اتفاق‌هایی افتاده است که همه قانونی بوده است. یعنی شکل ِ قانونی داشته است. این‌که فلان شخص در وبلاگ‌ش و سایت‌ش و جایی انتقادی مطرح کرده است و به مذاق مثلا دادستانی خوش نیامده و آن را غیرقانونی و خلاف مصلحت و غیره و غیره و طرف را خواسته‌اند بیاید دادگاه و برا‌ی‌ش پرونده درست کرده‌اند و دادگاهی‌اش کرده‌اند و سوء سابقه برای‌ش رد کرده‌اند و شده است مجرم. نه به همین راحتی، اما به همین راحتی!

پیش‌تر هم در مطلب و مطلب‌هایی نوشته بودم که این رفتار، درست نیست. این رفتار اگر چه صورتی قانونی داشته باشد و دارد، رفتاری دور از شأن جمهوری‌ست. پرونده‌هایی که به نظر می‌رسد برای «کنترل فضای عمومی» صورت می‌گیرد، می‌تواند در نهایت، به ضرر همه تمام شود. این پرونده‌سازی‌ها، که مستنداتی قانونی هم می‌تواند داشته باشد، در کنار تساهل و تسامح‌هایی که با مجرمان دیگر انجام می‌شود، از قوه‌ی قضائیه‌ی جمهوری، تصویری نامناسب و نامتناسب ارائه دهد.

زمانی که فائزه‌ی هاشمی و مهدی هاشمی و از آن طرف آدم‌هایی مثل خاوری، نه تنها قوانین را که همه‌ی نظام را به سخره می‌گیرند، و ما حرف‌های ِ تکراری و برخورد نکردن‌های هر روزه را با این نمونه‌ها شاهدیم، برخورد با یک وبلاگ‌نویس ِ انقلابی که «شاید» به تندی نیز بیان شده باشد، دیگر چه صیغه‌ای‌ست؟

این البت به معنای این نیست که ـ خدای ِ نکرده و زبان ِ بنده و امثال ِ بنده لال ـ زمانی اگر با فائزه‌ی هاشمی برخورد شد، باز برخوردی به این نحو با وبلاگ‌نویسان درست است؛ که نیست. کلهم اجمعین، نمودی که از رفتار و منش قوه‌ی قضائیه، به خصوص در یک سال گذشته ارائه شده است، نه به نفع آن قوه، که مایه‌ی شرم‌ساری جمهوری نیز هست که تاب ِ نقد نداشته و ندارد و فضا را به نحوی ترسیم کرده‌اند که دوستان انقلاب اسلامی نیز، برای نقد نوشتن‌های ساده نیز، دست به عصا شده‌اند.

عید ِ ام‌سال رهبری در مشهد، و پس از برخوردهایی که قوه‌ی قضائیه با برخی از سایت‌ها و وبلاگ‌ها داشت، در اشاره‌هایی در باره‌ی حمایت‌شان از جوانان غیور بیان داشته بودند که: «این رسانه‌هاى الکترونیکى و اینترنتى متأسفانه موجب شده است که افراد بى‌محابا علیه یکدیگر حرف بزنند، بد بگویند. باید از طرف مسئولین کشور براى این هم یک جورى تدبیر بشود. ولى عمده این است که خود ما مردم، خودمان را مقید کنیم به اخلاق اسلامى؛ خودمان را مقید کنیم به قانون. حالا این حرف من بهانه‌اى نشود براى اینکه یک عده‌اى بروند جوانهاى انقلابى را به عنوان جوانهاى تند، مورد ملامت و شماتت قرار بدهند؛ نه، من همه‌ى جوان‌هاى غیور کشور را، جوانهاى مؤمنِ انقلابى کشور را فرزندان خودم میدانم و پشت سر آنها قرار میگیرم؛ من از جوانان انقلابى و مؤمن و غیور حمایت میکنم؛ منتها همه را توصیه میکنم به این که در رفتار خود، با اخلاق اسلامى رفتار کنند؛ قانون را مراعات کنند. همه باید قانون را مراعات کنند. تجسم انقلاب در قانون جمهورى اسلامى است.»

دی‌شب، و در جلسه‌ای که با حضور دانشجویان و نمایندگان تشکل‌های دانشجویی در بیت رهبری برگزار شد، یکی از محورهایی که تشکل‌ها به آن اشاره کردند، برخوردهایی بود که با وبلاگ‌نویسان و اصحاب رسانه شده است. رهبری نیز در عبارت‌هایی و این بار بسیار صریح‌تر از قبل، با برخوردهایی این‌چنین مخالف کردند و بیان داشتند که: «عقیده من این است که در قبال اظهار نظر تند یک دانشجو نباید برخورد تندی صورت بگیرد.»

امیدوارم آقای دادستان و آقای قوه‌ی قضائیه این حرف‌ها را شنیده باشند. شنیده شدن البت در عمل معلوم خواهد شد.

همرسانی: