
تبلیغات انتخاباتی شروع شده است و وضعیت اسفناک اخلاق در رسانهها که بسیاری از مسئولین نیز با ندانمکاریهایشان در آن دخیل هستند، به حتم تبلیغات را با تخریبات همراه میکند. تخریب رقیب که به بهانهی نقد صورت میگیرد. و این عادت این چند سال گذشته بوده است. چنانچه رسانههای بصیرتپراکن در دو سال گذشته، بسیاری از مسألههای فرعی را به مسألهی «اصلی» مملکت بدل کردند و راستها را با دروغها آمیختند و حقایق را با تهمتها ممزوج کردند و دهندرّگیها کردند به اسم بصیرت و وهمهای خود را به خورد مخاطبان دادند و گمانهای خود را به اسم پیشگویی بیان کردند. دور از انتظار نیست که وضعیت اجتماع نیز به سمتی رود که تخریب نیز جای نقد را بگیرد و تبلیغ با صورت ِ تخریب انجام گیرد. مداح عفیف اللسان هم به اسم همینهاست که گاهی وسط دعا، نطفهشناس و لقمهشناس و نسبشناس میشود و دیگران را زنازاده و حرامخوار و فلان و بهمان میکند. آن هم در مسجد ارکی که جنب قوهی قضائیه و دادستانی است. قوهی قضائیهای که کسانی در آن مشغول به کار هستند که ظاهرا قسم خوردهاند که از کیان اسلام و اخلاق پاسداری کنند.
وضعیت اخلاق در رسانهها پس از هشتاد و هشت که برخی تازه شستشان خبردار شد که رسانههای مجازی و فضای مجازی چقدر اهمیت دارد، هر روز اگر بدتر نشده باشد، که شده است، بهتر نشده است. پروپاگاندای رسانهای قوت گرفته است و کافیست فرمان ِ تخریب و فشار بر شخصی و جریانی صادر شود تا در کمتر از چند ساعت همه چیز دیگرگونه و دگرگونه شود.
مثال سادهی این پروپاگاندا همین عنوان جعلی جریان انحرافی است که برخی در قامت انحرافیابی به بزرگ کردن و حاشیهنگاری بر آن پرداختند و نوشتند و حرف زدند و سخنرانی کردند و صحنه را به وضعیتی هیجانانگیز تبدیل کردند که گاه احساس میشد برخی از این نظریهپردازان، بیش از حد فیلمهای پلیسی میبینند. که اگر این انرژی را به جای تحلیل اوضاع سیاسی، صرف نوشتن رمانهای پلیسی میکردند، به حال اجتماع مفیدتر بودند.
گاه خود، اعلام میکردند که جریان انحرافی فلان کار را میخواهد انجام دهد و بعد از ماهها حاشیهنویسی بر این ایده، در آخر میگفتند که اصلا شروع این بازی توسط خود جریان انحرافی بوده است تا ما گول بخوردیم و از خطر اصلی جریان انحرافی غافل شویم! برخی از این موارد در قالب پروندهی «احمدینژاد بیروتوش» و در قالب موضوعاتی مشخص پرداخته شده است و اگر کمی حوصله داشتید بخوانید تا بخشها و گوشههای کوچکی از وضعیت رسانهای و سیاسی برایتان ملموستر شود. نه که مسألهای در حاشیهی دولت نیست، که هست و گاه مایهی تاسف است. اما برخی بر اساس همان ذهن داستانیشان آب گلآلود را هم زدند و چون شأنشان در جایگاهی نیست که قرار دارند، اوضاع را این چنین به هم ریختند.
نمونهی دیگرش را میتوانید مثلا در مورد همین اتفاق اخیر در احراز صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری ببینید. چه تیترها و چه پیامکهای گستردهای که منتشر شد با این مضمون که هر کس شورای نگهبان را قبول ندارد مفسد است و این حرف درست، در قالبی نادرست بیان میشد که انگار شورای نگهبان معصوم است و هر کس کوچکترین نقدی بر شورای نگهبان وارد کند مهدور الدم است.
