من از آقای خامنه‌ای معذرت می‌خواهم که مثل ِ خیلی‌ها نیستیم که می‌توانند و توانایی ِ آن را دارند که قباحت‌های انگلیس را به صورت ِ روزمرَه ببینند. من از حضرت ِ آقا معذرت می‌خواهم که محاسبات‌مان مثل ِ خیلی‌ها نیست که می‌گفتند حکم ِ اعدام ِ سلمان رشدی مرتد باعث ِ ضربه‌ی اقتصادی ِ شدیدی به ایران می‌شود. من از حضرت ِ آقا معذرت می‌خواهم که امنیت ِ ملی‌مان را هم‌چون دانش‌جویان ِ سیزده ِ آبان ِ اوائل انقلاب به خطر انداختیم. من از حضرت ِ آقا معذرت می‌خواهم که هیچ احترام و حرمتی برای نمایندگان ِ انگلیس قائل نیستیم. من از حضرت ِ آقا معذرت می‌خواهم که نمی‌توانیم این همه برنامه‌ریزی‌های بریتانیای ِ صغیر را برای فشار بر مردم ایران نادیده بگیریم و هیچ اقدامی نکنیم. من از حضرت ِ آقا معذرت می‌خواهم که توانایی نداریم که این همه هزینه‌های مادی انگلیس را که برای نابودی اسلام و برای فشار بر مردم مظلوم جهان می‌کند، ببینیم و بی‌خیال باشیم.

من از مردم ِ عزیزمان هم معذرت می‌خواهم که آن روز وارد ِ سفارت شدیم و پرچم ِ حسین بن علی را بالا بردیم و نشد که مجلس ِ عزای ِ شیخ فضل الله را که صاحبان ِ سفارت، زاییده‌ی قاتلان‌ش بودند برپا کنیم. من از مردم ایران معذرت می‌خواهم که دیر به فکر این افتادیم که باغ قلهک را که از آن ِ ایرانیان است پس بگیریم. من معذرت می‌خواهم که مال ِ مردم‌خوارها و نماینده‌ی ظلمه را در باغ قلهک به اسارت گرفتیم و خواستیم تا تاوان ِ اشغال ِ باغ قلهک را بدهند. من از مردم ِ عزیزم معذرت می‌خواهم که نیروهای انتظامی مجبور شد که با مشت و لگد به سر و صورت‌مان بزنند و سپر و باتوم و هر چه در دست و بال‌شان بود را هزینه‌ی ما کند و حقوق‌شان را با این کارها، حلال کنند. من از مردم عزیزمان معذرت می‌خواهم که به خاطر وقت ِ کم، نتوانستیم دیگ‌های پلوی ِ مشروطه را از سفارت بیرون بیاوریم و با آن‌ها در مصلی، نمایشگاه بگذاریم.

***

من از یقه دیپلمات‌ها معذرت می‌خواهم که کارشان را زیاد کردیم و مجبور شدند بگویند یک مشت دانش‌جو این کار را کرده‌اند و ما دخیل نبودیم. من از همه‌ی ایشان معذرت‌ می‌خواهم که اهل مصلحت‌طلبی نبودیم و نیستیم و کار  ِ ما هم نیست. من از همه‌ی ایشان معذرت‌خواهی می‌کنم که قانون‌های نوشته شده و به عمل نیامده‌ی سازمان‌های بین المللی را اگر چه در بسیاری از موارد می‌پذیریم، اما نمی‌توانیم یک‌جانبه به آن‌ها عمل کنیم. من از همه‌ی دیپلمات‌ها معذرت می‌خواهم که نمی‌توانیم به سهولتی که ایشان می‌توانند، این همه غیرقانونی عمل کردن‌ها و عمل‌نکردن‌های بریتانیای صغیر را ببینیم و دم بر نیاوریم و دست روی دست بگذاریم.

من از برادران و خواهران ِ اپوزوسیون معذرت می‌خواهم که این چند روزه باید عزاردار می‌شدند و به هر بهانه‌ای چنگ می‌‌زنند که از حرمت ِ زعیم‌شان حمایت کنند. من از ایشان معذرت می خواهم که مجبور شدند دم از قانون‌گرایی بزنند در حالی که همه می‌دانیم چه‌قدر به قانون احترام می‌گذارند و کارنامه‌ی رفتارهای غیرقانونی‌شان در سال هشتاد و هشت، اظهر ِ من الشمس بود. من از اپوزوسیون‌ها معذرت می‌خواهم که حالا نمی‌توانند هر از چندگاهی در سفارت ِ انگلیس، مجلس ِ جشن و طرب برگزار کنند و عقده‌های ولنگاری‌شان را خالی کنند و از این به بعد باید دنبال ِ مکانی بگردند برای گرده‌افشانی‌های‌شان.

من از همه معذرت می‌خواهم که بنا نداریم هیچ‌گاه حرمت ِ نامحرمان و ظالمان را رعایت کنیم.

……………………………

پی‌نوشت یک: دو بند اول را از دو بند بعدترش جدا کردم که به حتم کمی تامل می‌رساند چرا. برای کسانی که حوصله ندارند این پی‌نوشت را نوشتم که دو بند اول به هیچ وجه کنایه‌آمیز نبوده است. بنده هنوز هم معتقدم که رهبری و مردم با اصل ِ این حرکت موافق هستند. اگرچه نه ایشان، که بنده هم با بعض ِ رفتارهای بعدی‌ ِ کسانی که وارد سفارت شدند، کمی زاویه دارم.

پی‌نوشت دو: آن بنی بشری که آمد و به اسم ِ مخالفت ِ رهبری با تسخیر سفارت، ملت را از داخل سفارت بیرون کشید، می‌توانست بدون ِ درخواست ِ خاموش کردن موبایل و ضبط صوت‌ها، صریح بیاید و بگوید که رهبری مخالف بوده است تا واکنش بیت را به این حرف‌شان می‌دید. مخلص کلام،  روی ِ یک نقل قول، آن هم در آن شرایط نمی‌شود حساب وا کرد.

همرسانی: