سیدمرتضای آوینی اهل تامل و فکر و فلسفه بود. اما تلاشی جدی برای یافتن ریشههای فکری و مشرب فکریاش نشده و نمیشود. سلسله تأملات آوینی را، با برجستگیهایی فراتر از نوشتههای آوینی، در فردید و داوری اردکانی و سیدعباس معارف و مددپور و حتی زرشناس میشود جُست و تاثیرپذیری جدی آوینی از این مشرب هم انکارناشدنیست.
دو شبِ پیش، در کلابهاوس از وحید آقای جلیلیِ عزیز پرسیدم که در این باره توضیح بدهند و ارتباط فکری و میزان تاثیرپذیری آوینی از فردیدیها و امام را قیاس کنند. ارجاع به سرمقاله شماره ده سوره، در دوره سر دبیری خودشان دادند. متن را همان وقت خوانده بودم، اما مجدد مرور کردم. متن به تمامه ژورنالیستی و بیجرأت برای پیجویی ریشههای فکری آوینیست و مثل بسیاری دیگر، ترجیح متن این بوده که پرسش صریح را، با فرار از پاسخ دقیق، به بهانۀ عملگرا بودن آوینی نسبت به فردیدیها، گم کند. در حالی که پرسش اصلا در این ساحت نیست.
همین اتفاق، یعنی فرار از طرح نسبت فکری آوینی با فردیدیها، در متنِ میلاد دخانچی در جزوه چپ نو مسلمان هم به وضوح پیداست که نویسنده، گویی نخواسته هیچ نسبتی ببیند و برای همین، از بررسیاش فرار کرده است.حال میشد بررسی کرد، و نسبت فکری را رد و یا تایید کرد.
مسئله اصلا خوب یا بد بودن این نسبت نیست. ممکن است اصلا کسی این نسبت را رد کند. ولی قطعا انتظار این است که این رد و تایید، ناظر به دقت و استدلالهایی دقیق و روی زمین باشد. نه رقص قلمها و نوشتههایی شعاری و ژورنالیستی
نظری بدهید