ـ میزان استفاده از کسره و فتحه و اینا در بیانیهی قالیباف واقعا به معنای یک نواصولگرایی هست. ولی خب در همین حد جدید و بدیع. قطعایک جریان اجتماعی مثلِ آرزوی جریان نواصولگرایی، مبتنی بر یک گفتمان شکل میگیرد. قالیباف اما در این سالها از هر گفتمانی چیزی کنده است و به خود چسبانده و نهایتا با چنین گفتمانی اختلاطیای، جریانی التقاطی را شکل خواهد داد.
ـ وقتی از قالیباف صحبت میکنیم دقیقا داریم از یک پراگماتیست صحبت میکنیم. گفتمان یک پراگماتیست چه چیزی بیشتر از آنچه دارد که تا کنون عرضه شده است؟ یک عملگرا که البته در رسانه دور خورده است. کسی که توسط بدنه اطرافیانش ۱۲ سال بازی خورد و با این حجم خدمت، در رسانهها چهرهای شکستخورده مینمایاند. دوازده سال با بهترین کارها و پروژهها به مدیری تبدیل میشوی که به سهولت در یک هفتهی انتخابات، به بدترین وضعیت کشیده میشوی. انتخابات که سهل است، در تهران حتی مردم کرباسچی را مهمتر از قالیباف میدانند.[به زعم من]
ـ با قالیباف مخالفم؟ به هیچوجه. با اطرافیانش مشکل دارم؟ ابدا. من کلا با آدمهای بیهویت یا هویتهای مخدوش و چهلتکه هیچ مشکلی ندارم. هیچوقت. مساله اما این است که یک نفر تا کجا میتواند خطاهای مکرر داشته باشد و از یک سوراخ گزیده شود. چند بار اسم و تیپ و لباس عوض کند و لحناش را تغییر دهد؟
قالیباف مدیر خوبی بوده است؟ قطعا. زحمت میکشد؟ بله. نماز هم میخواند؟ قطعا. تازه ریش هم کمی داشته و الان بلندتر هم شده است. چه بهتر از این؟! اینها بس است؟ حتما بس است که در جایگاه رأس یک جریان سوال طرح میکند تا بدنه پاسخ دهند!
ـ نواصولگرایی، چه چیزی بیشتر از اصولگراییِ اصلاحطلب است؟ هیچ. چه چیزهای جدیدی بناست به هم بند زده شود تا یک چیز جدیدی شکل بگیرد؟ خیلی چیزها. جورش میکند و مبارکِ صاحبش.
برای قالیباف چه چیزی مهم است؟ خدمت. برایش چه کسی اهمیت دارد؟ رهبری. بنا دارد چه کند؟ ادای تکلیف. اما بلد نیست. همیشه ادا بوده و گوشهایی بسته برای شنیدن از کسانی که او را والا میخواهند نه با کلاس. مدیر میخواهند نه متفکر. اصیل میخواهند نه پیوندخورده با شریانهای التقاطی تفکری و نحلههای وابسته به غربزدهها.
ـ قالیباف علاقه دارد فعالیت سیاسی کند؟ خب بکند. دوست دارد با متنبافی و حرفبافی، جریانبافی کند؟ بسمالله. ولی هیچ جریان حقیقیای شکل نمیگیرد. چرا؟ چون هیچ گفتمانی نیست. هماکنون هم حتی طلیعهی یک تکرار و یک ادا شنیده میشود که از قالیباف بر نیامده است. مثل باقی اداها گروهی کپیاش کردهاند و به خورد قالیباف دادهاند.
امیدی ندارم که این مسیری که شروع شده، قالیباف بهتری در پی داشته باشد؟ شاید. بحث قالیباف نیست. بحث شکلگیری یک جریان براساس گفتمان است نه شخص.
نظری بدهید