اصولگرایان ساعتهای زیادی نشستند و حرف زدند و تلاش کردند تا بر اساس «اصول» به وحدت برسند. نتیجه اما بر اساس ابراستدلال «برههی حساس کنونی» با کوتاه آمدن از اصول شکل گرفته است و در بیانیه دو بزرگوار هم تاکید شده است.
این بزرگواران و سمپاتها و هوادارانشان اما این چند نکته را برای حداقل چهار سال آینده یادشان باشد:
یک: مسیری که به انتخاب نود نفره منتج شد، شفاف نبوده است. بدتر از آن، لیستهای متکثر قبل از «وحدتِ لیستی» است که در بدترین وضعیت شفافیت بسته و «تَکرار» شد. بخشی از گناه حرف و حدیثها و تهمتها و غیبتهایی که در بارهی پایداری و حداد عادل و بذرپاش و غیره زده شده بر گردن شماییست که نمیخواهید شفاف عمل کنید.
دو: اشکال منطقی بسیاری از ما به «تَکرار» چه بود؟ اینکه نباید بر اساس اعتماد قبیلهوار حرف یک نفر در وضعیت غیرشفاف محل اعتماد باشد تا امثال دختران صفدرحسینیها وارد مجلس شوند. خاطرتان هست و باشد که شما از جوانان مومن انقلابی سوء استفاده کردید و همان منطق را در جبههی اصولگرایی اعمال کردید. در لیست وحدتیتان از این گزینهها وجود دارد.
سه: حذف برخی جوانانِ شُهره مثل جناب یامینپور برای ما پیامی روشن دارد که دهههاست در قالب نقد به بزرگان جریانهای انقلابی بیان میشود. نقد این است که کاری میکنید تا حلقهی قدرت را بسته نگه داشته و به شدت تنگنظرانه توسعه پیدا کند. لطف میکنید اگر اجازه دهید از این تصمیمهایتان ناراضی باشند و منتظر باشند تا جور دیگری این سوء استفادهتان را از اعتماد جریان مذهبی و اصولگرا و حزباللهی و … جبران کنید.
ما هیچیم و پای منبر اساتیدمان یاد گرفتهایم که ادب و احترام بزرگترهای خود را حفظ کنیم. اما این مدل و این روش و این نوع نگاه قبیلهای در انتخابها، رسم بزرگتری نیست. لطف کنید و بزرگتری یاد بگیرید.
دستبوستان …
نظری بدهید