اختلافات ِ به اوج رسیدهی جریانهای اصولگرایی در انتخابات ریاست جمهوری گذشته، چنان نبود که یک روزه ایجاد شده باشد. از همان هشتاد و سه که شورای هماهنگی جریان اصولگرایی با محوریت ناطقنوری(!) شکل گرفت، معلوم بود که جریان اصولگرایی به جایی نخواهد رسید.
که البت از همان زمان نیز میانتهی بود و تنها از باب ِ رویهی سیاسی شکل گرفته بود و برای همین است که جایی نوشتم که اصلا در میان اصولگرایی چیزی با عنوان گرایش به اصول وجود ندارد و همهی این بازیها و نمایشها، رویهای سیاسی بیش نیست و میاهتهیست. چه برسد به محوریت ِ اصول، که من فکر میکنم اخلاق، باورهای سیاسی و منش و رفتار از مهمترینشان است.
برای همین است که نمیشود از جریان ِ به اصطلاح اصولگرایی انتظار داشت که به وحدت برسند. در بهترین شکل میتوانند با هماهنگیهایی، یک نمایش و یک تئاتر خوب در صحنهی سیاسی اجرا کنند و بس. اتفاقی که بسیاری دوست دارند عنوان ِ وحدت بر آن بگذارند و پز ِ یکپارچگی با آن بدهند. چطور میشود گروهکهای خرد و کلان اصولگرایی به وحدت برسند وقتی اولیاءشان نمیتوانند به صورت مرتب و منظم دور هم حلقه بزنند و به صورت جدی در مورد فعالیتهایشان به گفتوگو بنشینند. چطور میتوانند به وحدت برسند وقتی برای اعاظمشان در جلسات خصوصی به اعاظم گروههای دیگر تهمت میزنند و بد و بیراه میگویند و گاه هر چه بر زبان نباید راند، بیان میکنند؟ چطور میتوانند به وحدت برسند وقتی که اصحاب رسانهای همین گروهها در رسانههای مثلا اصولگرا به بهانههای مختلفی چون مبارزه با فساد و انقلابیگری و امثالهم ادبیاتی سخیف در پیش میگیرند و دیگری را با خاک یکسان میکنند.
در بهترین حالت هم با تاکید بر نقاط مشترک هم ممکن است و تنها ممکن است کمی زمینهی وحدت ایجاد شود که این زمینهچینیها الحمدلله به سرعت با رفتارهایی به باد میرود. و برای همین است که تلاش برای ایجاد وحدت با رفاقت، شکل نمیگیرد؛ تلاش برای دید و بازدید و ایجاد محبت طریقیت دارد، اما تام و تمام نیست و رفاقت و دوستی تنها زمینهچینی میکنند و وقتی وحدت، با رفتار و عملکرد تاسیس نشود، به بادی وابستهست.
تئوریهایی مثل اخلصگرایی در فضای سیاسی با ماهیت ِ «هر کا با ما نیست، بر ماست»، و یا اجتماع نقیضین یا همان «ما با همه خوبیم و با همهایم» دو سوی جریانیست که چون منفعتطلب هم نیستند، نمیتوانند روی اصول ِ خود به وحدت برسند.
به صورت خلاصهتر، ایجاد وحدت با خالهبازی اتفاق نمیافتد و اصولا بازی نیست.
اصولگرایان قدرت خود را بیش از هر چیز به شورای نگهبان مدیونند که چند سالی می شود به نوعی انتخابات را یرای آنها تک اسبه می کنند از آن طرف هم رسانه ملی! واقعا اصولگرایان کیانند باهنر که تا شب انتخابات دلش برای موسوی می تپد اصلا دعوتش می کنند بعد از انتخابات هم …. چقدر دغدغه مردم را دارند تا به حال شده است جناب حداد از مشکلات مردم بگویند البته از الطاف خفیه الهی است که وقتی خاتمی یا روحانی سرکار می آید دوستان و صداوسیما یاد گرانی و غرور ملی و این داستانه می افتند واقعا در بین اصولگرایان افتراق است علی مطهری را آنطور می کوبند افروغ را بگونه ای غفوری فرد رای نمی آورد توکلی که با همه مخالف است از احمدی نژتد بگیر تا موسوی راستی مرتضوی هم قاعدتا جزیی از اصولگرایان است علی لاریجانی از این جبهه پایداری ها که دیگر نگو سمبل متانت وقار لینیت ! رسایی کوچک زاده تا بزرگواری راستی یاد جلسات
رای اعتماد افتادم….گفتم که خیلی مدیون شورای نگهبانند خیلی مادحین محترم هم دل در گرو اصولگرایان دارند خب
با سلام
لینک ویژه نامه ” همه مسولیم ” ویژه شهید علی خلیلی و امر به معروف و نهی از منکر، در سایت مبارز کلیپ.
لطفا مطالعه و تا حد امکان در معرفی و توزیع آن اقدام فرمایید.
یا علی. التماس دعا.
http://www.mobarezclip.com/?p=4918&cpage=1#comment-6824
اصل مطلب همان یک خط آخر است.. ایجاد وحدت با خالهبازی اتفاق نمیافتد.. روز اعلام نتایج انتخابات که همه در شوک بودند اما از روز بعدش جلسات برای ایجاد حلقه ها و گروه های مطالعاتی و اجرایی برای قوی شدن، و زنده ماندن! شروع شد اما به تدریج ازبین رفت و هنوز دارند برنامه مینویسند.. فکر میکنند… یک چیزی در مایه های همان خاله بازیست انگاری.. بچه حزب اللهی ها زود جوش میارن! زودم سرد میشن.. حالا باز هرکی رفت تو لاک خودش تا دو هفته مانده به انتخابات!!
یک نگاه ِتوصیفی به جناح ِاصولگرایی بیندازید!
می بینید که جناح ِاصولگرا روز به روز لاغرتر می شود و اصلاح طلبان روز به روز فربه تر.
دیدید آقای ِاحمدی نژاد چطور به سادگی اعلام کرد که دیگر اصولگرا نیست؟
جناب ِناطق هم که در این ۵ سال ِاخیر،روز به روز از جناح ِراست فاصله گرفت.