الف) چون دخترها انتظار دارند که
- مراسمات ِ سنتی ِ پیش از عروسی، به تمامه اجرا شود و دوست دارند خاطره انگیز باشد. مراسماتی همچون عقدکنان، هدیه بردن برای عروس در مناسبتهای ِ مذهبی و ایرانی، هدیههای شخصی و گل و بوته و سنبل ِ و اینها! هدیههای غیر مناسبتی که سورپرایز کننده باشند و … .
- سربازیاش را تمام کرده باشد و کارت ِ سربازی را دریافت کرده باشد.
- از سطح ِ تحصیلات ِ آکادمیک برخوردار باشد. شاید اکثر ِ قریب به اتفاق ِ زنها ترجیح میدهند که شوهرشان طلبه نباشد. و اگر با طلبه بودن مشکلی نداشته باشند، ترجیح میدهند شوهرشان آخوند نباشد و اگر مشکلی هم با این نداشته باشند، ترجیح میدهند که شوهرشان دوزیست باشد! یعنی بعضی وقتها ملبّس باشد و بعضی وقتها هم نباشد! ترجیحا همان دانشجو باشد بهتر است.
- بخشی از وسایل ِ اولیهی زندگی را خودش تهیه کند. وسایل ِ درشت! مثل ِ ماشین لباسشویی و یخچال و اجاق ِ گاز!
- سرویس ِ طلای ِ مناسبی هدیه بدهد. مناسب بودن خیلی وقتها، از دید ِ اطرافیان مشخص میشود. مثلا قیمت ِ سرویس ِ عروس کمتر از سرویس ِ خواهرش یا فلان عضو ِ فامیل نباشد. سرویس ِ طلا، به روز و مـُد باشد و … .
- خریدهای دوطرفه با کیفیت انجام شود. خریدهایی مثل ِ حلقهی ازدواج، ساعت ِ مچی، کیف و کفش، مانتو و شلوار، لباس برای پاتختی، چادر رنگی، چادر مشکی، لوازم آرایش با تمام ِ جزئیات، ادکلن و یه سری چیزهای دیگر که به دلیل مسائل ِ فیل تر ینگ نمینویسیم!
- مراسم ِ ازدواج در تالاری با کلاس برگزار شود.
- حواشی ِ مراسم ِ ازواج نیز بسیار مهم است و بایستی با کیفیت شود. مسائلی هم چون: آرایش ِ شب ِ حنابندون، آرایش ِ شب ِ عروسی، آرایش ِ پاتختی، مراسم ِ جهازبـَرون، جهازبینی، ماشین ِ عروس، لباس ِ عروس، دسته گل ِ عروس، گل ِ جلوی ِ عروس در تالار، آتلیه، فیلم برداری و عکس برداری از مراسم، احیانا مجری یا خواننده ی مراسم ِ عروسی و قس علی هذا!
- مراسمات ِ بعد از مراسم ازدواج نیز مهم است. سفر ِ ماه ِ عسل، مادرزن سلام و … .
- شوهرشان برایشان یک زندگیِ کاملا مستقل تشکیل دهد: خانه ای مجزا و تا حد امکان بزرگ و جادار در مکانی مناسب. این بزرگی و محلهی مناسب، بسته به دیدِ هر زن متفاوت است. ترجیحا نزدیک ِ مادر زن!
- شرط و شروط های متعدد که جدیدترها بیش تر مـُد شده است: حق ِ انتخاب محل ِ سکونت یا شهر ِ محل سکونت با زن است. حق طلاق، حق تحصیل تا مقاطع بالا و … .
و مواردی دیگر که شاید به مرور در همین جا تکمیل کردم. یک حساب و کتاب و ضرب و تقسیم، مشخص میکند که انجام موارد ِ بالا در شهری مثل ِ تهران، مبلغی قابل توجه خواهد شد. به موارد ِ بالا میتوانید سنت های محلی و قومی نیز اضافه کنید.(شیربها، هدیه به همراهان ِ عروس در خرید ِ عقد)
این در حالیست که رفتار ِ زنها با امور ِ بالا گاه به شدت برای پسر، عذاب آورتر از هزینههای ست که می دهد. مواردی همچون: لحن ِ بیان ِ این موارد، برنامهریزیهای متعدد برای فشار بر پسر یا خانوادهی وی، برخورد ِ نامناسب پس از تهیه این موارد و ابراز ِ نارضایتی یا سرد برخورد کردنها و … .
ب) حال فکر کنیم دخترانی باشند که میخواهند ازدواج کنند و گیر ِ زیادی نسبت به مسئلههایی که ذکر شد ندارند و دوست دارند فشاری بر خواستگارشان وارد نشود. در این حالت معمول بر این است که دختر نمیتواند جلوی ِ خانوادهاش را یا انتظاراتی که اطرافیانش دارند بگیرد و سعی میکند بی خیال شود و بگذارد مسیر، همان طور که برای دیگران است برای وی نیز باشد. گاه نیز روشنفکرمآبانه آهی میکشد و میگوید ان شاء الله شرایط برای بعدیها مناسبتر شود!
ج) مسئلهی دیگر این است که پسرها و مردها، غرور دارند. یعنی این که اگر دختر مشکلی با مسائل نداشته باشد و سطح ِ انتظاراتش را پایین بیاورد، باز مرد راضی نمیشود. چرا که دخالت اطرافیان و حرف و حدیثهایی که خانوادها و بالاخص زنها در بین فامیل خواهند زد، میتواند برای مرد یا خانوادهی مرد گران تمام شود و سختی داشته باشد و مرد نمیتواند این وضعیت را مدیریت کند. گاه نیز مرد هم دچار توهم و گیرهای نا بجاست. یعنی او نیز میخواهد در اوج ِ کلاس ازدواج کند و برای همین سال ها انتظار میکشد تا شرایط ِ مالی مناسبتری داشته باشد.
…………..
حرفهای دیگری نیز در باب ازدواج باید زده شود. برخی، نیاز به مقدمههایی دارد که بعضیشان مطلبهایی جدا میطلبد و برخی نیز، تنه به نگاه ِ اسلام به زن دارد که دوست دارم در موردشان بنویسم.
یعنی شما معتقدید، علت ازدواج نکردن جوانان (نه آقایان) همینهاست که بیان کردید؟
یکطرفه به قاضی رفتهاید.
میثم رمضانعلی: من یه طرفه به قاضی نرفتم خب. یعنی اصلا قضاوت ِ خاصی نکردم. از دید ِ یه مرد نوشتم که چرا خواستگاری نمیره و نمیخواد ازدواج کنه. همین. خیلی ساده.
http://molla652003.blogfa.com/post-136.aspx
حالا هی بگو برو زن بگیر!
مادر بزرگم می گفت هیچ دختری برای رضای خدا ازدواج نمی کنه , یادمه باهاش اوقات تلخی کردم 🙁
ولی الان که نوبت خودم رسیده می بینم خدا بیامرز آدم دنیا دیده ای بوده !
کلام نغزی بود. طیب الله انفاسکم
سلام. به حکم تجربه میگم… خودشه…
همینه که این آقا میثم رمضانعلی نوشته…
%۱۰۰ باهاش موافقم…
میثم رمضانعلی چرا ازدواج کرده است ؟ آیا میثم رمضانعلی از موجودات فضایی هست ؟ آیا ایشان انقدر با کمالات هست و یا انقدر شجاع هست و یا آنقدر نمیدانم یک چیزی هست که مسائل مطروحه خللی بر خواستگاری رفتن همسر مکرمه فعلی شان نتیجه بخش نبوده ؟ لطفا جواب مبسوط و قانع کننده ای بدهید چون همین الان انسان های هستند که این متن را خوانده اند و بعد در یک سرخورده گی چه بسا لذت بخش به فکر فرو رفته و چه بسا لذت مسئولیت ناپذیری در زندگی را هم اضافه بر این ادله کرده در ادامه از اینکه با خانوم یا خانوم های محترمه نامحرم نیمه معاشرتکی هم دارند آسوده خاطر شده اند / یک لطفا دیگر هم اینکه با توجه به حیطه اختیار مدیر وبلاگ این کامنت رو با ان یکی کامنت بالایی یکی کنین اش :دی
میثم رمضانعلی: چون به خیلی از این موارد پایبند نبوده است. چون همسر و خانوادهی همسرش هم مشکلی با انجام نشدنها و شدنها نداشتند. چون برخی از اینها را با سختی توانسته آماده و محیا کند و خیلی چیزهای ِ دیگر! 🙂 بعدتر اینکه مطلب، یک تفسیر و تحلیل ِ جامعهشناختی و اینها نیست. تنها بیان ِ دلایلیست که یک پسر برای ازدواج ذکر میکند و مانع ِ اقدامش میشود. این دلایل میتواند درست یا غلط باشد. اما به هر حال دلیل هستند. اینکه ریشهی این مشکلات و این وضعیت هم چیست، در این مطلب سعی بر بیانش نشده است.
تایید میشه به موارد بالا زبون نفهمی خانواده عروس و ریا کاری اونها رو هم اضافه کن
سلام برادر
خیلی خوب
موفق باشی
به نام خدا
سلام علیکم !
بهتره به موارد بالا ، تنبلی جوون های امروز رو هم اضافه کنین !! حاضر نیستن ازدواج کنن که نرن زیر بار مسئولیت !! از طرفی هم چون الان همه یکی یه لیسانس حداقل دارن ، انتظار دارن حتما میز ریاست برا کار بهشون پیشنهاد بشه در نتیجه حاضر نمی شن خیلی از کارها رو انجام بدن و باز هم در نتیجه بیکاری رو بهونه می کنن برای ازدواج نکردن که این هم برمی گرده به همون تنبلی و ایضا راحت طلبی شون !
عکس شما فکر می کنم مشکل اصلی توی ازدواج نکردن و ترس از ازدواج آقایون ، خودشونن … دلایلی که شما گفتید هم میتونه در یه سری موارد درست باشه اما در اکثر موارد بهونه ایه برای قبول نکردن مسئولیت و ازدواج نکردن 🙂
به نظرم ایناها همه اش بهانه است؛ مثال نقضش هم حداقل در دور و بر ما حزب اللهی ها کم نیست که با کمترین امکانات مادی ازدواج کرده اند … مشکل اصلی همان است که در جی تاک گفتم:دی:))
میثم رمضانعلی: بگم چی گفتی؟ بگم؟! 🙂
اول بگم که اون سایه بالا من نیستم
بعدشم باید بگم که فکر میکنم واکاوی این مسئله بیش از این چند خط و ختم کلام و به به چه چه گفتن به کلام نویسنده باشه.
نمیتونم همه اش رو رد کنم و یا همه را تائید کنم .اما دو مشکل عمده ی این متن یکی همون کلی گوئی بود و دیگر هم بررسی نصفه و نیمه و به نتیجه نرسیده اعلام ختم کلام.
موفق باشید و بحث رو ادامه بدید اما با دیدی بازتر. از دید یک اقا ننویسین. از بالا نگاه کنین و بنویسین که انشاالله نتیجه مثبت ترترتری گرفته بشه.
یا علی.
میثم رمضانعلی: البته بنده جامعهشناسی نکردم. آسیبشناسی و اینها هم در کار نبوده. تنها سعی کردم دلایلی رو که یه مرد برای خودش داره رو لیست کنم. همین!
سلام برادر
بحث درستی بود. خدا رحم کنه به پسرا.
سلام
ظاهر امر این است که این گفتهها حرفهایی طنز است. اما وحشتناک آنجاست که همه این متن، نعل به نعل، حقایقی تلخ و ویرانکننده است. به همه اینها بیفزا مهریه سنگین را که هیچ ربطی به سنت نبوی و احکام اسلامی ندارد و اصلاً امری خلاف شرع است و همراه خود به طور طبیعی حق طلاق، حق فرزند، حق فلان و بیسار را هم میآورد. زیرا در هنگام اختلاف مرد باید به همه اینها تن دهد تا بتواند از زیر بار سنگین مهریه بگریزد و همه آنچه گفتی و گفتیم قطره ای از مصائت جامعه رو به ویرانی ما نیست. مصائبی که خودمان با دستان خودمان میسازیم و همه کاملا برا آن اشراف داریم و اشک میریزیم و سر سوزنی هم پا پس نمیکشیم!!! یاللعجب!
“محجبهها پیشگامترند”
شما را به خواندن ترجمه ی مقاله ای از یک جامعه شناس عرب دعوت می کنم
تایید میشه دادا ۱۰۰ درصد
سلام دوستان.
در عنوان سایتتان
نحن أبناء الدلیل حیث ما مال نمیل
درست است.
اشکال اینه که ما نماز میخونیم چون واجبه ، روزه میگیریم چون واجبه و ….
کاش می فهمیدیم و خانواده ها می فهمیدن که گاهی ازدواج واجبه پس دیگه اگرو اما و چه وچه نداره
اقا ، خانم، واجبه میفهمی یعنی چی ؟
اونم تو وضعیت امروز جامعه
اینو برید به خانواده ها بگید شاید از غضب خدا بترسن
این نشون میده که چه قدر با این رسم و رسوم ها آشنایی داری. من که بسیاری رو نمی دونستم.
البته واقعیت ها بود. متاسفانه جامعه به بد راهی میره و آدمها رو با خودش می بره. جامعه ما هستیم. من هستم، تو هستی، دیگران. من واقعا نمی دانم چطور باید سادگی را نهادینه کرد در موضوع ازدواج.
یکم مخالفم ویکم موافق …
اما کلا یکم بحث برانگیزه مسئله…
سلام
با خیلی از چیز هایی که نوشتید موافقم.
من خودم به عنوان یک دختر به هیچ کدوم اون ها اهمیتی نمی دادم. تا این لحظه از زندگیم برای من فقط روح معنوی یک مرد و این که بتونه تکیه گاه و مسئول باشه و نترسه مهم بوده اما تجربه کردم که وقتی با مردها این برخورد را کردم خودشون یا خانوادشون فکر کردن که من موجود بی ارزشی هستم که اعتقادی به مهریه طلا و خرید و ماتیک ندارم. آره…. دقیقن بهم توهین هم شده از طرف همین خانواده های محترم.
برای همینم تنهایی را انتخاب کردم.
چون مردی ندیدم که با ارزش های معنوی من را بسنجد.
سلام ….
حرف های خوبی زده شد اما جای بحث داه من بایه جاهاییش موافقم و برای یه بخش هایشم حرف دار م… اما با تمام این حرف ها اگر به ازدواج با این دید نگاه کنی که قرار در راستای این تکامل به آرامشی درپناه خدا برسی و تموم خوشختی دنیوی و اخروی تو و همسرت در این راستا تامین میشه خیلی مسائل حل می شد، می دونم سخته اما شدنیه اگربخواهیم
دیردیدم پستتون رو اما الان که دیدم بازم خواستم نظر بدم