بدنهی نیروهای حزباللهی و انقلابی فضای مجازی، در گروهها، هستهها و دستههای مقاومت مختلفی در حال فعالیت هستند. این جلسه، به ظاهر بنای جدیدیست برای تشکیل حلقهای دیگر در کنار حلقههای دیگر فعالان فضای مجازی. گروههای فعال فضای مجازی، چه مجمع وبلاگنویسان مسلمان و چه این اتفاق اخیر، حزبالله سایبر، و چه این نشست که مُهریست بر آغاز مسیری جدید، همگی بناست تا به حضور نیروهای انقلاب در فضای مجازی انسجام بخشند و هر یک، به واسطهی افرادی که در خود دارند و به همت کسانی که در این جمعها پرورش مییابند، نمایندهای باشند برای انقلاب اسلامی در فضای مجازی. هر کدام از این گروهها، موفقیتها، کاستیها و اشتباهاتی داشتهاند که لازم به بازخوانی و عبرتطلبیست. هر کدام از این تجربهها و گروهها، آزمونی بوده است برای ما.
اینچنین است که خانهی فعالان مجازی نیز آزمونیست برای مسئولین و آزمونیست برای ما. برای ما که ببینیم و نشان دهیم که چقدر توان داریم تا افرادی را که استوانهها و ستونهای اصلی انقلاب در فضای مجازی هستند، بر دور یک میز بنشانیم و در این تصمیمها از ایشان بهره گیریم. آزمونیست برای ما که به دور از حساسیتهای تفرقهافکنانه، بر محور وحدت میان همهی گروهها و افراد فعال در این عرصه، برنامهها تنظیم شود و فرصتسازی شود. و این اتفاق، فرصتیست برای مسئولین تا در این آزمون نشان دهند که دغدغهی فرهنگ دارند و ثابت کنند که در قالب این فعالیتها، به دنبال نیتهای سیاسی و اهداف شخصی نیستند. آزمونیست که نشان دهند که اعتماد به فعالان فضای مجازی، مایهایست برای رونق گرفتن نشستها، اجتماعات و مسیرها. و این صبر و حوصله میطلبد و تقوا.
من و یا وبلاگنویسانی که در این جلسه حضور دارند و یا حضور ندارند، به فعالیتهای این چنینی، همیشه با علامت سوال نگاه میکنیم. این جلسهها و تشکیل این گروهها را، بنیانگرفته بر استقلال هویتی و استقلال در انتخاب مسیر طالبیم. تجربهی حضور در جلسهها، شوراها و گروههای مشابه، که در دو سال اخیر، مثل نقل و نبات و توسط نهادهای غیرمتخصص، پیگیری میشد، در مواردی به تجربههایی ناموفق و ناامیدکننده تبدیل شد و به ما نشان داد که دیگر بدون چشم باز، به دستهها و گروهها و جمعهای اینچنینی هویت نبخشیم و اگر مسیر بر مبنای تصمیم جمعیِ فعالان نت شکل نگیرد و اهداف سازمانیِ ادارهها و نهادها به این بهانه به اصل تبدیل شد، از کار کنار بکشیم. چنان که جمعهای پیشین نیز اینچنین شد و اکنون، چیزی از آنها باقی نمانده است.
آنچه که لازم به بیان است این است که حضور در این مسیر و به عنوان فرزندان خمینی کبیر و سربازان خامنهای عزیز، در این چند سالهی اخیر، برای بسیاری با دشواری همراه بوده است. با فشارهای سیاسی ِ قبیلههای سیاسی، با بیسوادیهای مفرط و گاه زجرآور بعض مسئولین فرهنگی، با کمبودهای مالی شدید برای پیشبرد پروژههای انقلاب، با قلّت نیرو و تجربه، و با مشکلاتی از این است که هیچگاه ما را نا امید از ادامهی مسیر نکرد. چرا که ما وامدارِ کسی جز خدای تبارک و تعالی نبوده و امیدمان جز به او نبوده و نخواهد بود.
برادران و خواهران گرامی!
پیش از این ما دچار غفلت رسانهای بودیم و کسانی که با انقلاب زاویه داشتند پیشتر به فضای مجازی وارد شدند و ما زمانی به صورت گسترده وارد فضای مجازی شدیم که فضا توسط دیگران قبضه شده بود. متن جامعۀ مذهبی با فضای الحادی آشنا نبود و جامعۀ ایرانی، آرام آرام با این ادبیات آشنا شد. بدنهی عمومی، رسانه، اهمیت و قواعد فعالیت در آن را نمیشناخت. اینچنین، هر روز احتیاج به شناخت رسانه بیشتر میشد. اثر فتنه باعث شد که نگاه به رسانه از سوی داخل کاملا تفاوت پیدا کرده و جنگ رسانهای و جنگ نرم به رسمیت شمرده شود و طبعا در دو سال گذشته توجه به ارتباطات و رسانه و اثر آن بر مردم بیشتر شده و سایتها و سایتنماها مثل قارچ رشد کنند.
ما گاه در رسانه و اینترنت در موضع انفعالیم. برخورد پویای دو سویه را یاد نگرفتهایم و تصور میکنیم با ایجاد موانع گستردهای همچون فیلترینگ مشکلی حل میشود. چنان که در موضوعات فرهنگی نیز همچون پوشش و حجاب، حجم فعالیتهای بازدارندهی ما در مقایسهی با حجم کارهای ایجابیمان قابل مقایسه نیست. این در حالیست که ظرفیت هماکنون نیروهای مستقل انقلاب در فضای مجازی، اگر جدی گرفته شود، میتواند توازن قوا را در فضای مجازی به هم زند.
با این وجود تنها چیزی که در این دو سال، قابل اتکا بود، ازدیاد دور هم جمع شدنها و لمس حقیقت یک دشمن مهاجم رسانهای بود که منجر شد به تشکیل گروههای کوچک مقاومت و مستقل. افرادی که از حداقل امکانات برخوردار بوده و هستند. کسانی که چون بسیاری از سازمانها، اینترنتهای پرسرعت نداشتند و با همان به اصلاح اینترنت دایالآپشان، عالمی را رسوا میکردند و میکنند و کسانی که بدون پشتوانهی مالی، شخصا در این فضا قدم برداشتند و به نوعی زمان و انرژی و توان خود را در این مسیر گذاشته و از هیچ کسی نیز توقع نداشتند.
ما در این چند سال گذشته دچار اشتباهاتی بودهایم:
ـ فنی دیدن ماجرای فضای مجازی؛
ـ توهم ِ محیط ِ حقیقیپنداری ِ فضای مجازی به معنی اینکه زمین بازی فضای مجازی رو مثل فضای حقیقی فرض کردن و قاعدههای بازی در زمین حقیقی را خواستند در این فضا پیاده کنند؛
ـ امنیتی دیدن فضای مجازی؛
ـ سیاستزدگی مفرط در برنامههای نهادها؛
ـ عدم توجه به گروههای فعال ِ مستقل در فضای مجازی و تشویق و حمایت از گروههای متفرق کننده در قالب گروههای جدید التاسیس
ـ ورود آدمهای بیسابقه و بیسواد در این حوزه؛
ـ عدم توجه به بدنهی اصلی نیروهای مستقل فضای مجازی؛
ـ توهم مدیران از فضای مجازی و نشناختن آن و برنامهریزیهای اشتباه برای تسلط بر این فضا؛
ـ قبیلهای عمل کردن مسئولین
ـ محدودانگاری
نیروهای حزباللهی نت نیز دچار لغزشها و اشتباهاتی بودهاند:
ـ جوزدگی و سطحی دیدن لایههای مبارزاتی
ـ دوری برخی از اشخاص از اخلاق و آداب و روشهای اسلامی در مبارزه
ـ عدم پرهیز از اختلافهای داخلی
همچنان که موفقیتهایی نیز داشتهاند:
ـ پرورش نیروهای کاملا مستقل که در فضاهای مختلف موفقیتهای بسیاری را داشته است. که هماکنون اگر ساماندهی لازم را داشته باشند، قطعا بازدهی مفیدی خواهند داشت.
ـ تشکیل هستههای مقاومت در بدنهی نیروهای فعال مستقل
ـ دلسرد نشدن با توجه به کمبودن نیروهای متعهد در فضای مجازی
من پیشنهاد میکنم که جمعشدنها و تشکیل گردهماییها، به حای همراهی با این همه مشوقهای مختلف(در قالب مشوقهایی همچون عمره، کربلا، سوریه و مشهد و غیره) آغاز پروژههایی باشد که روی زمین ماندهاند. به حتم، کسانی که در این جلسه حضور دارند، افرادی با ایدههای فرهنگی متعدد هستند که میتوان هزینهی این همه سفرهای تشویقی را، صرف طرحهای فرهنگی ایشان کرد و بسیاری را با طرحهای ایشان، از لحاظ فرهنگی سیراب کرد.
فعال فضای مجازی، در این حد نیاز به تشویق ندارد. تشویق ِ من ِ وبلاگنویس، میتواند در عین احترام و دعوتم به یک افطاری ساده، با حمایت و پشتیبانی طرحهایم همراه شود.
پینوشت: متن فوق، مکتوب سخنانیست که در مراسم افتتاحیهی خانهی فعالان مجازی توسط بنده بیان شد.
گزارش همین متن در پارسینه و وبلاگنیوز
سلام
صحبتاتون خیلی دقیق و خوب بود / موفق باشید / موفق باشیم / موفق باشند
یا علی
سلام همسفر. اولین باره که به وبلاگتون میام. “که دیگر بدون چشم باز، به دستهها و گروهها و جمعهای اینچنینی هویت نبخشیم و اگر مسیر بر مبنای تصمیم جمعیِ فعالان نت شکل نگیرد و اهداف سازمانیِ ادارهها و نهادها به این بهانه به اصل تبدیل شد، از کار کنار بکشیم. ” با این قسمت نوشته تون شدیدا موافقم. موفق باشید
سلام
سوال من اینه که شما عالیجنابان کجای فضای نت هستید که دایه دار اینترنت جریان حزب الله هستید؟
شما، محمد صالح مفتاح و محمدمسیح؟
اگر بخواهند مصاحبه کنند شما صف اول هستید
میشه تشریح بنمایید فعالیت اینترنتی تون را؟
مثلا سایت تریبون خیلی کار شاقی هست هزارتا بالاتر از مفتاح و سایت تربیون وجود دارد
این معروفیت طبیعی نیست مگر اینکه شما هماهنگ شده است که مدام ضد یک سری نیروهایی که پا کار بودند و شما یک صدمشان کاری نکردید یا حداقل برد نداشته می بندید
انتخابات بعدی احتمالا موضع شما را مشخص می کند
میثم رمضانعلی: بنده عالیجناب نیستم. میثم رمضانعلی هستم. یه وبلاگنویس معمولی. جای خاصی هم نیستیم توی نت. یکی دو تا وبلاگ و یه ذره شبکهها. داعیهدار اینترنت جریان حزبالله هم نیستیم. اما فعال در این فضا هستیم و نظراتی داریم؛ اگرچه به مذاق همه شاید خوش نیاد.
بعد بنده مسئول حرف خودم هستم و نمیدونم چرا پای آقای مفتاح و محمدمسیح رو میکشونین وسط؟ حالتون که خوبه ان شاء الله؟
برای مصاحبه هم تا حالا کسی سراغ بنده نیومده. معمولا هم مصاحبه رو توی صف کسی نمیایسته، مگر شما قبلتر تجربهی توی صف بودنش رو داشته باشین که اینقدر با اعتماد میگین. معمولا توی نشریات و سایتها، خود صاحب نشریه و سایت میآد بر اساس دلایلش یه نفر رو انتخاب میکنه و باهاش مصاحبه میکنه.
فعالیت اینترنتی ما هم تشریح لازم نداره. همین وبلاگ رو بخونید فکر میکنم کفایت بکنه وگرنه ما که همچین کاری نداریم که بخواهیم تشریح کنیم. اون هم توی یه کامنتدونی 🙂
تریبون رو هم برید به خودشون بگید. به بنده ارتباطی نداره که بیایید و اینجا چوغولی کنید و در مورد بی اهمیتیش حرف بزنین؛ به طور کلی چوغولی کردن کار خوبی نیست. اگر هم اهمیتی ندارن به نظرم ذهن و فکر خودتون رو مشغولش نکنین. بهتره ذهن و فکر آدم مشغول چیزهایی بشه که اهمیت دارن.
بعدتر اینکه بنده فکر نمیکنم خیلی آدم معروفی باشم. نه آنقدر بازدید کننده دارم که نشاندهندهی معروفیت باشه و نه چیزهای دیگه این رو نشون میده. فکر میکنم روی برداشتهاتون از اجتماع باید یه تجدید نظری داشته باشین
بعد بنده نظرم رو گفتم توی این پست و شما میتونید نقد کنید و حرف بزنید. به طور کلی حرف زدن و نقد کردن کارهای خیلی سختی نیستند. به عنوان یه دوست عرض میکنم که این ادبیات شما که البت برای مخاطب عجیب نیست که از شما صادر شده، در شأن شما نیست. مگه یه قل دو قل هست که دو دو تا چهار تا میکنید توی خدمت به انقلاب که حالا یک صدم و دو صدم و اینا بکنید.
ما با هم همسنگر هستیم و داریم رو به روی یه دشمن میجنگیم. هر کس هم بر اساس توانی که خدا داده بهش و توفیق و همتش داره کمک میکنه و بر کسی منتی نداره.
در هر حال موفق باشید هر جا هستین
سلام علیکم
تا آنجائیکه که ما می دانیم جواب سلام واجب بود
ای کسی که جواب خودت را می دهی…شبهه ها را نوشتی ولی جواب ندادی…دلیل دعوت مسئول جلسه متینگ قالیباف از شما چه بود؟
میشه بگید این ۴۰۰ وبلاگ نویس چه کسانی بودند؟
از آنجائیکه فعالیتتان مثل خیلی دیگر وبلاگنویسان دیگر است همین جای تعجب دارد! خیلی شما خاص تشریف دارید یا وبلاگ نویستان سبک جدیدی است. من هزاران وبلاگنویس مثل شما نشان بدهم که یک صدم برد شما را نمی کنند و از شما بیشتر بازدید دارند؟ در مهجوریت به سر می برند چون با آقایون بشین و برخواست ندارند؟
شما دایه دار چوغولی کردن از نیروهای حزب اللهی هستید…
چرا برای حسین قدیانی خودتان مدام چوغولی کرده و مطلب می نویسید و نمی روید در سایت قطعه ۲۶ کامنت نقد بگذارید
اگر بنابر وظیفه است که ان شالله هست ، تمی که خودتان دادید بروید در سایت قطعه ۲۶ نقد بکنید دیگر چه لزومی دارد شما در سایت خود چوغولی نموده و مطلب طوماری بنویسید؟
بجای “نقد” تخریب می کنید
محض اطلاع شما نقد بیان خوبی و بدی هاس
این همسنگری را خوب آمدید و خیلی خوب هست منتها خوده شما اینگونه هستید! یعنی جسین قدیانی به طور مثال همسنگر شما نیست که تیغ از رو می کشید؟
بنده هم حسین قدیانی را نقد می کنم و البته جز نیروهای خوب جریان حزب الله می دانم شما با این تفکر صفر و صدی بعد ادعا دارید که جمع کننده شما هستید؟
مومن از مواضع تهمت خودداری می کند
می شود بفرمایید نسبت این افطاری و شهرداری تهران با توجه به اینکه محمدباقر قالیباف یک خواص بی بصیرت در فتنه ۸۸ بر اساس سخنان حضرت آقا، محسوب می شود چیست؟
* در فتنه ۸۸ حضرت آقا فرمودند که همه موضع بگیرند منتها ما خبری از محمدباقر قالیباف نداشتیم!
چه خوب است همان طوری که حسین قدیانی را با یک وبلاگ ساده نقد می کنید قالیباف را هم نقد کنید.
میثم رمضانعلی: علیک السلام. دلیل دعوت رو از خودشون میتونید سوال کنید. یحتمل نیازی به این ندارن یکی مثل من تریبون ِ حرفهاشون باشه.
