از وبلاگ مرحوم «جسد زنده» دیروز ***** یک هفته قبل از ۲۷ خرداد ۸۴ – سایت کامپیوتر دانشکده ـ محسن! به قالیباف که رأی نمیدهی؟ ـ چطور؟ ـ اگر میخواهی به قالیباف میخواهی رای بدهی، کمی صحبت کنیم. ـ نه من به دکتر احمدی نژاد رای میدهم. ـ آهان. اوکی! باز اون بنده خدا بهتر از این مرتیکهی ریاکار هست. رضاخان حزبالهی! دیدی چطور تبلیغات میکنه؟ این شد اصولگرایی؟ اگر بخواهی به اصولگرا رای بدهی که قالیباف اصلا اصولگرا نیست، اگرم بخواهی به اصلاحات رای بدهی … البته تو که به اصلاحات رای نمیدهی. ـ اخوی! عرض کردم به…
یک: دادستان تهران در مورد تشویق حاجمنصور به کشتن مشائی، بیان کرده است که شخصی که در مورد او صحبت شده است میتواند اعلام جرم کند. یعنی مشائی بیاید و علیه حاج منصور شکایت کند. خیلی شاد هستند بعضیها. این در حالیست که حاجمنصور ارضی بارها و بارهاست و سالها و سالهاست با ادبیات بازداشتگاهی، دیگران را با القاب خر و یهودی و زنازاده و …. خطاب کرده است و کک ِ دادستان هم نگزیده است. همان دادستانی که هنوز آفتاب شنبهی پیش ننشسته بود و چند ساعتی از انتشار خاتون نگذشته بود، خبر خاتون را شنیده بود و متوجه…
فکر کنم نسخهی دوم اشا بود که یک مطلبی نوشتم در معرفی ِ کتاب یک لیوان شطح داغ ِ احمد عزیزی. یکی از بهترین کتابهایی که خوانده بودم. کتابی که هر وقت احساس میکنم از همهی کتابها خسته شدهام و وقتی میبینم دنیا دارد میگیردم، میروم و میخوانمش. توی ِ کتابخانهام هم جاییست که وقتی روی تخت دراز میکشم، راحت بشود برش داشت و ورقش زد. به خصوص آن آخرین فصلش که بهترینش است. و ما چندین سال است داغدار وضعیت ِ عزیزی هستیم که روی تخت بیمارستان افتاده است و معالجات پزشکی هم جوابگو نبوده است. دیروز داشتم حاشیههای…
شنبه و یکشنبه، خانهمان را آب گرفته بود و نشد که بروم و این ویژهنامهی کذایی خاتون یک را بگیرم و ورق بزنم. از همان صبح شنبه هم که خبرها آمد و بعضشان را دیدم و خواندم، گر گرفته بودم که مگر چه چیزی در این مملکت گل و بلبل چاپ کردهاند، که لازمهی هزینه کردن رسانههاست و این همه جنجال رسانهای و دادستان و الخ. مگر چه چیزی نوشته شده است و چه حرفی که اینقدر سنگین بوده است و چه قدر گستاخانه، که رجانیوز که خودش همین دو هفتهی پیش تصاویر ِ یک سری آدم را که بیحیا…