ـ مثلن من خیلی کم عکس یادگاری میگیرم. همان دو هفتهی پیش که با بانو رفتیم خانهی الیاس و میناز هم عکس یادگاری نگرفتیم. حتا وقتی بالای پشت ِ بام بودیم و الیاس سیگار چاق میکرد و من جوجه باد میزدم، میشد یک عکس یادگاری گرفت، اما نگرفتم. همین اردوی آخر ِ هفتهی گذشته هم همینطور. جز عکسی را که در آن متین روی ِ پاهای پدرش ولو شده بود و لم داده بود، عکس دیگری نگرفتم. به طور کلی عکس گرفتن را خیلی دوست دارم، اما ….
ـ اردو یا همایش وبلاگنویسان، چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه برگزار شد. با اجتماعی در حدود سیصد و خردهای نفر. شاید بزرگترین اردوی وبلاگنویسان تا اکنون. دوستان قدیمی نیز از مجریان ِ آن بودند و به همین بهانه شاید، ما هم دعوت شدیم تا کمک کنیم.
ـ اردوها، بهترین محل برای حرف زدن و دیدن و بحث کردن هستند. هر چه ارتباطها در این اردوها بیشتر باشد، نتایج بهتری نیز در بر دارد. چه که انتظار نیست، از کلاسها و سخنرانیها و برنامههای علمی این اردوها چیزی در بیاید. اصلش، آشنایی آدمها با همدیگر و افکار همدیگر، مفیدتر است از خیلی رسمیجات ِ اردو.
ـ اردو، به شدت بیبرنامه بود و ناهماهنگ. خیلی چیزها به هم ریخته بود و باید در لحظه برنامهریزی میشد و در لحظه هم اجرا میشد. یک بخشیاش به خاطر ِ عدم همراهی دوستانی بود که انتظار ِ کمک میرفت ازشان و یک بخشش شاید تعداد زیاد شرکت کنندگان بود و کمتجربگی ِ دوستان. کار آنقدر تند و با عجله انجام شده بود که مثلن بنر ِ همایش، با بیدقتی، دختران و پسران را دست در دست هم نشان میداد.(+) یک سایتی هم مثل ِ رجانیوز، شعور ِ رسانهای به خرج داده بود و این بیدقتی را تبلیغ ِ رابطهی دختر و پسر تفسیر کرده بود. ایضا نشریهی داخلی ِ سپاه(صبح صادق) به همین مقدار از خودش شعور نشان داده بود.
ـ نقدهای زیادی هم به اردو وارد بود. برادرم صالح نیز یک چیزهایی میگفت با این مضمون که: باید حساب ِ اردو را به دو قسمت تقیسم کنیم؛ یکی همین دوستان خودمان که خیلی زحمت کشیدند و با همهی کمبودها و سختیها، در کمترین زمان اردو را برنامهریزی کردند و کارها را هماهنگ کردند و الخ. دیگری هم بخش رسمی اردو که مسئولین پیگیرش بودند و کلیات ِ رسمی ِ اردو. و نقدها، خیلی وقتها، سوگیری و جهتگیریاش بر آن دومیست.
ـ مسئلهی مهم این بود که آیا شرکت در همایشها، جشنوارهها، اردوها و نشستهای «دولتی»، برای حزباللهیها حرام است؟ بحثی که همیشه میان حزباللهیها بوده و به همین دلیل و با همین بهانه، در خیلی از مراسمات رسمی شرکت نمیکنند. مسئلهی دیگر هم این بود که پشتیبانان مالی کار، چه اهدافی از برگزاری اردو داشتند و چه میخواستند؟(اینجا را بخوانید بد نیست) بعدتر اینکه، این اردوهایی که از هر دو جنس ِ زن و مرد حضور دارند، ممکن است نادرست باشد و راه حل چیست؟ یکی دیگر هم هزینههای اردو بود و برونداد و خروجی ِ اردو به نسبت ِ آن، که چه چیزی برای انقلاب در بر دارد یا خیر؟
ـ برای من، سخنرانی خانوم فرهمندپور یکی از عالیترین برنامهها بود. شجاعت ِ ایشان از طرح ِ مسئلههایی که خیلی از مردها هم جرأت و شجاعت ِ بیانشان را ندارند، آن هم در جمعی که هم خانومها هستند و هم آقایون، مثالزدنی بود. شیرزنیست خانوم فرهمندپور. همچنین صحبتهای استاد شاه حسینی در حاشیهی نمایش فیلم یکی از ما دو نفر. آرامش و طمأنینهی عجیبی دارد این مرد و ادبش در پاسخ دادن و وقت گذاشتن برای دانشجویانش ستودنیست.
ـ هر چه، این اردو برای من که خیلی بهره داشت. به شخصه خیلیها را از نزدیک دیدم و گپ زدیم و حرف زدیم و آشنا شدیم و ارتباطهایمان را تقویت کردیم و غیره. اضافه کنید استفادههایم از سخنرانیها و اینجور مراسمات و ….
با تشکر از مطالب خوب شما
وبلاگ شما به پیوندهای ما اضافه شد..
منتظرم شما هم اقدام کنید..