این عبارت را بخوانید: «درکشوری که تمام امکانات سینماییاش در طول ۲۵ سال در اختیار یک عده خاص قرار بگیرد و نسل سینمای انقلاب از این امکانات بیبهره باشند نمیشود ادعا داشت که بیعدالتی وجود ندارد…» ما ادعا میکنیم که این عرصه توسط منور الفکرها و روشنفکرنماها و بدنه سکولار دوره شده است. خب؟ اگر دست شما باشد، با این سینما و تلویزیون و تئاتر چه میکنید؟ با حضور زن در این رسانهها مشکلی ندارید؟ *** اصولا رسانههای تصویری، برای به نمایشدرآوردن خلق شده است. برای به نمایشگذاردن و به نمایشدرآوردن مفاهیم و ایدههایی که صاحبان میخواهند. سینما، تلویزیون و…
برخورد با وبلاگنویسان، گاه برخورد با وبلاگنویسی تعبیر میشود و بازنماییاش، بدل به جریانواره میشود. و گاه که تعبیر نه، عین ِ برخورد با وبلاگنویسیست. در این فرض، قاضی ِ دادگاه، و فراتر و مهمتر از از او، قاضی القضات و ید ِ باسط الاختیارش، دادستان است که باید تشخیص دهد به بصیرت که با برخورد، پاشنهی چه چیزی را میزند؟ که برخورد با وبلاگنویس ِ خاطی، که واجب است و بر اساس قانون، روح ِ حرکت انقلاب اسلامی را، که قانونساز است، مخدوش نکند. گاه فرض این میشود که «سیستم» و «جریان» ی میخواهد با وبلاگنویسی برخورد کند، و…
نه ِ دی، خالصترین حضور ِ انقلابی ِ مردم را میشد در خیابانها دید. مردمی که فتنه را پس میزدند به مدد حضورشان. به مدد بصیرت و وقتشناسیشان. نه ِ دی، روز ِ انقلاب ِ اسلامی بود. برای منی که تجربه نکردهی روزهای پنجاه و هفت بودم، نه ِ دی، زاویهای بود تا از دریچهی آن، سالهای آغازین برایم تداعی کند. اگرچه معتقدم که حاضران ِ نه ِ دی از کسانی که سالهای پنجاه و هفت را رقم زدند با بصیرتتر بودند و کار ِ ایشان گرانقدرتر از پنجاه و هفتیهاست. خیلیها را نه دی دیدم. از مرحوم محمود گلابدرهای…
این میشود که مثلا آدم خیلیها را دوست دارد. از همین آدمهای دور و برمان تا آدمها و آدمکهایی کمی دورتر و دور از دسترستر. چه که این آدمها را یکبار حتا در زندگیات ندیده باشی و دوستشان داشته باشی. اصلش سررشتهی همه چیز محبت است. هر چه هم که بخواهی اسم این سررشته را چیزهای دیگر بگذاری، چیزی عوض نمیشود و آدمی اول و آخرش با همین محبت سر و کار دارد. ماها میتوانیم خیلیها را دوست داشته باشیم. این خیلیها واقعا خیلیست. یعنی میشود حد و مرز نداشته باشد تعدادش و گیر فقط در کیفیتش است. یعنی ما…