دو روز آخر آذرماه را خوزستان بودم؛ اهواز و ماهشهر. سفرم زمانی بود که شهر اهواز، درگیر آبگرفتگی بود. در بارهی آبگرفتگیها شاید بعدتر چیزهایی نوشتم. اینجا کمی در بارهی مستندگزارش حامد هادیان در مسئله ماهشهر و شهرکهای اطرافش(شهرک طالقانی، چمران و رجایی) چند نکته مینویسم: رخدادهای ماهشهر و شهرکهای آن، جنبههای اجتماعی جدیای دارد که با فضای امنیتی ساخته شده پیرامونش، به نادیدهگرفتن آن مسئلهها میانجامد. به صورت خلاصه میتوانم بگویم ما با یک تبعیض و ظلم تاریخی مواجهیم که دهههاست مردم این منطقه و منطقههای اطراف را آزرده است. پاکترین الفاظی که مردم در مورد این وضعیت بیان…
گوشیمان را همهجا همراه خود میبریم و به صورت متداوم از آن کار میکشیم. وقتی مشغول کاری هستیم، صدای اعلانهای پیامرسانها که خبر از یک پیام میدهند، حواس ما را به گوشی جلب میکند. اعلانهای رسانههای اجتماعیمان مثل اینستاگرام و توئیتر و … هم اضافه کنید. آنقدر حجم این پیامها و اعلانها زیاد است که عادت کردهایم هر چند دقیقه یکبار گوشی را برداریم و چک کنیم و غرق در پیامها یا پستها و توئیتها شویم. حتی وقتی که هیچ خبری از صدای اعلانها نیست، احساس میکنیم شاید صدایشان را نشنیدهایم و صفحه گوشی را هر چند دقیقه یک بار…
من هوادار وحید جلیلیام؟ ابدا. موضع وحید جلیلی در مورد صداوسیما رو درست میدانم؟ نه لزوما. اصلا مسئله اینها نیست. بنای هواداری در منازعات، احمقانهترین رویکرد در سیاستورزیست. من طرفدار شفاف شدن وضعیت اختیارات و توزیع قدرت رسانهام. و مهمتر از آن، امکان گفتگو و نقد افراد و جایگاهها در کمال صراحت و بیترس از خشونت طرف نقد. همچنین انتظاری، انتظاری آرمانیست؟ بله! اما خب تخیل دوست دارم و جوانترها با همین امیدها زندهاند. مسئلهی من امکان نقد در سطوح بالاست؟ نه پدرآمرزیده! امکان نقد صریح در سطوح میانی هم فراهم شود، باید کلاهمان را بالا بیندازیم. شما ببین آخر؛…
مدام گوشیهایمان را چک میکنیم. آیکون پیامکها را نگاه میکنیم تا مطمئن شویم کسی به ما پیامک نداده است. صفحاتمان را در رسانههای اجتماعی بالا و پایین میکنیم؛ بارها دایرکتها، اعلانها، کامنتها و همه چیز را چک میکنیم تا مطلبی را ندیده نگذاشته باشیم. صفحات خبرگزاریها را به دنبال اخبار مهم زیر و رو میکنیم. گاهی حتی میدانیم که چیز جدیدی کشف نمیکنیم، اما گالری گوشی را نگاه میکنیم و سعی میکنیم با بالا و پایین کردن عکسها، مثلا مرتبشان کنیم. تلویزیون را روشن نگه میداریم: شبکهی یک ساعت ۱۹ اخبار دارد. اخبار بعدی، ساعت ۲۰، همزمان در دو شبکه؛…
یک زمان، تلفن تنها راه ارتباطی میان آدمهایی بود که با هم فاصله داشتند تا وقتی تلفن همراه آمد. در همین ۱۵ سال گذشته، که داشتن تلفن همراه ارزانتر و به همین جهت، رایجتر شده است، تلفنهای ثابت کماهمیتتر شدهاند. سهولت دسترسی، و امکان صحبت کردن در همهی فضاها، باعث شده است که کمتر از تلفنهای ثابت استفاده کنیم. چند هفتهی پیش، در توئیترم، مطلبی نوشتم در بارهی مشکلی که خیلی وقت است با آن درگیرم: «تلفنهراسی دارم. یعنی زنگ که میخورد مثل پتکیست که بر سرم کوبیده بشه. حالا هر کسی که باشه. همسرم، همکارها، دوستان یا ناشناس. حاضرم…
جواد موگویی در اینستاگرامش(+) نوشته است که به دو جلسه دعوت شده تا در بارهی تجربیات خبرنگاری بحران بگوید. تجربههایی که در سیل اخیر، پلاسکو و حملهی داعش به مجلس داشته است. دو جلسهای که شرکتکنندگان آن، اصلاحطلبها و اصولگرایان بودهاند و هر دو، به چیزی شبیه به محاکمه بدل شده است. بهانهی محاکمه هم این بوده که چرا شماها در کار ما خبرنگاران دخالت میکنید و همین، بهانهی توهینها و گیردادنهای مکرر و حتی بهانهی ترک جلسه بوده است. موگویی میگوید که وقتی از شرکتکنندگان پرسیدم که از شما، چند نفر در پوشش خبری سیل حضور داشتهاید، از ۸۰…
استادیوم توئیتر، یعنی توئیتری که اصل در آن، بر «هواداری» است. شما اصولا هوادار باید باشید تا بتوانید در این محیط تنفس کنید. هوادارها در استادیوم، پیش از ورود به ورزشگاه، و پیش از آغاز بازی، وضع خودشان را مشخص کردهاند: پرسپولیسی یا استقلالی. وظیفه هوادار در استادیوم، حمایت از طرفِ مورد علاقهاش است. فارغ از اینکه خوب بازی میکند یا نه، گل میزند یا نه، پیروز میدان است یا نه. او هوادار است و «باید» در هر وضعیتی از تیم مورد علاقهاش دفاع کند؛ وگرنه در استادیوم به فردی بدل میشود که هیچ نقشی ندارد و طرد میشود. هوادار…
در چند ماه گذشته، توییتر تعداد بالایی از اکانتها را به حالت تعلیق (ساسپند) درآورده است. اکانتهایی که گاه تا مرز دهها هزار نفر مخاطب داشتند. دلایل متنوعی برای این اتفاق ذکر شده است. در این جا تلاش میکنم با نگاهی به گذشته، نکتههایی را برای افراد و سازمانهایی که بنای فعالیت در توئیتر دارند، ذکر کنم تا خود زمینهساز تعلیق اکانت خود نشوند. قطعاً این متن، یک نوشتهی کامل و جامع در مورد تعلیق و قوانین توئیتر نیست و صرفاً پیرامون اتفاقهاییست که در چند ماه گذشته رخ داده است. متن استنادی نیست و بر اساس برآوردی کلی نسبت…
در فضای توئیتر، کاربران هر روز از هشتگهای مختلفی استفاده میکنند. هشتگ در توئیتر اصولا نمایشدهندهی موضوع جاری و یا اهمیت یک موضوع برای بخشی از کاربران آن است. مفهوم هشتگ در توئیتر با اینستاگرام تفاوت جدی دارد. در اینستاگرام، هشتگها نقششان را بیشتر در قالب دستهبندی و سهولت دسترسی در سرچها ایفا میکنند. در حالی که هشتگها اصولا در توئیتر، به نوعی فراخواننده و تحریککنندهی شبکه برای نوشتن پیرامون موضوعات مشخصی هستند. گاه از این قابلیت توئیتر به این نحو استفاده میشود که گروهی پرتعداد(مثلا ۵۰ نفره)، با انبوهی از اکانتها(مثلا هر کدام ده اکانت و در مجموع ۵۰۰…
استندآپکمدی از پارسال خیلی گل و گُر گرفت. در مسابقات پارسال، پسری بود که مینشست و طنزی میساخت پر از ارجاعات جنسی. چهار نفر از همین بازیگرها هم قربانصدقهاش میرفتند و نهایتا هم به دلایلی که میگویم دوم شد. بازیگرهای ذوقزده، او را مولف و نویسنده و صاحب قلم معرفی میکردند. الان هم شده است مجری یکی از برنامههای شبکه سه، که دیروز ایرج ملکی را آورد و دستش انداخت و مسخرهاش کرد. امسال اما این مساله ریشهدارتر بود. امیرحسین قیاسی یا همان بددست در توئیتر و ابوطالب حسینی یا همان کینگکونگ در توئیتر حضور داشتند. البته که هر دو…
توئیتر شما را در خردهشبکه گرفتار میکند. این تازه با فرض دستی عمل نکردن مدیران توییتر در انداختن برخی افراد و بدنهها در خردهشبکهها و حلقههای همسنخ است. اگر کاربر هوشمندانه عمل نکند، پس از مدتی در خردهشبکهها گرفتار و دچار توهم اکثریت و اشراف و حضور در کل شبکه میشود. این جمله کلیدی که: «آنچه که توصیف میکنید، توییتر نیست. صرفا تایملاین شماست» باید آویزه گوش کاربر باشد. با تقسیمبندی هویتی افراد، ناظر به سیاست، فرهنگ و علاقهمندیشان، و پیگیری هوشمندانه اکانتها، شاید بشود کمی از گرفتار شدن در یک خردهشبکهی بسته فاصله گرفت. گاه عنوان «دیکتاتوری توئیتر» در…
جمهوری اسلامی، محل تنازع دو نگاه مختلف در موضوع فضای مجازیست: نگاه امنیتی: همهچیز باز باشد ولی ما اشراف داشته باشیم، نگاه قضایی: همهچیز بسته باشد مگر ما مجوز بدهیم در هر دو شکل، آنچه که مساله است، تغییراتیست که در ساختار اجتماع رخ داده و بخشی جدی از حاکمیت اجمالا بو برده است، اما تفصیلا نمیتواند توضیح دقیقی برای آن داشته باشد.حتی وقتی توضیحات درستی داده میشوند، نمیتوانند نسخهای برای آن ارائه دهند حتی وقتی که نسخهای دارند، چون اجرای آن نسخه، نیازمند یک وحدت نظر و اراده جمعی در حاکمیت است، امکان تحقق آن عملا وجود ندارد. قطعا…
یک: نوشتهام بحران تلگرام. قطعا تلگرام به یک بحران بدل شده است. بحرانی که ساختار تصمیمگیر جمهوری اسلامی در حوزهی فضای مجازی آن را ایجاد کرده است و این وضعیت را رقم زده است. امکان اینکه خیلی پیشتر وضعیت پیشبینی شود و متناسب با آن اقداماتی انجام شود، وجود داشته است. اما مثل همیشهی قاعدهشده، تا به مرز بحران نرسیم اقدامی رخ نخواهد داد. من البته از این مساله خوشحالم. اصولا فکر میکنم جز تحت یک فشار، برخی چیزها منضبط نمیشود و تا به جاهایی فشار جدی وارد نشود، قرار نیست عقلانیتی زنده شود و مسیری پیش پا باز شود….
ساختار هدایت و راهبری شورشهای اجتماعی و سیاسی، فرآیند منتج به تغییر حاکمیت، مطالبهگری موثر از یک سازمان یا نهاد بزرگِ مسئول، تاثیرگذاری در روند تصویب و اجرای یک طرح در سطح حاکمیت و مواردی از این دست، سالهاست به دست رسانه رخ میدهد. به تمامه، رسانه بدل به عنصرِ مهم تغییر در تمامی ابعاد یک ملت شده است. تغییر در زندگی، تغییر در مفاهیم و حتی در شیوهی تفکر و تصمیمگیری. رسانشِ پیام، تعیین پیام، معناپردازی و یا معنازدایی از کلمات، تهی کردن اشخاص از ارادهها و شاید از همه مهمتر، فرآیندی برای تصمیمسازی در تمامی ابعاد زندگی از…
(ـ۱) قطعا یکی از اصلیترین دلایلش این است که مفهوم «شبکه» با مفاهیمی مثل «تشکل»، «سازمان» و «گروه» خلط شده است. به خصوص توسط رهبران و بدنهی میانی. برای همین ارتباطات این بدنه، سازماندهی غیرشبکهای پیدا میکند و نمیتوان انتظار داشت که کارکرد «شبکهای» داشته باشند. «شبکه چیست؟» این مهمترین سوالیست که انگیزهی نگاشتن این متن و احتمالا متنهای بعدی خواهد بود: برای درک مفهوم شبکه، بهتر است ساختارهای دیگر ارتباطی را کمی توضیح دهم. سازمان یکی از این ساختارهاست. ساختاری که هرمیشکل از بالای به پایین رشد میکند. در اینجا با یک رئیس و بدنهای که زیرمجموعه محسوب میشوند…
موضوعات وبلاگ
- تأمّلات و تحمّلات (۱۳۰)
- رسانه و ارتباطات (۴۷)
- زنان و خانواده (۲۷)
- فرهنگ و جامعه (۴۷)