آن وبلاگنویسها هم یه سری از کسانی بودند که فعال هستند در این حوزه. یحتمل اگر کمی و فقط کمی توی گودر مثلا بگردین معلوم میشه چه کسایی بودن. من لیست ِ کاملی از اونها ندارم.
آن هزاران وبلاگنویس هم نیروهای انقلاب هستند. دستشون درد نکنه. من همچین هم بردی ندارم تا اونجایی که میدونم. اگر هم در مهجوریت به سر میبرن خب باز تقصیر من نیست یحتمل. باید علتیابی بشه.
یادمم نمیآد با «آقایان» بشین و برخواست داشته باشم و این دلیل به قول ِ شما برد ِ من باشه.
من مدام چوقولی نکردم از حسین قدیانی. براش هم کامنت نقد چندین بار گذاشتم که منتشر نکرده. سه تا نقدی هم که نوشتم خب موجود هست و معلوم هست به چه چیزهایی بوده. مطلب هم طوماری نبوده. یه نظر در میان همهی نظرها بوده که یحتمل نوشتنش بهتر از ننوشتنش بوده و دلایل خودش رو داشته. بعدتر اینکه نه فقط در حد کامنت که با واسطه بارها و بارها مطلبها و حرفها و نقدها رو به گوش ایشون رسوندم. اما به همون دلیلی که حاج منصور خیلی از رفتارهای زشتش رو ترک نکرده، شاید ایشون هم نمیخواسته ترک کنه. الله اعلم
بعد من کی ادعا کردم جمعکننده هستم؟ خوبین ان شاء الله؟ کی بنده نگاه ِ صفر و یکی داشتهام نسبت به افراد؟ من نسبت به کارها بله نگاه صفر و یکی دارم. فحش دادن رو ناپسند میدونم و حرف خوب زدن رو شایسته.
در مورد افطاری و قالیباف و نگاه صفر و یکی به آدمها که ظاهرا در سراسر ِ وجودتون رخنه کرده، حرفهام رو توی همین پست زدم. فکر نمیکنم خیلی مسئلهی خاصی مونده باشه برای بیان کردن در مورد اون برنامه.
به نظرم شما یک مقداری دور از قضایا هستید و ناآگاه از اتفاقها. بهترنیست به جای اینکه دائم پشت سیستم بشینید، یه ذره با بچههای دیگهی وبلاگنویس که ظاهرا ازشون ناراحتیها و شاید کینههای شدیدی به دل دارید اختلاط کنید و حرفهاشون رو بشنوید؟ اینجوری شاید یک مقداری آگاه بشین نسبت به امور.
ان شاء الله
از همین کامنتهایی که اینجا دیدم فهمیدم که بوی کباب قدرت و ثروت بد جوری مستی میاره. شما هم مثل همپالکی ها چشم به روی واقعیتهای جامعه بستین. ایشالا با چشم باز به دنیای دیگه برید اقلا. من خوشحالم که دشمنان ملت ایران همگی از حمقائ قوم هستند. وبلاگها ی همدیگه رو می خونید و کامنت می ذارین و دلخوشین. صفحه امام نقی تو فیس بوک از ۵۰۰۰ عضو گذشت. این واقعیته. “تمایلات مذهبی جوانان” یه توهمه. البته شما پول می گیری که خودتو به خواب بزنی ولی گاهی گوشه چشمت و باز کن و دور و ورت و ببین. شکر خدا حنای اسلام حکومتی هر روز کم رنگ تر میشه. شما هم فکر یه ویزا باش. ضرر نداره.
میثم رمضانعلی: 🙂
سلام رفیق مطلبتان خوب وجامع بود
اما تیتر زدن سایت پارسینه به نوعی همراه با غرض بود.
سخنان شما درنفی حزب الله سایبر نبود درست است دیگر؟
فقط یک سری ایراد های حزب اللهی ها را درفضای سایبر بیان کردید
اما به نظرم پارسینه همراه با غرض ورزی این مطلب را رسانه ای کرده است.
میثم رمضانعلی: من به حزبالله سایبر کاری نداشتم و فکر نمیکنم توی متن هم گفته باشم چیزی؛ پارسینه را هم من حرفی ندارم و خوشم نیومد از حرکتشون