یک: دادستان تهران در مورد تشویق حاجمنصور به کشتن مشائی، بیان کرده است که شخصی که در مورد او صحبت شده است میتواند اعلام جرم کند. یعنی مشائی بیاید و علیه حاج منصور شکایت کند. خیلی شاد هستند بعضیها.
این در حالیست که حاجمنصور ارضی بارها و بارهاست و سالها و سالهاست با ادبیات بازداشتگاهی، دیگران را با القاب خر و یهودی و زنازاده و …. خطاب کرده است و کک ِ دادستان هم نگزیده است. همان دادستانی که هنوز آفتاب شنبهی پیش ننشسته بود و چند ساعتی از انتشار خاتون نگذشته بود، خبر خاتون را شنیده بود و متوجه شده بود که احساسات عمومی جریحهدار شده است(!) و پیگیر دادگاهش شده بود.(+) و جالب اینکه این چند سال فحشدادنها و بیادبیکردنها و بیاخلاقیکردنهای حاج منصور، احساسات هیچکسی را جریحهدار نکرده بود. هیچ آداب اسلامی و اخلاقی را در آن منبر با آن همه پامنبری هتک نکرده بود و بیابید منفعتهای سیاسی را این وسط. یک بام و دو هوا که شنیدهاید؟ احتمالا یک چیزیست شبیه به این
جالب اینکه نه کک ِ دادستان گزیده شده بود و نه کک ِ هیچ مسئولی و هیچ رئیسی و هیچ حاکمی. که الناس علی دین ملوکهم. و این میشود که مثلا یک روزی یک نفر میآید و بعد از نه دی و پایان فتنه، وبلاگ میزند و او هم دیگران را با همین القاب خطاب میکند و راست راست در این مملکت راه میرود که هیچ، تند و تند هم همایشهای مختلف دعوتش میکنند و برای فحشهایش تئوریها و توجیهها میریزند و الخ. این میشود که روزنامهها و سایتها هم بعضی وقتها بیاخلاقی از سر و رویشان میبارد و این میشود که مردم، ره به ناکجا آباد میبرند.
حالا باید قسم ِ حضرت عباس را باور کنیم یا دم خروس را!؟ بعد شما باورتان میشود که در همهی موارد احساسات مردم جریحهدار شده است؟ بعد از این برخوردها، به چه چیزی اعتماد میکنید؟
بعد گیر میدهیم به هیئتهای برخی اصلاحطلبها و سبزها و دیگران – که اگر چه فاصلهی این و آن بسیار است ـ اما اول حساب خودت را روشن کن که بناست عدالتت بر چه اساسی باشد، بعد منبر برو.
دو: یک مغالطهای هست که گاهی از زبان برخی دوستان میشنوم که مثلا تاثیری که حاج منصور بر روی جوانها گذاشته است، هیچکس نگذاشته و خدا حفظش کنه که هیئتش منشا برکت است برای انقلاب و نباید با وی برخورد کرد و اینها بالاخره یک جایی به درد میخورند و الخ.
باید تفکیک کرد؛ یک بار داریم در مورد هیئت حاج منصور به ما هو هیئت و در قاعدهی یکی از پاتوقهای منظم حزب الله حرف میزنیم و یک بار خود حاج منصور به عنوان مداح این هیئت؛ خب در مورد اولی با این مطلب موافقیم که وقتی سرجمع به این هیئت و به این پاتوق نگاه کنیم، این هیئت برای جریان انقلاب برکت داشته است؛ اما در مورد حاج منصور باید گفت که خب مداح این هیئت، آدمیزاد است و خطا میکند و مثلا وقتی به کسی فحش میدهد و یا میگوید فلانی زنازاده است و یا نمونههای دیگر، از روی نفهم بودن و بیشعوری و بیبصیرتی این حرفها را میزند و خب باید قبل از همه چیز نقدش کرد و شفافسازی کرد و در آخر هم برخورد کرد. یحتمل لازم نیست برایتان نمونه بیاورم که در دورههای صدر اسلام و خلفا و حضرت امیر علیه السلام و غیره، چه آدمهای وجیهالمنظری بودند که ضربههایشان از ضربههای دشمنان اسلام سهمگینتر بود به بدنهی مسلمین که خودتان استاد شدهاید یحتمل با این فیلمها و سریالهای تلویزیون ِ گل و بلبل و مملکتمان. در همان صدر اسلام، یک مشت جانمازآبکش نادان، که آوازهی عبادتهاشان و دلهای پاکشان گوش خیلیها را پر کرده بود، بعدتر، رو به روی امام معصوم ایستادند.
برای حاج منصور ارضی هم دعا کنید که خدا این بددهنی و بیاخلاقی را از او بگیرد و برای مسئولین هم دعا کنید، عدالتشان دو گانه نباشد و علوی باشد. بالاخره داریم با همینها زندگی میکنیم خب.
پینوشت: آهستان یک بار یک مطلب خوبی در بارهی نسبیت اخلاق نوشته بود. اینجا بخوانیدش.
پینوشت دو: مخاطب این مطلب، به حتم نیروهای ضدانقلاب و کسانی که زاویههای جدی با انقلاب دارند نیست. دوستانی که حس میکنند با انقلاب و رهبری مشکلی دارند، بهتر است اینجا را بخوانند: برای آنان که میخواهند به بهانهی حرفهای حاج منصور، برای ما پز اخلاق بدهند
تو که خودت بی ادب تر از این مداح هستی ! بیشتر مردم ایران را جلبک خطاب میکنی .
میثم رمضانعلی: بیشتر مرد ایران رو خیلی خوب اومدی 🙂
سلام و درود
ایضاً اضافه بفرمایید که بعضی از کلمات گذشته از فحش و غیراخلاقی بودن، بار حقوقی و شرعی دارند.
مثلا تخم حرام یا حرام زاده و زنازاده که به نص صریح قرآن بر مفتری و تهمت زننده آن در صورت عدم اثبات حد شرعی واجب است!!!
این نکته مهمترین مطلب این داستان هست.
یاعلی
سلام
منصور ارضی اشتباه هم که کرده باشه تو باید بپوشانی ، باید از آبروی خودت براش خرج کنی که:
قال رسول الله ص :مثل الاخوین مثل الیدین تغسل احداهما الاخری
قبوله ،اشتباه میکنه خودت رو برسون بهش در گوشش بگو. اینجا داد و بی داد نکن که:
قال رسول الله ص :لا تتبعوا عثرات المسلمین، فانه من یتبع عثرات المسلمین یتبع اللَّه عثراته، و من تتبع اللَّه عثراته یفضحه
اگر اشتباه میگویم آدرس وبلاگ هست مطلعم کن اگر نه که نوشته را اصلاح کن داداشم
میثم رمضانعلی: کسی که جری شده است در خطا و اشتباه را دیگر نمیشود رفت در گوشش گفت. خیلیها رفتهاند در گوشش و گفتهاند و افاقه نکرده است. برای اینکه این رفتار توجیه میشود و باب هم شده است گاهی. این حرفهاتان حرفهای قشنگیست، اما مصداق این حرفها، به حتم حاج منصور نیست
هوالحق
سلام
اخلاق از اصول کلیدی ائمهه(ع) است کسیکه بیاخلاقی میکند از اصول ائمهه دوری کرده.
ایشان را نمیشناسم و فقط چندباری در بعضی خبرها ازشان شنیدهام ولی یکچیزی را میدانم و آن این است که عزاداران حسینی از مسجد دور شدهاند.
منظورم این است که ما در بوشهر همهچیز حول مسجد قرار دارد و گویا اینهیئتها از مساجد جدا هستند و این یکنقطه ضعف است.
یاحق
خیلی ها از کنار این خبر ساده رد شدند !! می دونی یعنی چی این حرف ؟ اونم تو مملکت اسلامی یه آدم براحتی از پشت یک تریبون داد میزنه می گه ادم بکشید پولش با من بخدا باید مرد باید شب تا صبح به حاکمان این کشور لعنت فرستاد باید دنیا مثل یک غلتک بشه و از روی تک تک این گونه افراد و حامی هاش رد بشن که اینقدر به انسانیت اهمیت می دهند و زندگی آدم ها اینقدر براشون مهمه بدون در نظر گرفتن خط و ربط سیاسی … مرگ بر حاکمانی که این چنین گه خورانی شده اند واعظ منبران شب قدرش
اما خوبه از مدتی پیش جنگ گرگ ها شروع شده و در نهایت این مردم ایران هستند که پیروز خواهند شد. حکومتی که این چنین کاسه لیسان و فحاشانی دارد باید هم نگران مشروعیت خودش باشد و ایران را با حکومت نظامی پنهان اداره کند.
میثم رمضانعلی: خسته نباشید
سلام
کار خوبی نکردی
میثم رمضانعلی: کار خوبی نکردی که دلیل نمیشه؛ توضیح بده؛ شرح بده؛ دلیلهات رو بشمار و بگو
این ادبیات سالهاست در بین شما باصطلاح اصول گرایان و مدعیان دینخواهی وجود دارد و خودتان متوجه نیستید
میثم رمضانعلی: این ادبیات در بین ضد نظامها و ضدانقلابها بیشتر رایج است. نه فقط این ادبیات، که تمسخر و توهین افترا، در آنها خیلی بیشتر از انقلابیهاست
این قسمت رو خوشم نیومد. یه کم نشانه بغض و کینه و .. داره. نشانه کوبیدن داره. برا نقد باید صریح بود نه بیادب.::از روی نفهم بودن و بیشعوری و بیبصیرتی این حرفها را میزند و خب باید قبل از همه چیز نقدش کرد و شفافسازی کرد و در آخر هم برخورد کرد. یحتمل لازم نیست برایتان نمونه بیاورم که در دورههای صدر اسلام و خلفا و حضرت امیر علیه السلام و غیره، چه آدمهای وجیهالمنظری بودند که ضربههایشان از ضربههای دشمنان اسلام سهمگینتر بود به بدنهی مسلمین که خودتان استاد شدهاید یحتمل با این فیلمها و سریالهای تلویزیون ِ گل و بلبل و مملکتمان. در همان صدر اسلام، یک مشت جانمازآبکش نادان، که آوازهی عبادتهاشان و دلهای پاکشان گوش خیلیها را پر کرده بود، بعدتر، رو به روی امام معصوم ایستادند.
میثم رمضانعلی: مطلبی رو که از آهستان لینک دادم میتونی بخونی. اینها بیادبی نیست و وصف است و معنی نقد صریح است. بغض و کینهای هم اگر به معنی تبری جستن از این مدل آدمهاست، موردی ندارد. ما تمام قد جلوی اینها رو میگیریم که بعدتر، از گندکاریهاشون ضربه نخوره این مملکت
میزان شعور خودت که بعد از این همه ادعایت که گوش فلک را کر کرده هنوز دو هزار بارت نیست که باید به ذاکر اباعبدالله احترام گذاشت، آن هم نه به خاطر خوب و بدی خودش، بلکه به خاطر اربابش.
تو که هنوز شعور یک نقد محترمانه و مودبانه را نداری کسی مجبورت نکرده مطلب بنویسی.!
این مثلا فعالین فرهنگی کجا بودند وقتی حاجی در مسجد جامع بازار نوحه می خواند و سینه می زدند و بچه ها از همانجا راهی منطقه می شدند و جنازه پرپرشان بر میگشت؟
کجا بودند آن سالها که هزاران گناهکار پای منبر این پیرغلام توبه کردند و اصلاح شدند و حسینی شدند؟
کجا بودند وقتی حاجی کلی جوان با شعرهای آیینی بی نظیر را دور شمع وجود خودش جمع کرد و پر و بال داد؟
کجا بودند زمانی که این پیرمرد در دوران غربت حزب الله، زبان گویای حزب الله و متدینین بود؟
کجا بودند آن موقع که حاجی با غلامعلی رجبی و شیخ رضای سراج و سید علی میرهادی ها بود؟
کجایند هر شب جمعه که حاجی در حرم سیدالکریم مردم را سرسفره کمیل امیرالمومنین مهمان می کند؟
حالا این پیرغلام اباعبدالله،هر از گاهی اشتباه می کند و حرف تندی می زند، یک مشت تازه به دوران رسیده فرصت خوبی برای عقده گشایی های سیاسی و غیر سیاسی و کباده اخلاق و ادب کشیدن پیدا کرده اند.
میثم رمضانعلی: نوشتهاید: حالا این پیرغلام اباعبدالله، «هر از گاهی» «اشتباه» می کند و «حرف تندی» می زند، یک مشت «تازه به دوران رسیده» فرصت خوبی برای «عقده گشایی های سیاسی و غیر سیاسی» و «کباده اخلاق و ادب کشیدن» پیدا کرده اند.
ادبیاتتان خب شبیه به حاج منصور است و زیاد نباید ناراحت شد. چون مخاطب همین متن هم شما میتوانید باشد که اصل بیشتر برای امثال شما نوشتم این را که گوش حاج منصور پر است از این حرفها.
این هر از گاهی نبود هو عادت مستمر شده است که دیگران را با فحاشی و هتاکی و تهمت زدن، خطاب کنند. از زنازاده و تخم حرام و لقمهحرام گرفته تا قس علی هذا. اشتباه هم نبوده است و قصد بوده است و اشتباه یک بار و دو بار و سه بار نه صد بار و با اصرار ِ به آن. حرف تند نبوده است و خودتان مرور کنید و کمی هم ،فقط کمی ادب و اخلاق داشته باشید میتوانید فرق حرف تند و حرف اشتباه را با این فحشهای بفهمید. خیلی سخت نیست. اگر هم سخت تان بود، میتوانید بروید پیش عالمی و بگویید برایتان توضیح بدهد که اینها اشتباه هستند و حرف تند یا چی!
«تازه به دوران رسیده» هم باشیم یا نباشیم، در اصل حرف تفاوتی نمیکند و این انگزدن را هم خب از حضرتشان یاد گرفتهاید خب. «عقدهگشایی» سیاسی و غیر سیاسی و «کباده» اخلاق و ادب کشیدن هم که باز مثل همان است. خدا به شما اخلاق بدهد ان شاء الله که ما بالاخره داریم با امثال شما هم زندگی میکنیم. من هم همهی این سوالهایی که دارید از همهی آدمها دارم
در هر حال، حرف همان است که زده شد. شما حال اگر دوست دارید چون ایشان مداح اهل بیت است، فحشهای ناموسی و هتاکیهایش را به اسم اشتباه تطهیر کنی و این حداقل رد کردنها را هم ابراز نکنی، مسئول خودت هستی؛ یحتمل توی قبر خودت هم میکنندت. اما هب ما یاد دادهاند، وقتی کسی اینقدر وقیح است و این همه اصرار بر گناه دارد و این همه هم توجیه میکند و این جایگاه را دارد، راست راست راه نرویم و هتاکیهایش را گوش بدهیم؛ یاد دادهاند گیر بدهیم؛ تذکر بدهیم؛ تند کنیم تا شاید و شاید اتفاق خوبی بیفتد
کار مداحها و منبری ها خیلی حساستر از بقیه است. برخورد روشون به همین ترتیب باید با سختگیری بیشتری توام باشه
آقای دادستان ، اگر این حرف کس دیگه می زد و درباره کس دیگه می زد، علیهش شخصا اعلام جرم نمی کردی؟ طرف تو روز روشن و در ملاعام داره هفت تیر کشی می کنه، حالا شاکی خصوصی هم می خِی؟
حرفتون درسته ولی یه کم بعضی جاها تند نوشتید،
“از روی نفهم بودن و بیشعوری و بیبصیرتی این حرفها را میزند”
ادبیاتش اینجوریه.
میثم رمضانعلی: چی بگم؟ بگم از روی فهم و شعور و بصیرته؟
سلام جناب رای شماها بیش از ۴ میلیون توکلی در سال ۸۰ هست؟ شما اقلیت هستین می دونم درد داره ولی واقعیته
میثم رمضانعلی؛ خوبین شما؟ چه خبرا؟ 🙂
از روی نفهم بودن و بیشعوری و بیبصیرتی این حرفها را میزند ????!!!!!
پس فرق تو چیه میثم؟!!!
با لجن رو دیوار نوشتی آشغال نریز!!
حرفهای محمد ت رو خوندم و جوابت رو
حرفش درست بود و جوابت بیربط
یک ساعت روضه خوندی و به سیاق همون کسی که نقدش میکنی فحاشی کردی. همه نوشته ات رو از بین بردی…
میثم رمضانعلی:خب حرف که راحته زدنش. دلیلت کو؟ شما بگین کجای ادبیات این متن فحش داره؟ کجاش گفته کسی زنازادهست؟ کجاش گفته فلانی فاحشهست؟ کجاش گفته فلانی تخم حرامه؟ کجاش کفته فلانی حرومخور هستش؟ که اگه اینها رو پیدا کردی، یعنی متن من، ادبیاتش شبیه به حاجمنصوره.
عبارتهایی مثل نفهم و بیشعور و احمق و امثالهم صفت هستند و اگر اینها رو بیاخلاقی و بیادبی بدونی، مشکل در جای دیگریست. میتونی این لینک رو دنبال کنی و ببینی در کلام رهبری از اینجور چیزها هست یا نه: http://farsi.khamenei.ir/search-result?q=%D8%A7%D8%AD%D9%85%D9%82
ادبیاتت دقیقا ادبیات حاجمنصور است (و در گوشی و داخل پرانتز هم بگویم رفیقمون قدیانی) و رمضانعلی دیگری باید بیاید و با ادبیات خودت برایت مطلب بنوییسد. حاج منصور هم به تو خواهد گفت: نه پس! حلالزادگی و حلالخوری. از روی حلالزادگی و حلالخوریاش است که خون شهدا را پایمال میکند و دین خدا را تحریف میکند و پیغمبر خد را تکذیب میکند.
راستی خوب طرفدار مردم شدهای. ژست خوبیه
میثم رمضانعلی: خب این که ادبیات هابیل، ادبیات حاج منصور است یک ادعاست؛ دلیلت؟
با سلام
بنده از حاج منصور دفاع نمیکنم. با این که خودم سالهاست از کودکی مداحی می کنم و از حاج منصور هم خیلی چیز ها یاد گرفتم. ولی این روش انتقاد کردن هم درست نیست. کار شما از نظر خودت درسته و کار حاج منصور هم از نظر خودش!!! ولی از نظر من و خیلی های دیگه هر دوتون دارید اشتباه میکنید. این که شما یک نفر رو بی شعور و….. خطاب می کنید درست نیست.
آقا میثم تا حالا فکر کردی:
همون قدری که حاج منصور مسئول حرفهایی است که از تریبون هیئت و مجالس اهل بیت میزنه شما هم مسئول حرف هایی هستی که تو تریبون خودت میزنی!!!!
آیا سلایق شخصی شما دو نفر(میثم و حاج منصور)که انشاءالله هر دوتون می خواید به اسلام و انقلاب خدمت کنید(که نمی دونم بلد باشید!!!!)درسته؟؟؟؟
بنده تمام متن و نظرات رو خوندم. بعضی حرفات درسته ولی تو نظرات دیگران هم حرف های درست و سنجیده ای بود که الحمدلله شما هیچکدوم رو قبول نکردی!!! و جالب تر که به همشون هم یک جوری جواب دادی که معلوم بشه شاید جز حرف خودت حرف هیچ کسی رو قبول نداری.
عیب کسان منگر و احسان خویش دیده فرو بر به گریبان خویش
راستی آدرس ایمیلمو باور نکنی ها ! داداشی دوست ندارم ایمیلمو بدم زور که نیست
میثم رمضانعلی: به به. شعر خیلی خوب و قشنگی بود. ممنون
نقد مودبانه و منصفانه داداش راهش این نیست راست میگفت اون یکی داداش (وحیدزاده رو میگم) ادبیات شما هم مثل حاجیه ! حاضرم تو برنامه فردوسی پور مسابقه پیامک بذاریم شرط میبندم موافق زیاد دارم ! راستی اون یکی دو جملت بی شعور و .. مقالت رو شهید کرد ولی جوابت به اون یکی داداشی(محمد ت) خودت و مقالت و شهید کرد .
اون یکی داداشی چی بیچاره گفت پیامبر ما پیامبر رحته(رحمه للعالمین) از حضرت نقلهایی کرد تا جاییکه یادمه تا لحظات آخر حضرت به فکر بدا هم بود و مصداقی صحبت نمیکرد . اگه به پ نه پ ست مام برات یه عالمه بیاریم داداشی…
راستی من همون یکیم
میثم رمضانعلی: خب حرف که راحته زدنش. دلیلت کو؟ شما بگین کجای ادبیات این متن فحش داره؟ کجاش گفته کسی زنازادهست؟ کجاش گفته فلانی فاحشهست؟ کجاش گفته فلانی تخم حرامه؟ کجاش کفته فلانی حرومخور هستش؟ که اگه اینها رو پیدا کردی، یعنی متن من، ادبیاتش شبیه به حاجمنصوره.
عبارتهایی مثل نفهم و بیشعور و احمق و امثالهم صفت هستند و اگر اینها رو بیاخلاقی و بیادبی بدونی، مشکل در جای دیگریست. میتونی این لینک رو دنبال کنی و ببینی در کلام رهبری از اینجور چیزها هست یا نه: http://farsi.khamenei.ir/search-result?q=%D8%A7%D8%AD%D9%85%D9%82
وجه تمایز آدمی با حیوان شعور است برادر!
وقتی موجودی را فاقدِ آن بدانی، او را همتراز یا عین حیوان دانستی و این شرعا مجازات دارد که البته میزانش با حدی که برای حاج منصور مناسب است قابل قیاس نیست.حال تو می خواهی آن را صفت بدان یا فحش یا هر چیز دیگری.
آنچه در کامنت ها و پاسخ های توست به جدل و کَل کَلی بی سرانجام می ماند.
اغلب با انگیزه نوشتن این متن مشکلی ندارند بلکه با روش تو سازگار نمی شوند.
این مطلب مخاطب طلبه ای که بحث و جدل بداند بسیار دارد که اگر اتلاف وقت نبود به کارزار می آمدند.
روش تو در ارائه مطلب چونان کسی است که مورد نقد قرارش داده ای.لطفا نگو که که مگر متن من با گفته های ارضی چقدر اشتراکات لفظی دارد یا من کی مانند او گفته ام زنازاده یا الخ!!
بحث روش است برادر جان!
نقد بلی! حرمت شکنی نه!
چه تو چه ارضی چه هر کسی!
به جای اینکه بگویی ثابت کن کجای بحث من حرمت شکنی بود کمی بیشتر در روشت بیاندیش شاید اشتباه کرده باشی.از ارضی هم همین را خواستند و نکرد برادر!
http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=11687
میثم رمضانعلی: البت قبول ندارم روش خطاییست این تندی کردی؛ اما خب بفرمائید روش ِ درستش چه است؟
سلام ،فقط امیدوارم حاج منصور هم مثل حدادیان به خودش بیاد و زودتر توبه کنه.
سلام
بنظر من اتفاقا دقیقا مصداقش حاج منصور هم میتواند باشد چرا که حضرت رسول فرمودند برادران دینی که همینطور هست ما با هم برادر دینی هستیم مگر اینکه خدای ناکرده شما بخواهید حاج منصور را در جناحی مقابل قرار دهید
و دیگر اینکه پیامبر ما فرموده مسلمین که یک لفظ عام است و حتما یکی از مصداقهایش حاج منصور …
اگر باز من اشتباه میکنم بفرمایید
بیاییید بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان شیراز ۱۴/۲/۱۳۸۷ را با هم مرور کنیم:
گفتمان عدالت خواهی را فریاد کنید؛ اما انتقاد شخصى و مصداقسازى نکنید.قتى شما روى یک مصداق تکیه میکنید، اولاً احتمال دارد اشتباه کرده باشید؛ من مىبینم دیگر. من مواردى را مشاهده میکنم – نه در دانشگاه، در گروههاى اجتماعى گوناگون – که روى یک مصداق خاصى تکیه میکنند؛ یا بهعنوان فساد، یا به عنوان کجروى سیاسى، یا بهعنوان خط و خطوط غلط. بنده مثلاً اتفاقاً از جریان اطلاع دارم و مىبینم اینجورى نیست و آن کسى که این حرف را زده، از قضیه اطلاع نداشته است…شما زرنگى کنید، شما اسم نیاورید، شما روى مصداق تکیه نکنید؛ شما پرچم را بلند کنید. وقتى پرچم را بلند کردید، آن کسى که مجرى است، آن کسى که در محیط اجراء میخواهد کار انجام دهد، همه حساب کار خودشان را میکنند. آن کسى هم که فریاد مربوط به محتواى این پرچم را بلند کرده، احساس دلگرمى میکند و کار پیش خواهد رفت.
و در دیدار اخیر با دانشجویان:
…من گفتم حتّى جرمى که ثابت شد، اصل نباید بر افشاى آن جرم باشد. بالاخره یک مجرمى است، یک غلطى کرده، مجازات هم میشود؛ خانوادهى او، فرزندان او، پدر و مادر او گناهى نکردهاند؛ ما چرا بیخود اینها را رسوا کنیم؟ مگر آنجائى که خود نفس افشاء کردن، یک مصلحت بزرگى داشته باشد. بله، یک جائى هست که نفس افشاگرى در یک مسئلهى ثابتشده، مصلحتى دارد؛ آنجا ایرادى ندارد. این، منطق ماست. هیچ چیزى هم نه از امیرالمؤمنین (علیه الصّلاه و السّلام) و نه از هیچیک از ائمهى هدى (علیهمالسّلام) برخلاف این وجود ندارد. ما واقعاً حق نداریم افراد را به صرف گمان، متهم کنیم، مشهور کنیم؛ واقعاً جایز نیست؛ نه در سایت، نه در روزنامه، نه در تریبونهاى گوناگون. حیثیت افراد را باید حفظ کرد.
میثم رمضانعلی: صحبتهایی خوبی بود که ربطی به مطلب نداشت. ممنون؛ یه سرچی در احادیث بفرمائید و در جملات آقا میبینید که رگه ی برخورد با هتاکان و کسایی که تابلوی جریانهای خودی هستند چهجوریه؛ فتأمل!
برادر جان!
اگر لینک انتهای کامنت را دقیق مطالعه کنی سرخط روش های درست را برایت بازگو کرده.
گرچه چون گفته ای قبول نداری تندی ات خطاست، لاجرم نرود میخ آهنی بر سنگ.
آنچه شرط بلاغ بود با تو گفتیم خواه پند گیر خواه ملال.
لجاجت عنصری است که علی الظاهر این روزها اغلب لایه های حزب الله را چون ویروسی در بر گرفته.
کاش همه مان به خود آییم.
میثم رمضانعلی: بحث میخ آهنین و لجاجات و اینها نیست. بحث این است که یک کسی چندین سال است دهندرگی کرده و فحش ناموسی و هتاکی و تهمت و این آخرش هم که با هر بیانی یک نوع تشویق به قتل کرده و میتواند بدتر هم بگوید بعدترها، با این همهی مشکلات و مسائل، هزار نفر و هزاران نفر هم به این آدم تذکر خصوصی و شخصی دادهاند و گوشش نه تنها بدهکار نبوده است که جری شده و تجری کرده و توجیه و الخ، بعد این شده است ملعبهای دست دشمن و به نظرم برائت از این آدم وظیفهست و واجب. به نحوی که شاید یک اشخاصی که تقوا ندارند و در وظیفهشان بوده است که برخورد جدیتری کنند، به مرور به خودشان بیایند و تکانی بخورند و برخوردی. نه برخوردی که در نتیجهاش اصلاح ِ این آدم باشد که میشود گفت یکجورهایی باید ناامید شد، بلکه برخوردی که دیگران متوجه بشوند و در جامعه یک نحوی بشود که مخالفان و منتقدان این آدم زیاد بشوند و روشن و شفاف بشوند نسبت به این قضیه که این گناه و این خطا و این جری بودن به جامعه منتقل نشود. یک همچو آدمی که متجاهر به فسق شده است در این امر و اصرار بر گناه دارد و به کلى پرده حیا را دریده و در برابر گناهان جسور و بى باک است، نه تنها غیبتش حلال است که نه تنها احترامى ندارند، بلکه باید به مردم معرفى شوند تا مردم از خطرات آنها در امان بمانند. این روش درست برخورد با یک پدیدهی مسخرهایست مثل هتاکی و فحاشی. وگرنه با عزیزم و نازی و خوشگلم و اینها یک همچو آدمهای و یک همچو جامعهای اصلاح نمیشود
سلام
خوب ادم ها با هم فرق میکنند نیاتشون هم همینطور … اینو که قبول دارید. برام همیشه سوال بود چرا نَفَس حاجی با همه این رفتار گاها قابل نقدش (که درست هم هست ) هنوز گرمه و این همه ادم پای منبرش … البته البته شما درست میگین ها.قبول دارم. رای اکثریت هیچ وقت نشانه حقانیت نیست. اما این فقط یه طرف ماجراست… طرف دیگه بر میگرده به این دستگاه.دستگاه اهل بیت علیهم السلام…
آدمی به قدر فهم و شعورش چیزی رو بفهمه و خالصانه اون رو بیان کنه هرچند اشتباه فهمیده باشه و اشتباه بیان کرده باشه شرف داره به کسایی که پرازخورده شیشه هستند و دستگاه اهل بیت رو برای رسیدن به مقاصد شخصیشون بهونه میکنند…
البته این حرف مجوزی برای هتک حرمت نیست اما نحلیل من این است که اساسا زاویه نگاه حاج منصور ارضی در مورد مسائل متفاوت است. اتفاقا من به هیچ عنوان قبول ندارم نوع نگاه و سلیقه ایشان نگاهی فراگیر شده است که اگر اینطور بود خوشابه حالمان.بله عده ایی از همه حاج منصور همین رفتار گاها نامناسبش را به ارث برده اند و ان را به توان بی نهایت رسانده اند.
همگی باید این تذکر را به هم بدهیم که خالصانه درد دین داشته باشیم و آن را بیان کنیم البته اگر فهمیدیم غلط است آن را اصلاح کنیم.
ما میترسیم این دستگاه این نظام این انقلاب از دست برود چون منافعمان را در بودنش میدانیم. چون منافعمان را در مسلمان بودنمان میدانیم. از منفعت بهشت و جهنم بگیر تا منفعت های روز مره دیگر …
میثم رمضانعلی: به به! بالاخره ما یه کامنت درست و درمون زیر این مطلب داشتیم. خوش اومدین اخوی؛
میثم کاجا میری؟!
یک اشتباه کردهای و هزار تا دلیل برایش میتراشی و تبدیلش کردهای به هزار و یک اشتباه. اولی قابل گذشت بود اما اصرارت دارد کبیره میشود.
یک کسی چندین سال است اشتباه و انحراف داشته و میتواند بدتر هم بگوید بعدترها، با این همهی مشکلات و مسائل، هزار نفر و هزاران نفر هم به این آدم تذکر خصوصی و شخصی دادهاند و گوشش نه تنها بدهکار نبوده است که جری شده و تجری کرده و توجیه و الخ، بعد این شده است ملعبهای دست دشمن و به نظرم برائت از این آدم وظیفهست و واجب. به نحوی که شاید یک اشخاصی که تقوا ندارند و در وظیفهشان بوده است که برخورد جدیتری کنند، به مرور به خودشان بیایند و تکانی بخورند و برخوردی. نه برخوردی که در نتیجهاش اصلاح ِ این آدم باشد که میشود گفت یکجورهایی باید ناامید شد، بلکه برخوردی که دیگران متوجه بشوند و در جامعه یک نحوی بشود که مخالفان و منتقدان این آدم زیاد بشوند و روشن و شفاف بشوند نسبت به این قضیه که این گناه و این خطا و این جری بودن به جامعه منتقل نشود. یک همچو آدمی که متجاهر به فسق شده است در این امر و اصرار بر گناه دارد و به کلى پرده حیا را دریده و در برابر گناهان جسور و بى باک است، نه تنها غیبتش حلال است که نه تنها احترامى ندارند، بلکه باید به مردم معرفى شوند تا مردم از خطرات آنها در امان بمانند. این روش درست برخورد با یک پدیدهی مسخرهایست مثل هتاکی و فحاشی. وگرنه با عزیزم و نازی و خوشگلم و اینها یک همچو آدمهایی و یک همچو جامعهای اصلاح نمیشود
میثم. قائل جملههای بالا را حاجمنصور در نظر بگیر و ضمیرش را مشایی. جان میثم. عینا و نعل طابق به نعل درست در نمیآید؟!
میتوانی این قائل و ضمیر را به شکلهای دیگر هم تغییر بدهی. مثلا قائلش را یکی از منتقدین همین پستت قرار بده و ضمیرش را خودت.
سنگ روی سنگ بند نمیشود حاجی
ترمز دستیات رو بکش
یواشتر
میثم رمضانعلی: باز که فقط گفتی من اشتباه کردم؛ دلیل؟ منطق؟ توضیح بده ببینیم این اشتباه ما چی بوده؟ سوالهایی هم که زیر کامنت قبلیت گذاشتم رو هنوز جواب ندادی.
دلیل و منطق؟! پس دو روزه دارم کشک میسابم. اینهمه شرح و مثال و استناد به حرفهای خودت پس چیه؟ از حرفهای خودت شاهد آوردم که نتیجه عینی این روش چی میشه؟ باز توضیح میخوای؟ میگم تو خودت رو محق میدونی که به حاجی فحش بدی چون حاجی به کس دیگه فحش داده! پس من هم خودم رو محق میدونم که به تو فحش بدم چون تو به حاجی که به کس دیگه فحش داده فحش دادی. پس کس دیگه خودش رو محق میدونه به من فحش بده چون من به تو که به حاجی که به کس دیگه فحش داده فحش دادی فحش دادم. پس کس دیگه خودش رو محق می دونه که به کس دیگه که به من که به توکه به حاجی که به کس دیگه فحش داده فحش دادی فحش دادم فحش بده…
میثم رمضانعلی: کجا کشک سابیدی خب؟ :دی من که ندیدم چیزی اینجا بگی و توضیح بدی. کجا از حرفهای من شاهد آوردی؟ من فحشی ندادم به کسی؛ توضیح هم دادم توی کامنتها که فحش چیه و چی فحش نیست
داداش جون نرود میخ آهنی در سنگ
آقا میفرمایند:انتقاد شخصى و مصداقسازى نکنید.
شما سیرهمعظم له در ماجرای فحاشی به فائزه را ببینید
واقعا این صحبت ها ربط نداشت؟
یک نفر یک جرمی مرتکب شده باشد شما با چه مجوزی حق داری روی مصداقش حرف بزنی بگویی فلانی اینکار را کرده؟مگه مجتهدی شما مگه علم قضا میدانی؟ مگر تشخیص اینکه در افشا جرم طرف مصلحت باشد با همچو توییه؟
نیست اینطوری داداش
میثم رمضانعلی: این که مصداقسازی شخصی نکنید، مال وقتیست که یه آدم شهره نشده باشه به یه چیزی؛ شهره نباشه به بددهنی؛ اصلش، در اینجا این مصداق، مفهوم ِ کاملیست از این مورد و بحث هم بحث همین آقاست؛ و برخورد با این آدم، مفهوم کامل برخورد با فحاشی و هتاکی توسط آدمها مختلفه؛ بعد بحثمون رو به بیراهه نکشون؛ همچین میگی مجتهدی و علم قضا داری و اینا که انگار میخواهیم آپولو هوا کنه؛ ما اینجا که حکم ندادیم؛ داریم میگی این کار فحاشیست و فسق علنیست. یه بچهی ده پونزده ساله هم بگی که زنازاده و حرومخور و تخم حروم و غیرهم مشکل داره یا نه، میگه مشکل داره؛ علم قضا نمیخواد. یه ذره فهم میخواد و یه ذره تقوا. افشای ِ جرم رو هم خوب اومدی؛ طرف داره علنا فحش میده و هتاکی میکنه و دری وری میگه، بعد تو اومدی میگی افشای ِ جرم 🙂 بابا خیلی باحالی. یه ذره زیر اون کامنت آقای «برادرت» هم نوشتم یه توضیحاتی. میتونی بخونی و روشن بشی؛
داداش جون با حالی از خودته
شما فحاشی و فسق علنی بقول حضرتتان را جرم میدانی دیگر؟ حالا اینکه اینجا با اسم بگویی فلانی فلان جرم را مرتکب شده این صحیح نیست گفتن آن در صورتی جایز است که مصلحتی در آن باشد و تشخیص مصلحت کار تو نیست همانطور که یک بچه ده پانزده ساله میداند چطور وضو بگیرد ولی حق نوشتن رساله ندارد چرا؟ چون به تمامی ابعاد فقهی آن واقف نیست…
شما از گفتمان علوی صحبت میکنی میزان گفتمان عملی برای ما حضرت آقاست که میفرمایند:گفتمان عدالت خواهی را فریاد کنید؛ اما انتقاد شخصى و مصداقسازى نکنید… استثنای این صحبت آقا رو هم مثل من و شمایی اگر هم بتوانیم تشخیص دهیم وظیفه مان نیست که بگوییم وظیفه مقام قضایی است وظیفه ما کلام واضح و روشن آقاست : فریاد عدالت خواهی
اگر میخواهید هم بگویید وظیفه شان را درست انجام نمیدهند آقا پشت بند همین صحبت فرمودند: وقتى پرچم را بلند کردید، آن کسى که مجرى است، آن کسى که در محیط اجراء میخواهد کار انجام دهد، همه حساب کار خودشان را میکنند.
