من البت نمی‌دانم که نویسنده‌ی این مطلب(+) کیست و چه کاره است و راست‌ش را بخواهید برای‌م هم مهم نیست و دخلی به این هزلیاتی که بناست بگویم هم ندارد. هر چه، این آقا آمده است و یک مطلبی نوشته است چندی پیش و من هم همان موقع مطلب را خوانده بودم و غرولندی هم کرده بودم و الخ. آمده است نوشته است که: «حوزویان به‌رغم برخورداری از آزادی مطلق و حمایت‌های مادی و معنوی و نیز نداشتن مشکلاتی مانند فیلترینگ، توفیق چندانی در فضای سایبری نداشته‌اند»

نمی‌دانم وقتی این‌ها را دارم بیان می‌کنم باید خجالت بکشم یا باید بخندم و قهقهه. یا ما طلبه نبودیم و رفقا و دوستان و طلبه‌های آشنای دیگرمان طلبه نبودند، یا این حوزه‌ی علمیه ای که این جناب از آن دارد صحبت می‌کند، یک جایی‌ست توی مریخ و یا شاید حوزه‌ی علمیه ی وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه و هزار سازمان و اداره‌ی امنیتی دیگر است که بی فیلتر در اینترنت می‌چرخند و … . آدم وا می‌ماند!

صحبت از آزادی مطلق، آن هم در حوزه های علمیه، چیزی‌ست شبیه به لطیفه و جوک. سخن از حمایت های مادی و معنوی در حوزه برای اینترنت هم همین طور. خنده دارتر هم همان نبودن فیلتر برای حوزویان است که آدم را پخش ِ زمین می‌کند! شکی نیست که دو سیستم ِ سانسور در این مملکت از همه‌ی سیستم‌های سانسور قوی‌تر است. شکی نیست که دو سیستم قدرت و فشار در این مملکت از همه پر قوت‌تر و جدی‌تر هستند. اولی‌اش که پر قدرت‌تر و خشن‌تر و وحشی‌تر است، سیستم روشنفکری‌ست که باندی هستند برای خودشان و روش‌های‌شان مدرن‌تر و موزیانه‌تر و دومی‌اش هم همین سیستم روحانیت و حوزه است. نه این که هر چه که این دو سیستم سانسور می‌کنند و هر چه که اعمال قدرت می‌کنند اشتباه است، بلکه صحبت از بودن‌شان است و هستی‌شان. وگرنه از این سیستم‌ها در هر مملکتی به فراخور فرهنگ و حال‌شان الی ماشاء الله وجود دارد. پس بهتر است ایشان کمی در مورد متن‌شان که سخن از مطلق بودن آزادی می‌کنند فکر کنند و کمی سعی کنند افکارشان را واقعی کنند.

حمایت‌های مادی و معنوی هم که ماشاء الله در حوزه همین طور ریخته است. شما کافی‌ست اراده کنی تا یک نشریه‌ی الکترونیکی و یک سایت فرهنگی و غیره بزنی، بعد از این که اراده کردی و در ذهن‌ت بسم الله گفتی، درب ِ حجره‌ات را می‌زنند و وقتی می‌روی در را باز کنی، می‌بینی کیسه‌ی پولی را یک ناشناس پشت در گذاشته تا هزینه‌ی فعالیت تو در اینترنت فراهم شود! والا!

می‌ماند فیلتر نبودن و این‌ها که فکر می‌کنم جایی برای بیان نداشته باشد! آفتاب آمد دلیل آفتاب می‌شود دلیل آوردن برای این.

هرچه، فکر می‌کنم که ایشان خود به واقع ِ نتایج تفکرات و تاملات‌شان واقف باشند و به میزان ِ استقبال مخاطبان نسبت به این نظریات‌شان واقف باشند که در ابتدای پاراگرافی که این مطالب را گفته‌اند مرقوم داشته‌اند که: «امروز اگر کسی از من بپرسد(که البته نخواهند پرسید) نظرت دربارۀ میزان موفقیت وبلاگ‌‌نویسی در حوزه چیست، پاسخم این است که … » و من فکر می‌کنم که ملت کار ِ خوبی می‌کنند که از ایشان مطلبی نمی‌پرسند و نظریات‌شان را خواستار نیستند و غیره.

همرسانی: