دو مطلبی که در باره‌ی ما و سینما نگاشته بودم( ۱ و ۲ )، سه کامنت مفصل و به نظرم قابل تأمل داشت که فکر کردم شاید منتشر نکردن‌شان در قالب یک پست، کار درستی نباشد.

……………………………………………………………………………..

امیر

این را قبلا در جایی نوشته بودم که الان دیگه نیست گفتم چون مرتبط هست بگذارم :

بالاخره باید پاسخ داد ؟

به علما و روحانیون علاقه و ارادت دارم و معتقدم در زمان حاضر این عزیزان به صرف شجاعت پوشیدن لباس روحانیت قابل احترام هستند. اما متاسفانه در این چند ساله که بحث رسانه در بین دوستان حوزوی داغ شده همواره موضع ایشان برایم نامفهوم بوده است.

مساله:

همواره از اینکه اهالی رسانه / سینمای ما در مورد اسلام و انقلاب اسلامی فیلمی در خور و تاثیر گذار نساخته اند ناراحت و دلگیر هستند، از اینکه در مجامع بین المللی که هیچ در عرصه داخلی نیز بیشتر در تخریب ارزش ها نقش داشته اند تا تبیین آن، هر از چندی نیز بحث فساد و حجاب و حیا و … مثل حبابی باده کرده مسئله روز کشور می شود و بعد از ترکیدن حباب فراموش.

هر چند این سوال ممکن است نشان دهنده داشتن یک ذهن دگم اندیش و عقب مانده و … باشد اما یک بار باید به طور صریح پاسخ داده شود

رسانه / سینما حلال است یا حرام ؟

اگر حرام است بسمه الله به فکر شیوه دیگری با این قدرت تاثیر گذاری و حجم مخاطب باشیم. البته اگر نگرانی ما حجم مخاطب و میزان تاثیر گذاری است.

اگر حلال است حداقل با سبک زندگی دینی تبلیغ شده در ۳۳ سال گذشته و البته قبل از آن چه سرمایه ای برای داشتن رسانه / سینمای دینی فراهم آمده که حال انتظار سود دهی داریم؟

اصلا تعریف سینمای دینی چیست و کجاست ؟

یک بار باید تعیین کنیم لوازم رسانه ای مانند سینما از موسیقی گرفته تا بازیگری حجت شرعی دارد یا نه ؟ حتی خود به تصویر کشیدن ؟ حدود آن چیست ؟ و بعد برای آن نیرو تربیت کنیم.

و البته در این تعریف وحدت وجود داشته باشد تا نتوان با مراجعه به هر بزرگی تفسیری از آن بیرون کشید.

نمی شود در هنگام تبلیغ دین از تمام الزامات رسانه نهی کرد و آلوده آنها نشدن را فضیلت دانست و در واقع صحنه را از نیروی معتقدی که قابلیت متخصص شدن دارد خالی کرد اما همزمان از آن دیگرانی که به این وادی وارد می شوند انتظار کار دینی داشت بدون اعتقاد به مبانی دین و بعد هم فریاد وا اسلاما سر داد. هر چند شاید بشود –که می شود- ولی عبث خواهد بود.

فقط برای رفع شبهه عرض می کنم که من به هیچ عنوان معتقد نیستم تمام اهالی رسانه ضد دین یا بی دین هستند بلکه فقط معتقدم صرف هشدار و نظارت به تنهایی ره به جایی نمی برد . اگر کسانی معتقد به وجود بیماری هستند باید قبول کنند که در علم ثابت شده مصرف زیاد آنتی بیوتیک اثر آن را از بین می برد.

نمی شود بدون کار و تلاش انتظار داشتن خانه ای امن را داشت و چون این فراهم نشد شب هنگام از سرما و بیماری در درگاه خدا تضرع و زاری کرده و صبح هم خوشحال و مسرور که دیشب حالی دست داد پس در مسیر حقیم.

……………………………………………………………………………..

محمدحسین

حداقل باید اشاره ای به این بکنید که آیا اصلا سینما با اسلام سازگار است یا خیر؟ لطفا فقط با ارجاع به این حرف امام(ره) در بهشت زهرا که ما با سینما مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم، قضیه را ماست مال نکنید؛

۱- امام در قامت یک سیاست مدار به یک سوال موحود در آن موقع پاسخ گفتند، که بالاخره انقلاب با سینما جه خواهد کرد. آن هم در یک سخنرانی. پس در فشرده ترین جواب اظهار نظر کردند.

۲-امام متخصص در امور سینمایی نبودند و در حدی که در زندگیشان برایشان لازم می نمود با سینما آشنایی داشتند.

۳- با نگاهی تاویل آمیز می توان گفت که ایشان به منشاء مخالفت با سینما اشاره کرده اند یعنی تبلیغ خواسته یا ناخواسته فحشاء، هر چند مثلا فیلم درباره ی مزموم بودن فحشاء باشد. یعنی اسشان به طور خلاصه می خواسته اند بگویند اگر فحشاء را از سینما توانستید حذف کنید ما با آن مخالفتی نداریم. به عنوان مثال فیلمی ساخته می شود درباره سرگذشت دختری در خانواده ی متوسط در اروپای شرقی که به علت خشونت پدر و برادران و فقر فرهنگی خانواده، از خانوداه رانده می شود یا فراری می شود بعد هم برای امرار معاش زرق و برق درآمد بالا در لندن او را به آن جا می کشاند و همین مقدمه کشانده شدن او به دام بردگی جنسی در جاری در لندن می شود و …ظاهرا پیام فیلم در مزمت یک وضعیت اجتماعی اقتصادی است. اما ذات تصویر ساز سینما به تصویر سازی آن وضعیت می انجامد حال آن که خیلی از لایه های ظاهری و باطنی زندگی در بلادهای مذکوره نمود کامل و آشکاری از این وضعیت به طور عادی به یک شهروند درگیر در زندگی عادی آن جا را نمی دهد(دقت کنید در مثل مناقشه نیست). طبیعتا چنین فیلمی مشاهده اش هم، چه رسد به بازیگری در آن، برای یک فرد مسلمان در تناقض با شئون مسلمانیش است هرجند که فیلم پیام ارزشمندی را بخواهد به مخاطب برساند و اطلاع رسانی از وضعیتی نا به هنجار را به آنان که ممکن است کاری از دستشان برآید انجام دهد. در واقع با جمله کوتاه “هدف وسیله را توجیه نمی کند” نکته ام را در این بخش به پایان می رسانم.

۴- به پرداخت قرآن به داستان حضرت یوسف (ع) و زلیخاه و پرداخت همان داستان مثلا در مجله سخن در قبل از انقلاب توسط یکی از “بزرگان” ادبیات در آن زمان و نیز پرداخت تلویزیونی آن در سریال ساخته آقای سلحشور توجه کنید. مثلا آیا استفاده از کلاه گیس در مقابل نامحرم حلال است که در مورد اخیر در آن استفاده شد. یا کش و قوس های مطول موقعیت کانونی داستان در پرداخت مجله سخن به این قصه که بیشتر به ذهن این را متبادر می کند که یک نویسنده خواسته است یک ملودرام اروتیک را با ظاهر موجه داستانی قرآنی به جامعه عرضه کند.

۵-جدایی محتوا از ساختار، سخت افزار یک تکنولوژی از فرهنگ استفاده از آن و بالاخره تکنیک و صنعت سینما از محتوای “واقعی” آن یا بهتر است گفته شود اثر آن بر روی مخاطب یک ساده انگاری محض است و حتی در خیلی موارد ساده سازی هم نیست بلکه یک اشتباه فاحش است.

۶-دقت شود که حتی اگر محتوا از تکنیک سینما جدا بدانیم، باید به این توجه شود که ما با کار با ابزاری طرف هستیم که فرهنگ غالب استفاده از آن در دین ما نامشروع است و صرفا این نیست که با یک همسایه های ناسازگار در حین ورود به سینما سر و کار داشته باشیم بلکه با سیل افراد ناسازگار چه در جایگاه سازنده و چه در جایگاه مصرف کننده به خانه سینمایی خودمان مواجهیم در حالی که بنیه قوی در این زمینه نداریم (اگر هم بتوان بنیه مشروع کسب کرد). یعنی حداقل در حال حاضر ورود به این عرصه بی گناه و بدون تسلیم شدن در برابر آن چه مقتضیات واقعیت های محیطش نامیده می شود، اگر نه غیر ممکن، بسیار دوور از ذهن است.

۵- شاید راهکار این باشد که اصلا سینما حرام دانسته شود و بدون استفاده از واژگان سینما، بازیگری، فیلم، ژانر، کارگردان و …. از ابزار های دوربین، دستگاه تلویزیون، فرستنده امواج الکترومغناطیس، مانیتور، پردازنده، میکروفون، نرم افزار ویرایش تصویر و صوت در حوزه ی جدید التعریف با نام جدیدی استفاده شود تا از طرفیت های رسانه ای، سرگرمی (این واژه هم مشکل ساز است و شاید مثلا… مناسب تر باشد) سخت افزارهای مذکور بی بهره نمانیم. دقت کنید من راه حل را فقط به ابداع واژه نامه جدید برای دستکاههای مذکور تقلیل ندادم بلکه صرفا به یکی از مبادی انحراف و سردکمی در این امر اشاره کردم و آن اشتراک لفظیست که در خیلی موارد مبدأ اشتباه و فساد است.

اصلا نمی خواستم حتی در این کامنت(!) طرح مسئله بکنم جه رسد به ارائه راه حل. فقط قصد یادآوری نکته ای که اغلب مورد غفلت است، داشتم و به علت ساده انگاری افراد به آن پرداخته نمی شود یا چون حل مسائل مطروحه در آن حتی در حوزه ی نظر سخت است، معمولا حال پرداختن به آن نیست.

۷- مشکل سینما فقط در فحشاء خلاصه نمی شود و شاید ظاهر ترین مشکل آن این باشد. در سطح حلال و حرام این یکی از مشکلاتش است و در سطح مستحب و مکروه به مراتب مسائل عدیده تر و پیچیده تر اند. نظر شخصی من این است که مسئله رابطه مسلمان با سینما و تلویزیون جزئی از رابطه او با مسئله دنیا و دنیازدگیست و همان قواعد جاریست، این در سطح شخصی؛ اما در سطح اجتماعی هم در عین حال که همان صادق است اما مسئله دیگر سلوک فردی مطرح نیست و با جامعه ای طرفیم که حتی ممکن است در برآیند، حاضر به سلوک هم در مقام انگیزه نباشد چه رسد که در مسیرش هم تلاش بکند و راه حل نهایی شاید در همین نکته ی اخیر نهفته باشد.

……………………………………………………………………………..

رهرو

به نظر من هم ما در این زمینه دچار تناقضیم(حداقل‌ش این است که من دچار این تناقضم)

چندی پیش که فیلم طلا و مس بین حزب اللهی ها خیلی طرافدار پیدا کرد من با این مسئله مواجه شدم که

آیا می‌شود مثلا نقش زهرا سادات را (که تازه نقشی مثبت است) را یک خانم حزب اللهی بازی کند؟

کسی که حاضر شود یک سری ارتباطات احساسی را در قالب بازی با یک مرد غریبه ایجاد کند و بعد این زن می‌تواند در زندگی حقیقی‌ش همان زهراسادات باشد چون حالا یک رابطه احساسی با یک غریبه که شوهرش نبوده داشته است. و اصلا اگر ان غریبه شوهرش هم باشد این رابطه عمومی شده، حالا چه می‌شود؟

به نظر می رسد که دیگر در رابطه اون زن با شوهرش در حقیقت آن احساس‌ها ناب نخواهد بود و همین می‌شود تناقض

حالا چه بکنیم؟

بنده هم از ان موقع دنبال جواب این مسئله خیلی جاها گشتم (در مطالب شهید اوینی، اقای طاهر زاده و …) ولی هنوز به جواب نرسیده‌ام و تناقض هنوز باقی ست که تکلیف ما با سینما چیست؟

چیزی که من تا به حال به نظرم می رسد این است که سینما ابزار فرهنگ مدرنیته و غرب است و ماهیتن زاده چنین فرهنگی ست و بروز و ظهورات فرهنگ غرب است که دنبال نمایاندن و خودنمایی به معنی اعم‌ش

است پس ما نباید ازش انتظار اسلامی داشته باشیم

شاید ما باید دنبال ابزار خودمون بگردیم

در هر صورت خوشحال‌م که کسان دیگری هم به این مسائل فکر میکنند که به نظر حقیر مشکل درهمین پایه هاست

یا حی

همرسانی: