من هوادار وحید جلیلیام؟ ابدا.
موضع وحید جلیلی در مورد صداوسیما رو درست میدانم؟ نه لزوما.
اصلا مسئله اینها نیست. بنای هواداری در منازعات، احمقانهترین رویکرد در سیاستورزیست. من طرفدار شفاف شدن وضعیت اختیارات و توزیع قدرت رسانهام. و مهمتر از آن، امکان گفتگو و نقد افراد و جایگاهها در کمال صراحت و بیترس از خشونت طرف نقد.
همچنین انتظاری، انتظاری آرمانیست؟ بله! اما خب تخیل دوست دارم و جوانترها با همین امیدها زندهاند.
مسئلهی من امکان نقد در سطوح بالاست؟
نه پدرآمرزیده! امکان نقد صریح در سطوح میانی هم فراهم شود، باید کلاهمان را بالا بیندازیم. شما ببین آخر؛ آقای اطوکشیدهی استراتژیستی که سالهای سال روی برندینگ شخصیاش زحمت کشیده، یکهو اسکرینشات رو میکند و اگر وحید جلیلی مثل ما پاپتیها، فامیل نظام نبود، شاید چپ و راستش میکردند.
مسئله این است که بت نقد کردن بشکند و بشود از مسئولین در هر سطحی که هستند، بیمهابا سوال پرسید و نقدشان کرد.
نه چون سی سال پیش، که نقد بُت هاشمی، دشمنی با همه اصول و فروع دین و انقلاب و حکومت فرض میشد. همین هاله درست کردنهای کثیف، دمار از همهمان در آورد و به این روزمان انداخته است.
«هیچکس برای من هاشمی نمیشود» را چنان تأویل میکردند که گویی تایید مطلق تمام کارهای هاشمیست. «مخالف هاشمی، دشمن پیغمبر است» توی ذوقتان میزند؟ اوضاع از امروز خیلی افتضاحتر بوده است البته.
چه کسی و کسانی در همین چیزها میدمیدند و تقدسسازیهای مسخره درست میکردند؟ همین تیپ حضراتی که حالا اسمشان لا به لای این نامهنگاریها آمده یا نیامده.
مسئله فقط صداوسیماست؟ نه بزرگوار! نه عزیز من! صدا و سیما که هیچ، میدانی رسانههای مجازی و مکتوب جریان حزبالله و انقلاب یا هر چه که اسمش را میگذاری و وصفش میکنی، چقدر آب میخورند؟ چند ده میلیارد؟ چند صد؟ احتمالا خیلی دوری. ٩٩ درصدِ امثال من نمیدانند وضعیت چه قدر عجیب است.
حالا این رسانهها اوضاعشان خوب است؟ افتضاح است؟ یک رجوعی کنیم ببینیم اهل فنی که بیطرف هستند، درصد موفقیت اینها را چقدر ارزیابی میکنند. یکی مثل منِ کمسواد که اوضاع را خوب نمیبینم.
همین حضراتی که قطارِ نامه ردیف کردهاند، بخش مهمی از مغزهای سیاستگذارِ همین رسانهها هستند. یعنی در وضعیت پیشآمده، عامل بوده و هستند.
واقعیتش، اصلا مهم نیست وحید جلیلی چه گفته است. یعنی مسئلهی اولی برای من درستی محتوایش نیست. شاید برداشت و نظرش اصلا پر از ایراد باشد. بقیه و همین حضرات مخاطبین نامههای جلیلی، کمک کنند امکان گفتگوی صریح و علنی را فراهم کنند تا همه ارزیابی شوند. جلیلی تند نوشته است و پر ایراد؟ خب شما بزرگ باش ببینیم میتوانی شرایط یک نقد صریح و مرتب را فراهم کنی یا خیر. اصلا بلد هستید یا نه.
به هر حال، اگر جلیلی بتواند امکان گفتگو و نقد را فراهم کند، ممنونِ قلم و اراده و شجاعتش هستم.
کاملا کارکردگرایانه!
منتقدانی که حالا امید به نامهنگاریهای جلیلی بستهاند، دشمن آقایان حسین محمدی و رئیس دفترش و صفارهرندی و مهدی محمدی و یاسر جبرائیلی و آقای مقدمفر که فعلا ساکتاند، هستند؟ نه والا. اینکه عصبانی هستند را هم طبیعی میدانم.
اما این حضرات، مسئولیت و اختیاراتی ندارند؟ اختیاراتشان کم بوده؟ اتفاقا خوب اختیارات داشتهاند، عنوان و مسئولیت هم.
بیادبیست کسی بگوید گند زدهاند؟ اگر کسی خیلی صریح باشد و بگوید افتضاح بار آوردهاند، قرآن خدا را آتش زده؟
بله میدانم انتظارم از تاب و تحمل خیلیها، زیادی است و با واقعیت نمیخواند.
عجیب نیست این نقدناپذیری. عجیب، مائیم…
نظری بدهید