ولی کو گوش شنوا…
میثم رمضانعلی: نوشتهاید:«گفتن آن در صورتی جایز است که مصلحتی در آن باشد و تشخیص مصلحت کار تو نیست» حرف درستی نیست و عرض کردم که کار شاقی نیست تشخیص این و قیاس این امر با رسالهنوشتن قیاس مع الفارق است. خیلی هم وظیفهمان است که بگوییم. از باب نهی از منکر وظیفهی واجبمان هم هست که داد بزنیم؛ چون آقای دادستان محترم، به هر دلیلی، فعلا دلش نخواسته است برخورد کند؛ یا از آگاهی و یا از ناآگاهی؛ شما یه فری بخورید میبینید که اینقدر هم مملکت گل و بلبل نیست که شما فریاد بزنید و آن مجری محترم اجرا کند؛ نمونهاش را میتوانید در همهی پروژههای درگیر جنبش عدالتخواه دانشجویی ببینید که چهقدر حضرات ککشان گزید و گوش دادند!
دلتان به حال کسایی که پای منبر این افراد مینشینند بسوزد!
دلتان به حال کسانی که با دیدن عدم برخورد نظام و یا حتا تذکر لسانی مسئولین با این رفتارهای مداحها، از نظام و مسئولین دلگیر میشوند بسوزد!
دلتان به حال کسانی که با این عدم برخورد فکر میکنند این رفتار و این هتاکی و فحاشی درست است و آنها هم شروع میکنند به همین برخورد، بسوزد!
چشم و گوشتان را باز کنید که زیاد نیستند افرادی که حتا بیاییند و شفاهی با این هتاکی و فحاشیها برخورد کنند و دلتان به حال این جامعه بسوزد!
اگر بدانید!
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
بابا جان همه میگن همونقدر که بیشعور بده زنازاده هم بده چرا نمیخوای قبول کنی همش فحاشیه . انتقاد پذیر باش مومن ، حرفت رو بزن انتقادت رو بکن ولی نه مثل خود حاجی که اون هم اشتباه میکنه درضمن از کسی نمیشه نومید شد نا امیدی گناه بس بزرگیه چه میدونی شاید تو یکی از مجالس خودش توبه کرد ازتون خواهش میکنم به این جدلها ادامه ندهید که راه به جایی نداره..
میثم رمضانعلی: اولا همه این رو نمیگن و میتونی یه مطالعهای بکنی؛ یحتمل لینک زیر مطلب رو نخوندی؛ یا لینکی که توی نظرات دادم از سایت رهبری رو نخوندی که این حرف رو میزنی؛ یه دور بخونی بد نیست؛ کسی هم از چیزی ناامید نشده. بنده هم نوشتم که دعا کنین تا هدایت بشن
مثل اینکه چاقو داره بدجوری دسته خودشو می بره. وقتی گفتند رجا نیوز و فلان نیوز دارن لجن پراکنی می کنند و دروغ سازی گفته شد عیبی نداره حزب اللهی اند تو خط آقا هستند. وقتی گفته شد دولت رمالی، گفتند تهمت نزنید حالا خودشون این دولت را به رمالی و صد تا چیز بدتر متهم می کنند. خوبه به این نتیجه برسیم که همه ممکنه اشتباه کنند فقط می مونه جرأت اعتراف کردن که یه کم سخته.
عزیزم امثال منصور ارضی در این مملکت هر چی فحش و اظهار نظر دارند نثار مردم و دیگران میکنند و ککشان هم نمیگزد و در پاره ای موارد مثل جریان آیت الله مکارم شیرازی با فردی گنده تر از خودشان روبرو میشوند زود تغییر موضع می دهند و کار به دست بوسی و پا بوسی طرف می کشد ظاهرا بوقلمون صفتی اینها تمامی ندارد