ـ حسام مطهری نگاشته بود که احتمال دارد در انتخابات شرکت نکند و به حتم، دلیل ِ این شرکت نکردنش در انتخابات، دغدغهاش است برای تقویت انقلاب اسلامی؛ میشود خوشرقصی کرد و حتا نوشت برای تقویت جمهوری اسلامی. چه که این دو اگر چه در مقام تبیین جدا و منفک از یکدیگرند، اما پرچم و عَـلَم ِ انقلاب اسلامی به دست جمهوری اسلامیست(و ترسی در ماست که جمهوری اسلامی ِ کنونی، تاب ِ عَـلَمداری انقلاب اسلامی را نداشته باشد.) پرچم و علم ِ انقلاب در دست جمهوریست و مخالف ِ «عملکرد ِ جمهوری» نه مخالف جمهوری اسلامیست و نه مخالف انقلاب اسلامی. دورفهمی از این مفاهیم به حتم باعث خواهد شد که مخالف را معاند کنیم و هر روز از دایرهی دوستان انقلاب اسلامی بکاهیم. خود، آدمها را از قطار انقلاب پیاده نکنیم و انقلابیگری را بهانه نکنیم.
ـ متن ِ حسام را باید در زمینهی متنش خواند و فهمید. چه که فهم ِ «ما قال» جز در زمینهی متنی که بیان شده است، جایز نیست و میتواند بدل به فهمی دور از واقع گردد.
ـ پاسخ به نگاشتهی حسام، در قالب اینکه «بیا و در انتخابات شرکت کن» یا «بیا و شرکت کن و رای سفید بده» همان چیزیست که او آن را دلیل بر «احتمال ِ شرکت نکردنش» بیان داشته است. لوسبازیهایی که در زمانهی انتخابات رایج میشود و تشویق به حضور عالمانهی مردم در انتخابات را بدل به «تبلیغاتی اغواگرایانه» میشود. احزاب و گروهها و دستهجات و جبهههای مختلف، در یکی دو ماه مانده به انتخابات(حتا گاهی یک هفتهی مانده به انتخابات) یاد ِ همسخنی با مردم میافتند. به خانوادههای شهدا سر میزنند، در مساجد حضور پیدا میکنند، در دانشگاهها سخنرانی میکنند، با انجیئوها و گروههای مردمی قرار میگذارند و سعی میکنند برنامههایشان را برای این گروهها اعلام کنند و قس علی هذا. حکایت ِ شامها و ناهارها که در بعض ِ روستاها و شهرها رایج است که دیگر روضهی مکشوف است. و فاصله است میان ِ اعلام ِ یک برنامه با اعمال ِ آن. و همین درد ِ این روزهای انقلابیون(طرفداران انقلاب اسلامی) است که میشود به جای اعلامهای ِ دم ِ انتخاباتی، این مسیر پیشتر آغاز میشد.
ـ اینکه نامزدها، احساس نیاز به نوع خاصی از تبلیغات میکنند از این روست که فکر میکنند جمهور جز به این حربه، به آنان رای نمیدهد. اشتباهی که محمدباقر قالیباف خود را در گرداب ِ آن مدفون کرد. عکسهای تبلیغاتی رنگارنگ، لقبورزیهای مختلفی چون خلبان و دکتر و سردار و غیره، حلقهی ازدواج در دست کردن، نمایهی روشنفکر گرفتن به خود و مثالهایی از این دست که اکنون در مسیر تاریخ انقلاب ثبت شده است، اشتباهی بود که قالیباف مرتکب شد و احمدینژاد آن را پلهای برای بالارفتن قرار داد. ادبیات احمدینژاد در سال هشتاد و چهار و پیشتر در دو سالهی حضورش در شهرداری تهران، بر خلاف روش و منش بسیاری بود و بازنمایی ِ آن، تبلیغات ِ اغواگرایانه نبود. او، جمهور را اغوا شده نمیخواست و نمیپسندید. اشتباهی که بعض ِ نامزدهای مجلس نیز در دام آن میافتند و خود را از دایرهی خواست ِ جمهور خارج میکنند.
ـ و البت به نظرم انقلابیون باید بر طبل ِ دوری از تبیلغات ِ اغواگرایانه بکوبند و پالایش کنند محیط را. این کار جدای از اینکه مایهای برای بقای انقلاب در مسیر ناب ِ خویش خواهد بود، رشد و بالندگی ِ جمهور را در پی خواهد داشت. جمهوری که خود مایهی بقای خیر و نیکی در کشور بوده و خواهند بود.
چند مطلب مرتبط:
رای دادن ـ سیدعمران نبیزاده
با این وضع مملکت، چرا باز هم باید در انتخابات شرکت کنیم؟ ـ امیرعلی صفا
به گزارش پارسینه به نقل از AFP، «اسماعیل هنیه» نخستوزیر دولت منتخب فلسطین در سخنرانی امروز خود در قاهره، «نبرد حماسی مردم سوریه» برای دموکراسی را ستایش کرد.
این سخنرانی که در اجتماع مردم قاهره و پس از نماز جمعه در مسجد الأزهر ایراد شد، اولین اعلام حمایت رسمی از مخالفان بشار الأسد از سوی یک مقام ارشد «حماس» است.
به گزارش پارسینه هنیه در بخشی از سخنان خود گفت: «من به تمامی مردم بهار عربی، و بلکه زمستان اسلامی درود میفرستم. من به مردم قهرمان سوریه درود میفرستم که برای کسب آزادی، دموکراسی و اصلاح تلاش میکنند.»
در میانهی سخنان هنیه، از سوی حاضران شعارهایی بر علیه ایران و حزبالله سر داده شده است.
این مواضع در حالی اظهار شده است که مسئولان سیاسی حماس تا کنون از انتقاد صریح از بشار الأسد خودداری کردهاند، حتی وقتی که نیروهای الأسد به یک کمپ پناهندگی فلسطینیان در خاک سوریه حمله کردند.
به گزارش پارسینه در روزهای اخیر و متعاقب ناآرامیهای سوریه، اخباری مبنی بر خروج نیروهای حماس از این کشور گزارش شده است.
«نبیل العربی» (رئیس اتحادیهٔ عرب) در ماه ژانویه گفت که «خالد مشعل» حامل نامهای از سوی او به سوریه بوده است که در آن تقاضا شده است تا به سرکوبها پایان داده شود.
سخنان امروز اسماعیل هنیه را میتوان در ادامهٔ دور جدید تحرکات دولتهای عربی برای محدود کردن بشار الأسد ارزیابی کرد.
همزمان صلاح ال برداویل، از اعضای ارشد حماس ، در سخنرانی جداگانه ای در غزه ضمن اشاره به حمایت فلسطینیان از مردم سوریه، گفت که «هیچ عامل سیاسی موجب نادیده گرفتن اتفاقات سوریه نمیشود.»
پاچهورمالیدهها
زمانی بچهها برای دبیر تعلیمات دینی مدرسه مضمون کوک کرده بودند که به حضرت عباس قسم میخورَد خدا هست. و تازگی پیشنمازی گفته “به خدا قسم قیامتی وجود دارد.”
تقدّم و تأخر منطقی صغراکبرای استدلالها به جای خود. اما چنین سوگندهایی احتمال دارد چه اثری بر مخاطب بگذارد؟
در زمینهای دیگر با مضمون گذرگاه صراط اما بیارتباط به ماوراءالطبیعه، اجازه نمیدهند قطارهایی که برای متروی تهران از خارج وارد شده از گمرک رد شود. از زمان ایجاد نهاد گمرک در ایران هم سران هیئت حاکمه اتومبیل لوکس و سایر تجملات بدون پرداخت عوارض قانونی و حقوق گمرکی وارد کشور میکردهاند. امروز بگومگوها بسیار است که حتی کالای تجاری از منافذ اسکلههای اختصاصی وارد میشود.
پس چرا وسایلی صرفاً عامالمنفعه از سد پرسوراخپوراخ گمرک عبور نمیکند؟
یکی دیگر از همین بوقبهدستها شرایط کنونی رژیم مقدس را به “سر گردنه” تشبیه کرده. شاید منظورش پل صراط دنیوی بوده. درهرحال، رندانه مطایبه میکنند یا نمونهای است از لغزش زبان که فروید معتقد بود لودهنده است؟
در تیارت جاری در برابر ما، نبرد جانانهٔ پاچهورمالیدهها و اصولیون برای در توبرهکردن حداکثر غنایم در حداقل زمان به اوجی هیجانانگیز میرسد. سد کردن راه ورود قطار مترو برای باجگرفتن فقط نمونهٔ کوچک آن کشمکش است. ظاهراً فرض را بر این میگذارند که در وانفسای یومالفاجعهٔ پیش رو، نه عمل نیک بلکه فقط ارز معتبر به فریاد شخص خواهد رسید و هرچه بیشتر بهتر.
نتیجه هرچه باشد بار دیگر اصلی قدیمی را مطرح میکند: آیا ملتهایی چندپاره مانند ملت بزرگ ایران قادر به ادارهٔ خودشان نیستند و باید، خصوصاً در امور اداری و مالی، مربّی و مستشار داشته باشند؟
در نیرنگستان آریاییـاسلامی البته کسانی طوطیوار خواهند گفت مستشار ژاپنی و هندی و بلژیکی و سوئدی و آمریکایی قادر به درک عظمت فکر و روح ما نیست.
قرار هم نیست باشد. اما آیا خود طوطیان سخنگو قادرند حرفهای رندان حقپرست را به زبان آدمیزاد ترجمه کنند و توضیح دهند چرا قطار مترو زیر آفتاب و باران در محوطهٔ گمرک میپوسد و به سرمنزل مقصود نمیرسد؟
و اینکه آیا مسبّبان وضع فلاکتبار ایران ذرّهای به پل صراط اعتقاد دارند و از نیمسوز آخرت میهراسند؟
محمد قائد ۷اسفند ۹۰
……می رسیم به شهر مردم
ببینید صداش میاد….
جینگ وجینگ ریختن زنجیر یرده هاش میاد…