یحتمل کسی که شهرک شهید محلاتی آمده باشد، گنبد ِ فیروزهایاش را هم دیده است که در کنار مقبره الشهدای شهرک جای گرفته است. سازهای فلزنی که بودجهای چند میلیاردی برای بنا کردنش هزنیه شده است و بنا بوده است یک زمانی مهدیهی شمارهی دو تهران باشد.
یک زمانی یک گزارشی منتشر شده بود با عنوان پت و مت، که با یک سرچ ساده میتوانید متنش را پیدا کنی(مثلن اینجا). ماجرای ِ جالب این گنبد، حرکت ِ جالب مهندسانش بود که جرثقیل را در وسط ِ سازده جا گذاشته بودند و بعدترها به صرف چند صد میلیون تومان توانستند آن را از آن وسط بیرون بکشند. گزارش خبرگزاری فارس را در همین ارتباط میتوانید اینجا بخوانید.
یک متنی هم یکبار در وبلاگ مدرسهی ما نوشته بودم که هر وقت یافتمش، در ادامهی مطلب میگذارمش. هرچه، این بنا که سالهاست ساخته شده است، هنوز که هنوز است بلاتکلیف مانده است و معطل.
حال چه اتفاق جدید افتاده است که این پروژه را از زیر خروارها خاک بیرون کشیدهام؟ یک خبر بسیار ساده شنیدهام. به ظاهر، بناست این بنا را جمع کنند! یعنی آهنپارهها و سقف و هر چیز ِ فروشیاش را بفروشند و بیخیالش بشوند! خیلی ساده این چند میلیاردی که هزینه شده است هم میشود کشک. پول ِ نفت و پول ِ ملت است دیگر؛ مگر چه ارزشی دارد؟
……………………………………………………………………………………………………….
وبلاگ مدرسهی ما، پنجشنبه، بیست و نهم شهریور ۱۳۸۶، ساعت ۲۱:۳۳، شماره پست: ۱۵۱
سرنوشت افتضاح مقبره الشهداء به کجا کشید؟
شهرک شهید محلاتی با جمعیتی بیش از بیست و پنج هزار نفر (شاید هم بیشتر) از پرسنل سپاه پاسداران در شمال شرقی تهران قرار گرفته است. این شهرک برای خیلی ها و خصوصا ساکنان آن ویژگیهای منحصر به فردی دارد. دیوارهای شهرک، خانه های بی سند و مخصوصا برجهای شهرک شهید محلاتی که برای خیلی ها خاص! است. برجهایی که بعضا مشکلِ معماری دارند و در زمانِ شهرداری احمدی نژاد خراب شدنِشان خواسته شده بود و اکنون در زمانِ حکومت قالیباف، بودنِشان خواسته شده است. برجهایی که نباید ساخته می شدند و بعضی عوامل باعث شد که ساخته شوند و باید خراب می شدند و بعضی عوامل دیگر باعث شده است که خراب نشوند.(پیدا کنید پرتغال فروش را)
عاشورای چند سال پیش، جایی در قسمت شمالی شهرک شهید محلاتی را انتخاب کردند و پنج شهید گمنام را در آنجا دفن کردند و اسمِ مکان را هم مقبره الشهداء گذاشتند؛ جایی در شهرک شهید محلاتی که اطرافش هنوز کمی دار و درخت مانده است و خبری از برجهای کذا در آنجا نیست. چندی بعد مسئولین فرهنگی شهرک تصمیم گرفتند در کنار مقبره الشهدا، مهدیه ی شماره دوی تهران را هم بسازند تا اهالی تهران به سمتِ شهرکِ معنوی! محلاتی گسیل شوند و بار معنوی خویش را از آنجا ببندند. برای همین مهندسین شروع به طراحی پروژه ای شگرف! کردند.
می گویند همان اوایلی که این پروژه مراحل اولیه ی خودش را می گذراند، رهبری، سازه ی اولیه را دیده و پرسیده بودند که «این انرژی هسته ای دیگر چیست؟» اطرافیان هم توضیحات لازمه را داده بودند. ایشان هم گفته بود که شهرک شما مسجد زیاد دارد و بهتر است این یکی را خراب کنید. اما آقایان گوش ندادند و خراب نکردند و برعکس، بر سرعت کار افزودند تا پس از چند سال! شاهکار معماری خود را اینچنین نمایش بدهند.
سازه ای بسیار بزرگ که گنجایشی قابل تحسین دارد اما چون مهندسینِ سازه از تمامِ توان خود برای ساختنِ بنا استفاده کرده بودند و وقت فکر کردنِ روی جرثقیل را نداشتند، آن را وسط سازه جا گذاشته بودند! اجرای پروژه به همین دلیل متوقف شد و هر کسی پیشنهادی برای حل معضل می داد. تا این که چند هفته ی پیش، چرثقیلِ دیگری آورند که از هیبت آنچنانی اش به نظر می رسید که باید تنها استفاده اش در بنادرِ بارگیری باشد، جرثقیل خیلی بزرگی بود که فقط ۳۰۰ میلیون تومان اجاره اش کرده بودند تا لکه ی ننگ مهندسی سپاه را با آن پاک کنند.
حالا این سازه است و این شهرک شهید محلاتی و آقایان مانده اند که با آن چه کار فرهنگی انجام بدهند بهتر است؟! چند پیشنهاد در این میان وجود دارد: حوزه علمیه، کتابخانه عمومی، سالن ورزشی، مهدیه شماره ۲ ، پاساژ تجاری و چند تای دیگر هم هست! بیشترین احتمال موجود همانا حوزه شدن این مکان است و این در حالی است که در نزدیکی شهرک شهید محلاتی حوزۀ امام خمینی(ره) با تولیت حجه الاسلام صدیقی فعالیت می کند و تبدیل کردن این سازه به حوزه علمیه کاریست موازی که بر فعالیت حوزۀ امام خمینی(ره) هم تاثیر سوء خواهد گذاشت. اما برادران مخلص سپاه ـ که گوش دادنِ به حرف دیگران چندان برایشان مهم نیست ـ احتمالا زیرِ گنبدِ آبی رنگِ سازه، حوزه ای به تولیتِ آیت الله موحدی کرمانی بر پا خواهند کرد.
مدیریت کشکی که میفرمایید ماحصل چنبره زدن برخی دوستان بسیار مورد حمایت حضرتعالی است بر این مرز و بوم!!! یک بام و دو هوا که نمیشود رفیق! هم خرما و هم خدا را خواستن که نمیشود! میخواهی هم مانند این نوشته فضل بفروشی که مدیریت و کارآمدی چیز خوبی است هم از طرفی فراموش میکنی که پست ها در این مملکت بنا بر تقرب به آقا پخش میشوند!!!
پستی که در باب نداشتن تقویم اجتماعی و روز زن و اینها نوشته اید هم دقیقا مثالی دیگر از این قصه است! اساسا مدیریت ولایی اعتقادی به این جنگولک بازی ها(به تعبیر مفهومی خودشان!!) ندارد که! همه چیز سر جایش است و ما نیازی به این رمانتیک بازی ها نداریم که هیچ اگر از دستمان بیاید پر وبالش را هم میزنیم! مثال میخواهید همین نوروز، مثال میخواهید همین نمادهای باستانی شیراز! مثال میخواهید چغازنبیل! مثال؟ همدان و هگمتانه و شوش!! اساسا کج فهمی دوستان شما کم بلا بر سرمان نمی آورد بزرگوار…. ساده است، تکراری است، نخ نماست اما حقیقتی است: ولایت مطلقه مسوولیت مطلقه را در نتیجه ی خود دارد…. آنها که به راحتی از آسمان میشمارند و میرسند به ولی فقیه وقتی پالایشگاه هم مشکل دار میشود باید فراموش نکنند این جاده دو طرفه است… میرسد قصه به ولی فقیه و از همان جا مستقیم آتش و دودش تا خدا میرود!!!
چقدر گفتنی ها زیاد است… فرصت ها و حوصله ها چقدر اندک….
اولین بار که نیست از این دست حیف و میل کردن ها،ولی خب این دیگه خیلی گل درشت و پتی متی است.