پس از انتخابات، نه وقت کرده‌ام و نه آن‌قدر می‌شد در باره‌ی اوضاعِ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی داخلی نگاشت که بخواهم برای آن وقت بگذارم. آن روزهای ِ خاص برای من چیزی نداشت جز کمی تامل بیش‌تر در مورد ِ خودم و سیر ِ فعالیت‌هایی که هم‌چو منی باید در پیش بگیرد. این بازی‌های مسخره و آن دریوزه‌گی‌های فرهنگی و اعتقادی که امثال ِ میرحسین در پیش گرفته بودند و پیش گرفته‌اند، در قالب ِ تحلیل‌های بازاری و روزمرّه‌ نباید آرام بگیرد. تحلیل‌ها باید معطوف به جای ِ دیگری باشند. این‌ها برای من اهمیتی ندارند تا بخواهم بیش‌تر از حد برای‌شان وقت بگذارم و به تحلیل ِ رفتارهای‌شان بپردازم. همین طور است تحلیل ِ رفتارهای یک آخوند ِ احمق که سر در یقه‌ی خود دارد و روزهای‌ش را به دیدن ِ قرمزی‌های ِ مقعد ِ این و آن گذرانده و از حوزه‌های علمیه، نه علم و ادبی به بهره برده است و نه حتی یک عربی ِ ساده و اولیه را بلد است. برای من، افکار و رفتار ِ میرحسین اهمیت ندارد. انسان ِ استحاله شده‌ای که لجاجت و لوده‌گی و باندبازی‌های‌ش در کنار ِ دروغ‌ها و هم‌راهی‌اش با باندهای ِ فساد ِ خبری و سیاسی (از سالیان ِ پیش) بر عالم و آدم نمایان است، ارزش وقت گذاردن ندارد.(این لیست می‌تواند تکمیل‌تر باشد. اما گفتم که: ارزش و اهمیت ِ بیش از این ندارد.)

همین‌طور است حماقت‌های احمدی‌نژاد در هم‌راهی با اشخاصی که بوی ِ گندشان عالم و آدم را فرا گرفته است. آدمی که با تمام ِ افتخاری که به برخی رفتارها و تفکرات و منش‌های‌ش می‌کنم، گاه همه را ناامید می‌کند و آدمی را متعجب می‌کند.

این‌ها خیلی وقت‌ها ارزش وقت گذاردن ِ بیش از این ندارد.

به نظرم جبهه‌ی فکری فرهنگی ِ انقلاب دارد بیش از حد برای بعضی چیزها انرژی می‌گذارد.

بس است….

همرسانی: