مطالب بیشتر
اعلامیه حقوق بشر را باید کسی صادر کند که انسان را در درجهای عالیتر از یک ترکیب مادی ماشینی میبیند، انگیزهها و محرکهای انسان را منحصر به امور حیوانی و شخصی نمیداند. برای انسان وجدان انسانی قائل است. اعلامیه بشر را باید شرق صادر کند که به اصل «انی جاعل فی الارض خلیفه» ایمان دارد. و در انسان نمونهای از مظاهر الوهیت سراغ دارد، کسی باید دم از حقوق بشر بزند که در انسان آهنگ سیر و سفری تا سر منزل «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه» قائل است. اعلامیه حقوق بشر شایسته آن سیستمهای فلسفی است…
یحتمل کسی که شهرک شهید محلاتی آمده باشد، گنبد ِ فیروزهایاش را هم دیده است که در کنار مقبره الشهدای شهرک جای گرفته است. سازهای فلزنی که بودجهای چند میلیاردی برای بنا کردنش هزنیه شده است و بنا بوده است یک زمانی مهدیهی شمارهی دو تهران باشد. یک زمانی یک گزارشی منتشر شده بود با عنوان پت و مت، که با یک سرچ ساده میتوانید متنش را پیدا کنی(مثلن اینجا). ماجرای ِ جالب این گنبد، حرکت ِ جالب مهندسانش بود که جرثقیل را در وسط ِ سازده جا گذاشته بودند و بعدترها به صرف چند صد میلیون تومان توانستند آن…
یک: دوشنبهی این هفته، به بهانهای رفته بودیم بانک. بهانهمان هم روز میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها بود و گرفتن چند کارت هدیه به همین مناسبت. درخواست را دادیم و خواستیم تا روی کارتها به مناسبت ِ روز زن، از طرح مخصوص این روز که بانک آماده کرده است استفاده کنند. کارشناس ِ آن ور ِ میز گفت که روی کارت، عبارتی میخورد که در آن «روز مادر» را تبریک گفته و خبری از تبریک ِ «روز زن» نیست. برای همین بود که چون کسانی که برایشان کارت میگرفتیم، بعضشان اصلن ازدواج نکرده بودند و مادر نبودند و بعضیترشان…
ـ مثلن من خیلی کم عکس یادگاری میگیرم. همان دو هفتهی پیش که با بانو رفتیم خانهی الیاس و میناز هم عکس یادگاری نگرفتیم. حتا وقتی بالای پشت ِ بام بودیم و الیاس سیگار چاق میکرد و من جوجه باد میزدم، میشد یک عکس یادگاری گرفت، اما نگرفتم. همین اردوی آخر ِ هفتهی گذشته هم همینطور. جز عکسی را که در آن متین روی ِ پاهای پدرش ولو شده بود و لم داده بود، عکس دیگری نگرفتم. به طور کلی عکس گرفتن را خیلی دوست دارم، اما …. ـ اردو یا همایش وبلاگنویسان، چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه برگزار شد….
اصلش همهی مسئولین آدمهای بدی هستند و «قصد» و غرض ِ بدی دارند و هر کاری هم که بکنند برای خودشان است و الخ. اگر احمدینژاد یک کاری انجام بدهد، یحتمل میخواهد خودش را در نظام تثبیت کند. «یحتمل» مشائی هم هرکاری انجام دهد در نتیجهی تفکرات غلطش هست و مکتب ایرانی و بنابر این آن کار، کار بدیست. قالیباف هم اگر یک روزنامهای راه بیندازد، «یحتمل» میخواهد رئیس جمهور شود و دارد از بیت المال برای تبلیغ ِ خودش هزینه میکند. علی لاریجانی و احمد توکلی و بقیهی مجلسیها هم همینطور است و یحتمل میخواهند خودشان را تبلیغ کنند…
اصلش و بهتر بگویم، راستش من از این همه بیحجابی در جامعه ناراحتم. خیلیها هم مثل من. اگر لودهگی در بیاورید و بگویید به من ربط ندارد، باید بگویم که به شما هم ربط ندارد که به من ربط دارد یا نه. مسئلهی اجتماعیست و اظهار نظر در این باب یحتمل حداقل حقیست که همه دارند. خیلی از آنور ِ آبدیدهها، در میان حرفهایی که میزنند، میگویند که آنطرف هم این مدل آرایش کردن معمول نیست و میگویند بعض ِ این آرایشها تنها مخصوص ِ عدهای فاحشه است و کسی که آنطرف، اینگونه آرایش میکند دارد به جامعه خود را…
«او را نوازش کنید. رغبت و تمایل فراوان به او نشان دهید. اگر کاری دارد برایش انجام دهید. اگر مشکل و ناراحتی دارد با او همدردی و همدلی کنید. برایش شعر و آوازهای قشنگ بخوانید. از او تعریف کنید. از او در برابر هر مشکلی حمایتگرانه دفاع کنید. برایش غذا آماده کنید. با او خوش اخلاق باشید. نگذارید مضطرب شود. او را تحت تاثیر قرار دهید. به او آرامش دهید. در آغوشش بگیرید. اهمیتی به قسمتهای چاق بدناش ندهید. او را به هیجان آورید. نگرانیهایش را بر طرف کنید. وسایل مورد نیازش را فراهم کنید. به او تلفن بزنید. غافلگیرش…
این روزها باید مطلبت در باب ولایتمداری باشد و در طعنه و کنایه و استعاره و هزار تا کوفت و زهرمار دیگر، اشاره کنی به احمدینژاد. مطلبت که اینگونه باشد، تو میشوی یک آدم با بصیرت و ولایت مدار و حزباللهی و اینها. یعنی تو باید این روزها همرنگ جماعت ِ با بصیرت ِ حزباللهی شوی و مشائی را مستقیم له کنی و احمدینژاد را در کنایه و لفافه و گاهی هم مستقیم مورد خطاب قرار دهی و مرگ بر ضد ولایت ِ فقیهت را نثار ِ احمدینژاد کنی و الخ. این روزهای ما، روزهاییست پر از شایعه و حرف…
صفر آهستان، آهستان، آهستان. این را سه بار نوشتم که یادم باشد. حالا برویم سر ِ اصل بحث. یک تعارف که نداریم. داریم؟ احمدینژاد گند زده است. حتا از گند هم یک چیزی بدتر. این هم به معنی این نیست که دیگربه مرحلهای رسیده است که باید طرد شود. به هیچوجه. هنوز احمدینژاد شرف دارد به خیلیها. ادبیات و گفتمانش هم انقلابیتر از هر رئیس جمهور دیگری بوده است و هست. چه خاتمی ِ سکولار و چه هاشمی ِ سازندهگی و چه موسوی ِ لجباز. گفتمان ِ احمدینژاد و ادبیاتی که در سخنانش به کار میبرد خیلی هم خوب است…
یک: یک لینک به دست میآوری و میروی توی یوتیوب ِ فیلتر شده و میبینی یک آخوندی دارد حرف میزند. بعد میفهمی که این آخوندی که دارد حرف میزند، از بد ِ اتفاق، امام جمعهی علمیترین شهر ِ جهان ِ تشیع هم هست. بعد مینشینی و فیلم کوتاه چند دقیقهایئی را میبینی که این آخوند دارد حرف میزند. جمع مسجد یا یک همچو چیزیست و به نظر مجلس درس و محفل خصوصی هم نمیآید. شروع میکند با همان لحنهای آخوندی در مورد یک اتفاق صحبت میکند. نحوهی تولد ِ مقام ِ معظم رهبری؛ که راوی نقل میکند که وقتی رهبری…
شما یک وبلاگنویس هستید و میخواهید بر روی یک دامنهی شخصی وبلاگتان را بالا بیاورید. یک آدرسی مثل همین آدرس وبلاگ بنده که ختم میشود به آیآر. http://Habil.ir. اینجاست که باید بروید و برای یک سال در اختیار داشتن یه دامنه، از وبسایت نیک.آیآر دامنه تهیه کنید. برای گرفتن دامنه هم باید کلی مشخصات بدهید. اسم و فامیل و آدرس و از این جور چیزها که بناست هویت ِ شما را مشخص کند! میروید و یک دامنه میگیرید و وبلاگ را راه میاندازید. از خوش ِ اتفاق یا از بد ِ اتفاق، یک نفری میآید و میخواهد با شما برخورد…
زن ِ همسایهی ما، هر چند وقت یکبار، یکهو، مجبور است زنگ بزند به اورژانس، تا بیایند و شوهرش را ببرند. زمان و اینها هم ندارد. یکدفعه و در یک آن اینطور میشود. زخم ِ شمشیر نیست و معلوم نیست کی خبر میکند و مرد ِ همسایه را زمینگیر میکند. همسایهی دیگر ِ ما، به خاطر همین، زبانش باد کرده و نمیتواند درست حرف بزند. باید دقت کرد تا فهمید چه میگوید. همبن همسایهای که سخت حرف میزند، به خاطر همان شیمیایی ِ لعنتی، که «مید این آلمان» بوده است، خیلی وقت است که از بچهدار شدن ناامید شده است….
راستش، این فیدخوانها و آراساسخوانها، نمیدانم چه مشکلی دارند که برای خیلیها مشکل درست میکنند. چندین بار در نظرات هابیل برای صفحهی آراساس حرف بود و اعتراض بود و اینها. هرچه، این وبنوشت ِ خُرد، دو فیدخوان دارد: یک: برای خود وبلاگ است و آدرسش این است: https://ramezanali.ir/feed دو: دیگری هم که برای فیدبرنر است و آدرسش این: http://feeds.feedburner.com/habil_blog همین!
سخت است میان ِ این همه وبگاه ِ مختلف، یکی را پیدا کنی که همه چیزش خوب باشد. چینش مطالب در صفحهی اول و صفحات ِ داخلیاش خوب باشد، رنگبندیاش خوب باشد، محتوایش خوب تولید شود و همه جانبه خوب باشد. جوری که هر وقت خواستی یک صفحهای در نت بروی بالا، معیارت برای خیلی چیزها، بشود آن وبگاه خوب. برای من اما، خامنهای.آیآر یک وبگاه ِ همه چیز تمام است. تیمشان هم همینطور که جز از پس ِ یک تیم ِ خوب، چنین نتیجهی خوبی بر نمیآید. دستبوس ِ همهشان هستم؛ که به حق، رسانهی خوبی برای رهبری ایجاد…
چهرهی وبلاگستان هشتاد و نه، یک کار خوب است. یک ایدهی عالیست. یک چیزی که جایش خالی بوده است در این روزهای وبلاگستان. همان روز اول بود شرکت کردم و راستش، درست و درمان یادم نیست به کدام وبلاگها رأی دادم. اما آهستان و زهرا اچبی و دانشطلبش را یادم هست. آهستان که استوانهی منطق و منش ِ انقلابی ِ وبلاگستان ؛ زهرا، وبلاگنویسی با ادبیات ساده و بیآلایش که روزمرهگیهاش و زندهگیاش را میشود از روی وبلاگش پیگیری کرد. دانشطلب را نیز بگذارید به حساب رفاقت چندین سالهمان و متنهای صریح و بیادا و اطوارش. این روزها را منتظرم…
سال هشتاد و هشت و روزهای اولیهی پس از انتخابات که تهران آبستن اتفاقات بود و در بعضی از خیابانها نیز درگیریها شروع شده بود، تلویزیون، مملکت را گل و بلبل نشان میداد. دریغ از پخش خبر و یا گزارش از این اتفاقات. تنها کاری که بعد از جند روز تلویزیون انجام داد، شرکت کنندگان در آشوبها را در قالب معدودی آشوبطلب جلوه داد. «بایکوت» راهبرد تلویزیون بود. راهبردی که به طور مشخص با شکست مواجه شد و اعتماد بسیاری را به تلویزیون از بین برد و باعث شد، شبکههای خبری معاند، رسانههای بهتری برای پیگیری اخبار اتفاقات جلوه کنند….
اکنون زمان برگزاری دادگاه است. برگزاری دادگاهی که در آن کسانی که چهار سال پیش بزرگترین ظلم را در حق نظام کردند محاکمه شوند. اکنون زمان برگزاری نمایندهی کسانیست که به همین دولت و به همین مدیران برگزاری انتخابات و به همین نظام رأیگیری تهمت ِ تقلب، آن هم تقلب ِ ۱۱ میلیونی زدند و امروز طرفدرانش به همین دولت و به همین مدیران برگزاری انتخابات و به همین نظام رأیگیری چون نامزدشان رأی آورده است هیچ شبههای وارد نمیدانند. میرحسین و کروبی را آزاد کنید و به محکمه بسپاریدشان تا حال که همین حکومت با همین نظام رأیگیری بار…
یک: دادستان تهران در مورد تشویق حاجمنصور به کشتن مشائی، بیان کرده است که شخصی که در مورد او صحبت شده است میتواند اعلام جرم کند. یعنی مشائی بیاید و علیه حاج منصور شکایت کند. خیلی شاد هستند بعضیها. این در حالیست که حاجمنصور ارضی بارها و بارهاست و سالها و سالهاست با ادبیات بازداشتگاهی، دیگران را با القاب خر و یهودی و زنازاده و …. خطاب کرده است و کک ِ دادستان هم نگزیده است. همان دادستانی که هنوز آفتاب شنبهی پیش ننشسته بود و چند ساعتی از انتشار خاتون نگذشته بود، خبر خاتون را شنیده بود و متوجه…
خیلی دیدهام و خیلی شنیدهام و خیلی گاه با ادبیات انقلابی خواستهاند که وبلاگنویس حزباللهی مالهکشی کند. مالهکشی یعنی بخواهی اشتباهی را که بخشی از جمهوری مرتکب شده است و برای جمهوری و مردم و غیره هزینه داشته است را توجیه کنی و رویش خط بکشی. مثلا با لالمانی گرفتن، مثلاتر با اینکه این اشتباه یک نفر بوده است و با اینکه هنوز جمهوری حرکت مثبتی برای حل آن نکرده است باز نباید به پای نظام گذاشته شود و قس علی هذا. مالهکشی یعنی «هر طور که شده» از نظام و کارهایش دفاع کنی. چه که مثلا دو هفتهی پیش…
بازی ِ مسخرهی تمسخر اصغر فرهادی و به همان اندازه، بازی ِ مسخرهی حلوا حلوا کردنش، از همان زمان آغاز شد که انتظارش میرفت. وا ماندم که این همه از چیست؟ این همه هول برداشتنها از اینکه یک نفر رفته است و جایزهای گرفته است برای چیست؟ چرا این همه سر و صدا. نه اینکه مثلا برای این جایزه اهمیت قائل نباشم که اینطور نیست. بلکه نحوهی تشویق و تاییدها در بسیاری از موارد معطوف به خود جایزه نبود. دعواها و بحثها، خالهزنکی بودند. بحثهای مسخرهی دست دادن ِ محرم و نامحرم که انگار از اصغر فرهادی چه انتظاری غیر…
نحوهی برخورد نامناسب با نوشتهها و وبنوشتهها، خیلی وقت است دامن ِ وبلاگستان را گرفته است و گیر داده به حلقومهایی که رسانهای جز یک وبلاگ ِ زپرتی ندارند. آیا ما همهمان، حسین قدیانی هستیم؟ آیا لازم است همه حسین قدیانی باشیم؟ مگر حسین قدیانی چیست یا کیست که باید همه، حسین قدیانی باشند؟ مقدمه قدیانی، پس از حماسهی نهم دیماه هشتاد و هشت و پس از فروکش کردن فتنهی انتخابات، مطالبش را در قالب ِ وبلاگ منتشر کرد. یعنی زمانی که بصیرت عمومی افزایش یافته بود و فتنه، تا حدود زیادی دفع شده بود. پس از حضور چشمگیر امت…
ـ گند زدهاند. حالا من مینویسم گند. وگرنه وضع خرابتر از اینهاست و شما به جای «گند زدهاند»، هر عبارت ِ سخیفتری میتوانید به کار ببرید. و هر چه این عبارت سنگینتر باشد، به حقیقت ِ کاری که اینها کردهاند، نزدیکتر. ـ آن مغزی که همچه چیزی را پیشنهاد داده را به نظرم باید بیاورند بیست و سی، تا ملت با این همه هوش ِ سرشار آشنا بشود. همه را هم ردیف کرده برای این مراسم. از نیروهای نظامی و امنیتی و غیره گرفته تا وزیر و وکیل و آخوند و غیره. همه هم مثل ِ ماست ِ نماسیده، در…
من نمیدانم چرا باید درخواست شود که مفاد یک مذاکره، که برایش خون ریخته شده است و بدل به یک امر هویتی شده است، مخفی و محرمانه باشد. تیم ایرانی از چه چیزی هراس دارد و مگر چه دارد تقدیم غرب میکند که باید اصرار داشته باشد که مفادی که در بستهی پیشنهادیاش است محرمانه باقی بماند. صداها و خبرها و حرفهایی که در فضای رسانهای رد و بدل میشود حاکی از آن نیست که بیش از این میشود به ظریف و تیم مذاکره کنندهی هستهای اعتماد داشت و اگر حتی اعتماد داشت، نمیتوان چشمها را بست و همه چیز…