داشتم باور نمیکردم این مطالب از خودت باشه و مطلب دانشطلب را هم که حاکی از موافقتت با اونه نقل کنی.
من هنوز هم دوستت دارم، اما برادر خوبم: این روشش نیست. شما به آقای امجد یا آقای سعیدی نقد داشته باش و حتی از حرفاشون هم عصبانی باش، اما از دایره ادب و انصاف و اخلاق خارج نشو. قرآن را بخون: لا یجرمنکم شنآن قوم علی الا تعدلوا
میثم مودب و خوبی که من میشناختم و حالا هم اون شناخت قبلبی را استصحاب میکنم اونی نیست که از خوندن این نوشتهها در ذهن آدم تصویر میشه.
با سلام به آقایون و خانمهای محترمی که این اراجیف را خواندهاند.
بنده با کمال افتخار اعلام میکنم که یک طلبه هستم و البته عاشق حضرت شیخ امجد حفظه الله تعالی.
لطفا به امثال صاحب مقاله و ناقل آن، تهمتِ طلبگی نزنید.
اولا معلوم نیست که این آقایان طلبه باشند و ثانیا اگر هم که باشند مطمئن باشید که همهی طلاب مثل او فکر نمیکنند و البته هیچیک از طلاب هم مثل این آقایان بیادب و بیانصاف نیست.
هدفم هم از نوشتن این مطالب این بود که از مطالب و گردآورندگان این مقاله، به عنوان یک طلبه، تبری بجویم و ننگ آن را از دامن پاک حوزه و حوزویان پاک نمایم؛ چراکه برخی از دوستان، در نوشتههایشان، این مطالب را مرتبط با حوزه و حوزویان دانسته بودند.
دعا کنید که همهمان به راه راست هدایت شویم…
مطمئن نیستم این گفتهها و نوشتهها از حاجی امجد باشد. منشأ همه اینها وبلاگی است که نام استاد امجد را یدک میکشید و چندی پیش هم مسدود و نسبتش با حاجی تکذیب شد! آیا خودتان چنین حرفهائی را از او شنیدهاید؟
این نقلها، برای یکی دو روز نبوده و مدت زیادیست که منتشر میشوند و میتوانستند ایشان حرفهایشان را تکذیب کنند و تا الآن هم تکذیب نشده است. بعدتر اینکه ما حرفهای زیادی شنیدیم از آقای امجد که بعید نمیکنه گفتن این تیپ حرفها رو از ایشون
برادر عزیز صاحب این وبلاگ
هر چند که شما فرموده اید که این متن از جانب خودتان نیست و فقط آن را کپی کرده اید، اما با این حال شما هم با قرار دادن آن در وبلاگتان در بی ادبی صاحب نوشته، شریک شده اید.لذا خواهشمندم با برداشتن این پست از روی وبلاگتان استغفار کنید.البته خداوند آمرزنده و مهربان است.
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته ات به دو دست دعا نگهدارد
هر آنکه جانب اهل ولا نگهدارد
خداش در همه حال از بلا نگهدارد