(ـ۱)
قطعا یکی از اصلی‌ترین دلایل‌ش این است که مفهوم «شبکه» با مفاهیمی مثل «تشکل»، «سازمان» و «گروه» خلط شده است. به خصوص توسط رهبران و بدنه‌ی میانی. برای همین ارتباطات این بدنه، سازمان‌دهی غیرشبکه‌ای پیدا می‌کند و نمی‌توان انتظار داشت که کارکرد «شبکه‌ای» داشته باشند.

«شبکه چیست؟»
این مهم‌ترین سوالی‌ست که انگیزه‌ی نگاشتن این متن و احتمالا متن‌های بعدی خواهد بود:

برای درک مفهوم شبکه، بهتر است ساختارهای دیگر ارتباطی را کمی توضیح دهم.

سازمان یکی از این ساختارهاست. ساختاری که هرمی‌شکل از بالای به پایین رشد می‌کند. در اینجا با یک رئیس و بدنه‌ای که زیرمجموعه محسوب می‌شوند مواجهیم. در اینجا، اهداف، ماموریت‌ها، برنامه‌ها، گزینش و تمام مسائل مربوط به این ساختار از طریق رئیس و یا مدیر سازمان پیش‌ می‌رود. از بالا به پایین. «هر چه رئیس بگوید» مهم‌ترین فاکتور تعیین کارهاست.

تشکل چیست؟ تشکل مجموعه‌ای از خرده‌سازمان‌هاست که ذیل یک موضوع و یا آرمان و شبه‌سازمان فعالیت می‌کنند. در اینجا با خرده‌سازمان‌هایی مواجه هستیم که هر کدام ماموریتی خرد در ذیل یک تشکیلات و تشکل دارند. تشکل‌های دانشجویی نمونه‌ای از این ساختار هستند که در دانشگاه‌های کشور شعبه دارند و با فعالیت‌های متناسب با دانشگاه خود، ولی ذیل اهداف و آرمان‌های تشکیلات، فعالیت می‌کنند.

گروه و تیم نیز جمع‌هایی هستند که به صورت کوتاه‌مدت و با ساختاری تخت تشکیل می‌شوند. هدف در گروه‌ها در بسیاری موارد، تقویت و یا فعالیت منضبط ذیل یک عنوان است. مثلا گروه کتاب‌خوانی، گروه کوهنوردی.

شبکه اما چیز دیگری‌ست. مجموعه‌ای از ارتباط‌ها میان افراد مختلف، بدون حضور نشانه‌هایی از ساختارهایی مثل سازمان و یا تشکل و گروه. شبکه، زنجیره‌ای پیوسته و پیچیده از ارتباطات هستند که ایجاد می‌شوند، پررنگ می‌شوند، کم‌رنگ می‌شوند و ممکن است از بین بروند. من در زندگی رسانه‌ای و فضای جامعه‌ی جدید، با افراد مختلفی ارتباط دارم.
آسمان شب را در نظر بگیرید. مجموعه‌ای از ستاره‌ها. میان این‌ها خط‌هایی بکشید. خط‌ها نمایان‌گر ارتباط آن‌هاست. برخی ستاره‌ها درشت‌تر و نورانی‌تر هستند. این ستاره‌ها، به جهت ارتباط بیش‌تری که با دیگران دارند پرنورتر هستند و موثرتر. فاصله و خط میان دو ستاره گاه کوتاه‌تر، که نمایان‌گر ارتباط نزدیک‌تر دو ستاره است.
آسمان شب را جامعه و ستاره‌ها را افراد جامعه ببینید. ما این را شبکه می‌دانیم.

(ـ۲)
شبکه وقتی تقویت می‌شود که زنجیره‌ی انتشار درست پیش رفته و منقطع نشود. اصولا یک خبر و یا یک محتوا گره‌خورده با رسانه‌ی مبداء رسانه‌ای خود پخش شوند. توییت که من می‌زنم باید با آدرس و نام منبع منتشر شود. کپی کردن و صرفا آوردن نام بدون لینک، انتشار و توزیع درست یک مطلب را مختل کرده و باعث ارتباط‌سازی نمی‌شود.
دوباره: وقتی مطلبی از شخصی یا رسانه‌ای منتشر می‌شود، همان مطلب باید دست به دست در کل شبکه بگردد. این‌گونه جایگاه آن شخص یا رسانه نیز در شبکه محفوظ و تقویت می‌شود.

مساله در اینجا چیست و چرا زنجیره‌ی انتشار یک مطلب مختل می‌شود؟

بدنه‌ی رسانه‌ای حزب‌الله اما در بسیاری موارد نسبت‌های سازمانی(نهادهای انقلابی، نهادی حاکمیتی و …) دارند. یعنی فعالیت رسانه‌ای‌شان و یا خودشان ذیل یک سازمان مشغول فعالیت هستند. برای همین، فعالیت‌های این بدنه در بسیاری از موارد بایستی شبیه به گزارش کار باشد: پای مطلب امضای فلان دستگاه خورده و آدرس فلان کانال و سایت درج شده باشد تا بتوانند به عنوان یک فعالیت، آن را در گزارش کاری خود رد کنند.
برای همین است وقتی که من مطلبی در سایت،‌ کانال یا صفحه‌ی خود می‌گذارم، با آدرس محل انتشار اولیه پخش نمی‌شود. هر دستگاه و سازمان، با کپی محتوا و درج آدرس و حتی لوگوی خود روی طرح، محتوا را منتشر می‌کند. محتوای خوب فارغ از «ارتباط‌سازی» پخش می‌شود.

(ـ۳)
شبکه، «مدیریت‌پذیر» نیست و نهایتا ما با یک راهبری مواجه هستیم. مدیریت، ویژه‌ی مدل‌های دیگری از ارتباط مثل «سازمان» است. اصرار نهادها به مدیریت و تحکم به عناصر فعال در شبکه ـ به هر دلیلی که هست ـ جایگاه و کارکرد شبکه را مختل می‌کند.

(ـ۴)
هیچ‌کس از شبکه حذف نمی‌شود. حذف عناصر شبکه با فرض «اصلاح» و «مدیریت» آن نیز در بسیاری از موارد شبکه را متخلخل می‌کند و در میان‌مدت وزن خرده‌شبکه‌ها را به هم می‌ریزد و مسیر تقویت و گسترش آن را سد می‌کند.

همرسانی: