شنبه و یک‌شنبه، خانه‌مان را آب گرفته بود و نشد که بروم و این ویژه‌نامه‌ی کذایی خاتون یک را بگیرم و ورق بزنم. از همان صبح شنبه هم که خبرها آمد و بعض‌شان را دیدم و خواندم، گر گرفته بودم که مگر چه چیزی در این مملکت گل و بلبل چاپ کرده‌اند، که لازمه‌ی هزینه‌ کردن رسانه‌هاست و این همه جنجال رسانه‌ای و دادستان و الخ. مگر چه چیزی نوشته شده است و چه حرفی که این‌قدر سنگین بوده است و چه قدر گستاخانه، که رجانیوز که خودش همین دو هفته‌ی پیش تصاویر ِ یک سری آدم را که بی‌حیا و بی‌عفتی کرده بودند و به بهانه‌ی آب‌بازی، شوخی و تفریح و بگو و بخند و از این‌جور جفنگیات، آمد و رسانه‌ای کرد و کاری کرد که نه عقل جایزش می‌شمارد و نه شرع؛ چه چیزی این‌قدر سنگین بوده که رجانیوزی که خودش با گزارش دو هفته‌ی پیش، عامل ِ اشاعه‌ی بی‌حیایی و فساد بوده است، باید رگ گردن‌ش بزند بیرون و برای ما منبر اخلاق و دین برود؟

تا همین دی‌روز ویژه‌نامه را ندیده بودم. تا از دوستی گرفتم‌ش و ورق زدم و متوجه شدم که درگیری با این ویژه‌نامه، سیاسی‌ست و مثل این بچه‌ها که با یکی بد هستند و دنبال گیر دادن می‌گردند و همه چیز را بهانه‌ای می‌کنند برای نق زدن و گیر دادن، این‌ها هم یک هم‌چو موجوداتی شده‌اند. خدا کینه را از چشمان خیلی‌ها بگیرد که برای یک دستمال قیصریه را آتش می‌زنند. بعضی‌ها به جایگاه و تریبونی دست پیدا کرده‌اند که اندازه‌شان نیست. هزینه‌ی کار فرهنگی و فکری را در مملکت به حدی بالا می‌برند که از یک ویژه‌نامه‌ای که می‌توان گفت شاید اکثریت‌ش، نوشته‌ها و حرف‌های فعالان فکری و فرهنگی انقلاب‌ است را به بهانه‌های مسخره به موضوع درجه‌ی یک مملکت تبدیل کنند. به حدی از حساسیت برسانند که مرجع تقلید مملکت‌مان، آیت الله مکارم شیرازی، بیاید و جبهه بگیرد در مقابل یک نشریه. به حدی که من وقتی شنبه یا یک‌شنبه چند بار فارس را باز کردم، در صفحه‌ی اول‌ش، سه چهار مطلب در همین مورد کار کرده بود. به حدی که اصلا آدم گیج می‌شود که ما واقعا این‌قدر در این مملکت مسئولین و اهل رسانه‌ داریم که موضوعات این‌چنین برای‌شان دغدغه است!؟!

این نحوه‌ی برخورد، نحوه‌ی برخورد به حق و انصافی‌ نیست. هر چند بپذیریم که درصدی از حرف‌های رجانیوز و مابقی درست باشد. هر چند بپذیریم که تیم پشت این ویژه‌نامه با آرمان‌های انقلاب و امام و رهبری و شهدا مشکل دارند. این بهانه نمی‌شود که حداقل ِ آزاداندیشی را بگیریم و فضا را به سویی ببریم، که اگر شخصی نظری در موضوعات فرهنگی داشت، لازم باشد آن قدر احتیاط کند و آن‌قدر با ترس و لرز کلمات را به کار ببرد که اصل حرف و بحث‌ش عوض شود. با این نحوه‌ی برخورد و مقابله‌ی امنیتی و پلیسی، راه برای حرف زدن و بیان دیدگاه‌ها بسته می‌شود و تنگ.

و دست خدا پنهان نیست؛ دیر نیست که کسانی که این‌چنین و به ناحق جنجال آفرینی می‌کنند و موضوعاتی این‌چنین را موضوع اول مملکت جا می‌زنند و ذهن‌ها را به جای متوجه ساختن به اولویت‌ها، به این مسائل مشغول می‌کنند، از بام به زیر بیفتند.

هم‌چنین:

مرا متهم کنید! یک برخورد بد با یک نشریه بدتر / وحید یامین‌پور

خاتون؛ سوژه‌ای برای قربانی‌کردن دوباره زنان / نشریه‌ی چارقد

زنده باد جریان انحرافی! / آهستان

خاتون، معاندانه یا مصلحانه

خاتون ، معاندانه یا مصلحانه ۲

مدعی العموم، روزنامه ایران و قبیله گرایی

همرسانی: