نسبت میان ِ رسانه و تشویق به پوشش مناسب چیست؟ این نکته، جدای این است که آیا رسانه‌ی به اصطلاح ملی، در ترویج و تشویق مردم به عفاف‌ و حیا و حجاب موفق بوده است یا خیر. حتا نه در قامت ِ برنامه‌های اختصاصی که به صورت تفصیلی به این موضوعات بپردازد، در لابه‌لای برنامه‌هایش چه قدر به این موضوع پرداخته است.

صدا و سیمای ِ جمهوری اسلامی، در باره‌ی حجاب اجباری و گشت‌های ارشاد چه کارنامه‌ای دارد؟ چه فعالیت و برنامه‌ی جدی‌ئی تولید شده است که موضوع‌اش له و یا علیه حجاب اجباری و گشت‌های ارشاد باشد. به صورتی کلی‌تر، صدا و سیما آیا جرأت پرداختن به این موضوعات را داشته است؟ آیا صدا و سیمای ِ جمهوری، شهامت ِ بحث ـ باز تاکید می‌کنم که له یا علیه ـ را در خود دیده است؟

حال انتظار نه در حد برنامه‌های اختصاصی و منظم و به صورت تفصیلی، آیا در لایه‌های درونی فیلم‌ها، در میان تحلیل اخبار و اتفاق‌ها، در میانه‌ی صحبت و گپ و گفت‌های این همه میهمانی که به مناسبت‌های مختلف و با هزینه‌های بسیار زیادی که دعوت می‌شوند، تصویری از نگاهی که حاکمیت در باره‌ی حجاب اجباری و گشت ارشاد دارد، عرضه کرده است؟ آیا این موضوع از موضوعات چالشی‌ئی نیست که صدا و سیمای ِ جمهوری باید بدان بپردازد؟ صدا و سیما، چه کارنامه‌ی موفقی در این‌باره دارد؟

جدای از این‌که کارنامه‌ی صدا و سیمای ِ‌جمهوری در این باره چیست، همه‌ی ما خاطره‌ی برنامه‌ای را در ذهن داریم که فرزاد حسنی در آن سردار رادان را محاکمه می‌کند. برنامه‌ای که شاید شفاف‌ترین و صریح‌ترین برنامه‌ای باشد که در صدا و سیمای ِ‌ جمهوری در باره‌ی گشت ارشاد پخش شده است. جدای از لحن تمسخرآمیز و توهین‌آمیز و کنایه‌هایی که بیش‌تر شبیه جلسه‌ی دادگاه بود، حرف‌هایی بیان شد که ما هر روز آن‌ها را در میان گفت‌و‌گوهامان با دوستان‌مان می‌شنویم. گاهی می‌خوانیم و گاه به چشم می‌بینیم. چرا صدا و سیما، در برابر این موضوعات، این پرسش‌ها و این مسئله‌ها تنها سکوت می‌کند؟ آیا پرسش‌ها و مسئله‌هایی که مطرح شد، به دلیل این نبود که باید پیش از آن، رسانه آن‌ها را در سطحی منطقی مطرح می‌کرد تا این حرف‌ها، عقده‌وار از زبان ِ کنایه‌آمیز یک مجری، و نه حتا «مجری‌ ـ کارشناسی» بر نیاید؟ این به اصطلاح اشتباه و خطای رسانه‌ای، ادامه‌ی منطقی ِ فرار ِ صدا و سیما از این موضوعات نبود؟

به واقع کارکردهای صدا و سیما چیست؟ آیا صدا و سیما نمی‌تواند در ضمن ِ برنامه‌های مختلف خود، در میان دیالوگ‌های فیلم‌های خود و به صورتی هنرمندانه، در بخش‌های خبری، نشست‌های علمی، گفت‌و‌گوهایی که در برنامه‌های ترکیبی شکل می‌گیرد، همه و همه بحث‌های مهمی که نیاز به پاسخ، توجیه، اغناء و یا حتا بحث‌های جدی دارد پیگیری کند؟ به عنوان مثال، آیا وظیفه‌ی صدا و سیما نیست که در شبکه‌ای تخصصی مثل شبکه‌ی چهار، در باره‌ی حجاب اجباری و گشت ارشاد نشست‌ها، مناظره‌ها و گفت‌وگوهای جدی برگزار کند؟ آیا مردم نیاز به اغنا و توجیه ندارند که چرا هر سال، در ابتدای ماه‌های گرم، گشت‌های ارشاد در نقاط مختلف شهر، مأمور ِ به تذکر و گاه برخوردهای جدی هستند؟ آیا مردم حق ندارند در این باره بیش‌تر بدانند؟ آیا رفتار ِ ترس‌محورانه‌ی تلویزیون با این موضوع را می‌توان تنها یک اشتباه و خطای نامید و یا این فرار و این سکوت، فاجعه ‌آمیز نیست و خود به جریان ِ ضدعفاف و حیا کمک نمی‌کند؟

تلویزیونی که در باره‌ی همه چیز برنامه تولید می‌کند، هر روز ده ساعت برنامه‌ی آشپزی می‌گذارد، ده‌ها ساعت رقص را به عنوان ورزش ِ صبح‌گاهی برای مخاطب پخش می‌کند، ده‌ها میزگرد و گفت‌و‌گوی سطحی در باره‌ی فلان بیماری پخش می‌کند، نمی‌تواند در باره‌ی بحث‌هایی این چنینی که اتفاقا افراد زیادی را نیز درگیر کرده است، پخش کند.

………………

پ.ن: این مطلب، پیش از این در  پایگاه خبری تحلیلی زنان‌پرس منتشر شده است.

همرسانی: