
فکر میکنم چیزی نمانده است تا سر آغاز مرحلهای که دیگر تهران، رویهی حجاب نداشته باشد. نه حجاب ِ مختص زنان که مردان نیز، حجاب ِ آویخته را پشت سر میگذارند. پیشتر و در قالب مطلبی(+) نگاشته بودم که شکست جمهوری در مقولهی حجاب، آغاز شده است. طلیعهی نمایانش، راهپیماییهایی بود که ساخته و برساختهی مردم نبود و پارسال را با آن از سر گذراندند. نه اینکه اجتماع، موافق ِ بیحجابی باشد که چنین نیست و هنوز بسیاری در این مرز و بوم، حجاب را مایهی شرافت انسانی ِ خویش و مایهی آزادی و آزادگی خویش میدانند و آن را محدودیت برای چشمهای هرزهای میبینند که امروزه روز، کم نیستند و تمدن را در هرزهگی تعریف میکنند. اما آنچه که نمود بارز دارد، افزایش «هرزهپوشیِ در واکنش» است.
مسئلهی مهم در این میان اما بالا رفتن تبیست که شاید بتوان عنوان ِ «بیحجابی ِ در واکنش» و یا «هرزهپوشیِ در واکنش» بر آن گذارد. بیحجابی ِ در واکنش، به این معنا که بیحجابی، علت ِ تامهی کنشیست که جامعه آن را نپذیرفته است و آن را «غیر» پنداشته است. چنان که در برابر ِِحجاب ِ اجباری(که توضیح خواهم داد آنچنان هم وجود ِ خارجی ندارد) واکنش نشان میدهد و خویش را در مخالفت با آن تعریف میکند. چنان که هویت خویش را «در مقابل» و «در برابر» فرض میکند و نیاز به واکنش در برابر آن را احساس میکنند.
اگرچه ما در جمهوری، چیزی به عنوان ِ «حجاب ِ اجباری» نداریم و آنچه که نمود دارد، «آزاد نبودن ِ بیحجابی» است، اما مردم زیاد به تمیز ِ میان این دو قائل نیستند. آنان، کسانی را میبینند که با لباسهای ِ نظامی، در کنار ون، منتظر ِ «گیر دادن» به پوشش مردم هستند. کسانی را که گاه به جزئیترین موارد نیز ایراد میگیرند و شخص را اجبار به تعهد میکنند. چند روز ِ پیش بود که دوستی نقل میکرد که دختر خالهاش را در خیابان ستارخان به خاطر پوشیدن ِ چادر عربی گرفتهاند و به او گفتهاند که چادر عربی چادر حضرت زهرا نیست. به کلانتری بردهاند و جلوی ِ کلانتری گفتهاند که چادرت را در بیاور و برو داخل کلانتری و از او بدونِ چادر عکس گرفتهاند و تعهد.
نگارنده مخالف ِ برخورد با هرزهپوشی نیست. اما در بسیاری از موارد، چیزی که مورد ِ هجمه قرار میگیرد هرزهپوشی نیست. به خصوص در زمانهای که صدا و سیما و سینما، خود بر طبل ِ پوششهای نامتعارف و گاه هرزهپوشی میکوبد. چه سریالها و فیلمهای خارجی که به بهانهی سرگرمسازی و مشغولسازی ِ مخاطب پخش میشوند و چه سریالها و فیلمهای سینمایی داخلی که در آنها پوششهایی استفاده میشود که اگر گشت ارشاد رخصت داشت که با آنها برخورد کند، به کمتر از زندان برای آنها راضی نمیشد! یا در بارهی شبکههای مختلف صدا و سیما که پوششهایی متفاوت با یکدیگر دارند. چنان که گاه مجریان برنامههای شبکههای برونمرزی که هماکنون به لطف آنتنهای دیجیتال دیگر برونمرزی تلقی نمیشوند، پوششهایی دارند که باز با همان استانداردهای ِ هیچگاه بیان نشدهی گشت ارشاد همخوانی ندارد.
یا در صحنهی ورزش، مردم کسانی را میبینند که مورد تقدیر و تشکر و قدردانی قرار میگیرند که پوششهایی دارند که اگر چه متناسب با رشتهی ورزشیشان، اما نامتناسب است با آنچه که گشت ارشاد آنها را معیارهای برخورد با بدحجابی معرفی میکند.
در این میانه و در میانهی تناقضات، شخص به سمت استفاده از پوششهایی میرود که صدای ِ رسمی آن را بد میشمارد، اگر چه در وضعیتی متزلزل، آن را به نمایش میگذارد. در کنار این، حس ِ محدود شدن ِ آزادیهای شخصی با استفاده از قوهی قاهره و با استفاده از زور و اجبار نیز باعث برانگیختن ِ مردم می گردد. چنان که شخص احساس میکند باید در برابر این محدودیت، اعتراض کند. این البت همهی رفتار نیست. مجموعه دلایلیست که بر بستر واکنش قرار میگیرد. در بیانی سادهتر، ما با ایجاد فضایی متناقض یا متناقضنما، بدون اینکه نیازی ببینیم تا به بسترسازیهای فرهنگی و تبلیغاتی برای توجیه گشت ارشاد بپردازیم، مردم را ترغیب به واکنش میکنیم. واکنشی که یا به انتخاب پوششهای نامناسب میانجامد و یا باعث نفرت مردم از نیروی انتظامی میشود.
………………
پ.ن: این مطلب، پیش از این در پایگاه خبری تحلیلی زنانپرس منتشر شده است.
میشه این عبارت رو برای من بیسوات یکم بازتر کنید و فرقش را بفرمایید :
« ما در جمهوری، چیزی به عنوان ِ «حجاب ِ اجباری» نداریم و آنچه که نمود دارد، «آزاد نبودن ِ بیحجابی» است »
ممنون
ما توی ایران چیزی به اسم حجاب اجباری نداریم؛ یعنی جایی و ارادهای وجود ندارد که با بیحجابی، یعنی با بیرون گذاشتن مو برخورد کند. آن چه که ممنون است، بیحجابی ِ مطلب است؛ یعنی با کسی که به طور کامل بیحجاب شده باشد برخورد میکنند. یه همچین چیزهایی
جواب دادن شما هم مثل جواب دادن مسئولین نظام است. این چیزی که شما گفتید با حجاب اجباری چه فرقی داره برای من بی سواد توضیح بدید.
واقعیت اینه که مسئولین دوست دارن که با بد حجابی مبارزه کنن و افراد بد حجاب رو هم توبیخ کنن ولی زورشون نمی رسه پس نگید که نداریم.
دلیل حجاب اجباری در جمهوری چماق محور ولایت فقیه :
کامنتر بزرگ، دلیل اجبار حجاب(حجابی که در زمان پیامبر هم اجباری نبود و فقط توصیه بود) و وجود قانون “یا روسری یا توسری” در قوانین جمهوری اسلامی و اینهمه دغدغه و حساسیت بیمار گونه جمهوری اسلامی و عواملش به حجاب را چنین اظهار میدارد:
از آن روی که جمهوری اسلامی داعیه دار ساختن جامعه اسلامی بوده و هست و کلا هدف و فلسفه وجودی اش همین میباشد
و بزرگترین شکست برای جمهوری اسلامی همانا اثبات ناتوانی اش در ساختن جامعه ای اسلامیست
و از آن جا که وجه تمایز جامعه اسلامی و غیر اسلامی ، عمل کردن و عامل بودن شهروندان آن جامعه به احکام اسلام است
و از طرفی دیگر، عمل کردن یا نکردن به اکثریت احکام اسلام از سوی همین شهروندان، چندان آشکار نیست.(گرچه با کمی توجه میشود آنها را هم دریافت)
ولی تنها حکمی که علنی ترین و در چشم ترین و نمایان ترین حکم اسلامی است، همانا همین حجاب است.
جمهوری اسلامی میداند و یقین دارد که اکثریت دختران و زنان ایرانی درصورت آزادی حجاب، تن به حجاب نمیدهند.
بنابراین ، با اجبار حجاب سعی داشتند و دارند تا نمایان ترین قسمت جامعه را(ظاهر آن را)، از نشانه های کاملا آشکار و وسیع و پرشمار ِ شکست “حکومت اسلامی” در ساختن جامعه اسلامی(یعنی انبوه زنان بی حجاب)، پاک کنند. تا شکست فضاحت بارشان به وضوح نمایان نشود.
غافل از اینکه نشانه هایی را که میخواستند با توسری و اجبار، پاک کنند، به شکلی دیگر بر وجودشان زخم زد و شکستشان را هویدا ساخت: به شکل کم حجابی(“بد حجابی”)
باشد که پند بگیریم
سلام علیکم
مقاله ی خوبی است
در قسمتی از مقاله به ملاک بودن نظر گشت ارشاد در مورد پوشش افراد اشاره شده است و آن را استاندارد بیان کرده است – کاملا مشخص است که این مطلب درست نیست ملاک فقط قرآن وسیره اهل بیت است البته به احتمال قوی این یک بی دقتی از طرف نویسنده بوده که بدون قصد انجام شده است و همچنین باید به کلمه استاندارد بیشتر توجه کرد!
استاندارد چیست؟ از کجا و با چه هدفی طراحی و ابداع شده است؟ در کجا باید به کار رود؟ چه کسی وبا چه انگیزه هایی آن را تعریف می کند؟ چگونه تعریف می کند؟