این میشود که مثلا آدم خیلیها را دوست دارد. از همین آدمهای دور و برمان تا آدمها و آدمکهایی کمی دورتر و دور از دسترستر. چه که این آدمها را یکبار حتا در زندگیات ندیده باشی و دوستشان داشته باشی. اصلش سررشتهی همه چیز محبت است. هر چه هم که بخواهی اسم این سررشته را چیزهای دیگر بگذاری، چیزی عوض نمیشود و آدمی اول و آخرش با همین محبت سر و کار دارد.
ماها میتوانیم خیلیها را دوست داشته باشیم. این خیلیها واقعا خیلیست. یعنی میشود حد و مرز نداشته باشد تعدادش و گیر فقط در کیفیتش است. یعنی ما میتوانیم همهی آدمها را دوست داشته باشیم؛ همه را. آن هم دوست داشتن ِ واقعی. اما اینکه چقدر یکی را دوست داشته باشی و دیگری را دوستتر، مسئله است.
نگاهمان جنسیتیست. یعنی من مرد هستم و طرف یا طرفهای دیگر، زن. این طرف دیگر البت «دیگر» و «غیر» نیست. بل سوی دیگر سکهست و بازی بی هر دو سوی بازی شکل نمیگیرد. در این میان، محبت است که. من فکر میکنم قاعدهی محبت مسئلهی مهم میان زن و مرد و حتی مهمترین مسئله است. نه فقط اینجا و مملکت عزیزمان که آن طرف آب نیز مسئله همین است. حالا هر جا به اقتضا و مدل خودش. بحران هم دقیقا همینجاست. یعنی همین مسئلهی محبت.
شاید تکراریست، اما ما یاد نگرفتهایم که به جا و به اندازه محبت کنیم. نه فقط کم و کیف آن که جنس محبت کردن هم. مادران و خواهران و همسران و دختران بسیاری از ما، آنقدر که شاید و باید محبت ندیده و نمیبینند. محبتی که آدم باید زیر زبانش مزمزه کند و شیرین بیاید. قوت غالب باشد اصلا برای همه. مرد نیاز دارد به اینکه به چهار زن دور و برش محبت کند و سرشارشان کند و لبریز. این میتواند مرد را به تعادل نزدیک کند. زن را نیز هم. این میشود که مرد باید یاد بگیرد چطور و چقدر و کی و کجا و چگونه به این زنها محبت کند. این سوی ماجرا که نلنگد، بعدتر آن سو، سوی دیگری نمیرود برای محبتدیدن. زن که لبریز شد، میتواند خواهری کند، مادری کند، دختر ِ خوب بابا باشد و همسر ِ واقعا همسر. اصلش، مردی که به اندازهی لازم محبت نکند و زنی که به اندازهی کافی محبت نچشد، ناقص است. در گیر بحران است و اصلا خودش بحران میشود برای جامعه.
من فکر میکنم زنان بسیاری هستند که آن روی سکهی زندگیشان میلنگد. یعنی مردهایی هستند که میلنگند و این لنگزدنشان، آن روی سکه را میلنگاند. زیادند اینها. خیلی زیاد. برای همین است که کارها سخت میشود. حالا شما بیست کتاب هم بخوان در بارهی رازهایی در مورد زنان و مردان و مردها چگونه هستند و الخ. چه فرق میکند وقتی با فهمیدن اینکه مردها چشمشان چیزهای کوچک را نمیبیند و همیشهی خدا چیزهای کوچک جلوی چشمشان را نمیبینند، مسئلهی اصلیتر این لابهلا گم میشود.
اصلش من با این کتابهای صد من یک غاز ِ علمی ِ زنان و مردان را بشناسید مخالفم. مرد و زن باید صبور باشند که صبر میتواند اینجور چیزها را بهتر و واقعیتر و در قالب «تجربه» به همدیگر نشان بدهد. مثل این میماند که برای آموزش مسائل زناشویی و مدلهای مختلفش و غیره و غیره و غیره، کتابها و فیلمهای تصویری قالب کنیم به زوجهای جوان و تنوعطلبیشان را زیاد کنیم. نه اینکه تنوع بد باشد، اما ته ندارد و تنوع، بر آرامش غلبه میکند به خاطر بیجنبه بودنهای ما آدمها و آدمکها. بعد کشف کردن در این میانه و با هم پیش رفتن، خیلی بهتر است و صبوری لازمهاش. اما میارزد و خیلی زیاد هم میارزد.
همین!
…………………………….
این نوشته در رواق
از اون نوشته هایی بود که لذت بردم از خوندنش. از اینکه ثابت کردید که چطور مرد می تونه ۴ تا زن داشته داشته باشه و باید که آن روی سکه ش نلنگد.
عالی بود جناب هابیل. عالی بود
سخنرانی حاج سعید قاسمی در حسینیه هنر
قسمت اول:http://www.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?cid=13&lid=7497
قسمت دوم:http://www.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?cid=13&lid=7499
با سلام
با افتخار مطلبتان در قسمت لینکستان سایت http://www.tazeh.net قرار گرفت.
قسمت اول از سلسله مباحث استاد رائفی پور درباره مسئل مطرح شده درباره آخرالزمان و روز پایان جهان در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲
http://www.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?cid=13&lid=7522
چطور زنى که مردش را با کسى شریک ست لبریز شود, نهایتش شاید فقط براى مدتى کوتاه تحمل کند ولى در دراز مدت هرگز قابل تحمل نیست, خواندن مطلبتان عمیقا متاثرم کرد, مخصوصا وقتى فهمیدم کجا کار میکنین.
میثم رمضانعلی: من هم عمیفا متاثر شدم که شما اینقدر شاد هستید که یک دور متن رو نخوندید و کامنت گذاشتین؛ خدا شفاتون بده
سلام
متن برام جالب بود
یاد یک خاطره تو دانشگاه افتادم!
بحث شد چطور مرد می تونه چند همسر داشته باشه و همه رو دوست داشته باشه
من گفتم: چطور مادر هر چند تا فرزند داشته باشه همه شون رو دوست خواهد داشت مرد هم اینگونه می تواند!
این کجا وآن کجا عزیزم
سلام
متن خوب و آموزنده ای بود. اما برادر عزیزم نقش علم و آموزش رو در زندگی نمیشه نادیده گرفت.
سلام
ممنون از اینکه عمیقا به این موضوع فکر کردید و به این نتیجه رسیدید