شورای نگهبان ممکن است اشتباه کرده باشد؛ نه در این دوره که در دورههای قبل هم ممکن است به اشتباه کسی را تایید و یا رد کرده باشد. چون شورای نگهبان معصوم نیست؛ خدا نیست؛ پیغمبر نیست؛ امام هم نیست؛ اما حجت است و باید به رأی آن، هرچند یقین داشته باشیم اشتباه کرده است، تمکین کنیم. وظیفهی شورای نگهبان مصلحتاندیشی هم نیست و نباید بر اساس مصلحتی کسی را تایید یا رد کند. اگر نیازی به مصلحت بود، جایگاه مصلحت در این مورد به خصوص، رهبری است. رجوع و اعتراض به رهبری هم نباید صورت ِ طلبکارانه و منحصر کننده داشته باشد؛ چنان که از نامهی زهرا مصطفوی اینچنین بر میآید. چنان که وی نامه را به آنجا میرساند که عینیت بخشیدن به «فلسفه وجودی ولایت مطلقه فقیه» را منحصر در تایید صلاحیت هاشمی فرض گرفته است.
اما همه میتوانند نسبت به فعالیت یک نهاد، حتی در مقدسترین جایگاهها و حساسترین فعالیتها، نقد داشته باشند و اشتباهات احتمالیاش را گوشزد کنند و تذکر دهند. این نباید با گامهای بلند رسانهها در قالبی بیان کنند که هر کس نقدی بر شورای نگهبان داشت و اعتراضی، پس مفسد است و باید خفه شود. جدای همهی اینها، میشود به شورای نگهبان نقد کرد. نقد عملکرد شورای نگهبان، نقد معصوم نیست؛ نقد مجموعهایست که ممکن است خطا داشته باشد و شاید نقدی که به آن وارد میشود کمک کند که اشتباهی مرتفع شود. کسی که نسبت به عملکرد دستگاهی و جایگاهی در جمهوری اسلامی نقد دارد، هر چند نقدی جدی و با صورت اعتراض، نباید تفسیر ِ به ضدیت با نظام و انقلاب شود تا زمانی که در همین قالب نقد و اعتراض قانونی باقی بماند. نقد دیدگاهها و منش دیگران در قالب بیانی مناسب و منطقی نباید به حساب تخریب گذاشته شود. حتی اگر نقد، زبانی صریح و گاه تند به خود گرفته باشد. دنیای سیاست، جای لوسبازیها و ننرها نیست.
پینوشت: جایی خواندم که ۳۵ خبرگزاری داریم که ۱۹ تای آنها در چهار سال گذشته افتتاح شده است و ۱۱ هزار سایت خبری تحلیلی داریم که ۹ هزار تای آن در چهار سال گذشته آغاز به کار کرده است.
من از همون اول هم میدونستم شما عضو جریان انحرافی هستی!!
.
.
.
.
.
.
این حرف ها نه اون قدیم ها تو گوش کسی رفت و نه حالا تو گوش کسی میره!
هر وقت ما خواستیم این حرف ها رو بزنیم همه گفتن: برو گمشو مشایی چی!!!!
داد زدم، هوار زدم، با زبون خوش گفتم، توهین کردم و… به هیچ روشی جواب نداد.
الآن هم خوشحالم که وب سایتتون هنوز دارای “مصادیق مجرمانه” نشده…
ضمنا با اجازه بازنشر می شود.
فید وبلاگتون چیه؟
میثم رمضانعلی: https://ramezanali.ir/feed
قبلا حضرت امام به شورای محترم نگهبان هشدار داده بود!
تقریبا بازنشر کامنتی که برای آهستان نیز گذاشتیم /به دلیل مشابهت مسئله!
برادر گرامی
شما که با همون تئوری که نقدش کردی، حرفتون رو زدید!
– امیدوارم گفتمان انقلاب ملاک و شاخص حزب الله شود!
گفتمان هم محدود به همین چار سخن و کتاب حوزه سیاست نمی شود! / همچون فرهنگ-هنر-رسانه که در بعد اندیشه، که بدون شک دارای نظر و مدل هایی بومی تری می باشد . باید با پشتوانه تاریخی(فرهنگ-اندیشه-هنر) به مسئله ها ورود پیدا کنیم!
در آینده مبانی به درستی تبیین شود و در جامعه تبدیل به فرهنگ و عرف…
برای فضای رسانه ای هم به نظرم به این راحتی نشه نسخه پیچید و بهش تشر زد! (سطحی نگری!)
باید دوباره همان دعوای ماهیت و فلسفه را برای این ابزار رسانه ای با فرهنگ تکنولوژِیک راه انداخت!
باید سوال کرد؟ که ساز و کار برخورد با چنین ابزار چه می باشد؟ (با این پیشفرض که تقوای جمعی در مسیر جداگانه در حال تحقق است! – نگرانی رهبری# )
هنوز آوینی های زمان خط شکن نشده اند! – آن فضا نقادی به مظاهر تمدنی غرب فراموش شده است!
*اون ماکارونی که تو ستاد باهم خوردیم رو یادت هست…
یاحق
تقریبا بازنشر کامنتی که برای آهستان نیز گذاشتیم /به دلیل مشابهت مسئله!
برادر گرامی
شما که با همون تئوری که نقدش کردی، حرفتون رو زدید!
– امیدوارم گفتمان انقلاب ملاک و شاخص حزب الله شود!
گفتمان هم محدود به همین چار سخن و کتاب حوزه سیاست نمی شود! / همچون فرهنگ-هنر-رسانه که در بعد اندیشه، که بدون شک دارای نظر و مدل هایی بومی تری می باشد . باید با پشتوانه تاریخی(فرهنگ-اندیشه-هنر) به مسئله ها ورود پیدا کنیم!
در آینده مبانی به درستی تبیین شود و در جامعه تبدیل به فرهنگ و عرف…
برای فضای رسانه ای هم به نظرم به این راحتی نشه نسخه پیچید و بهش تشر زد! (سطحی نگری!)
باید دوباره همان دعوای ماهیت و فلسفه را برای این ابزار رسانه ای با فرهنگ تکنولوژِیک راه انداخت!
باید سوال کرد؟ که ساز و کار برخورد با چنین ابزار چه می باشد؟ (با این پیشفرض که تقوای جمعی در مسیر جداگانه در حال تحقق است! – نگرانی رهبری# )
هنوز آوینی های زمان خط شکن نشده اند! – آن فضا نقادی به مظاهر تمدنی غرب فراموش شده است!
*اون ماکارونی که تو ستاد باهم خوردیم رو یادت هست…
نظرمندم http://www.az57.blogfa.com/
یاحق
سلام
تماس سایتتان کار نمیکرد، مزاحم شما شدم.
شما کسی که بتونه چندتا قالب وردپرس را برای یک ساین توسعه بده سراغ دارید؟
خودتان یا از دوستان.
یک کاری هست که مراکز رو روی نقشه گوگلی ثبت میکنه و محصولاتشون رو در فروشگاه میفروشه. قالبهاش رو داریم.
میخواهیم با یک مقدار تغییر در ظاهر، بتونیم با یک حساب کاربری، به این دو تا سایت دسترسی داشته باشیم.
داری بیخودی فضا رو امنیتی میکنی.
میثم انحرافی !!!! تشکر تشکر
خصوصی
سلام
تو پلاست یه توصیف از قالیباف داشتی درباره درک فرهنگیشون، پلاس باز نمی شه برام اگه امکان داره به ایمیلم بفرست، ضمنا از دانشطلب خبری داری؟ ملاقات رفتی؟ …
ممنون