خیلی سخت نیست که ببینیم که جمهوری اسلامی در مسئله‌ی حجاب و حیا در حال شکست خوردن است و یا حتا شکست خورده است. به نحوی که «موضوعات» حیا و عفاف و حجاب، که خیلی وقت است تبدیل شده‌اند به «مسئله‌های» حیا و عفاف و حجاب، دیگر از مسئله بودن هم دارند در می‌آیند. یعنی در سیر ِ تحول جمهوری اسلامی، ما در حال پشت سر گذاشتن مسئله بودن حجاب و عفاف و حجاب هستیم. چونان که دیگر برای بسیاری، با حیا بودن، محجبه بودن و عفت داشتن، اهمیتی ندارد و گاه حتا برعکس ِ این‌ها، یعنی بی‌حیایی و بی حجابی و بی‌عفتی، مایه‌ای برای نشان دادن متمدن بودن شده است.
هم‌چنان که می‌بینید جمهوری اسلامی، به سهولت به فیلم‌ها و کتاب‌هایی مجوز می‌دهد که بی‌‌حیایی و بی‌حجابی و بی‌عفتی را ترویج می‌کنند و جامعه را به سمت ِ فرهنگ‌های غیراسلامی سوق می‌دهید. تلویزیون جمهوری اسلامی فیلم‌ها و سریال‌ها و برنامه‌هایی تولید می‌کند که حیازدایی می‌کند. روزنامه‌ها و مجله‌ها و نشریاتی منتشر می‌شوند که بر خلاف فرهنگ اسلامی عکس می‌زنند و مطلب می‌نویسند. و جمهوری اسلامی، دست‌بسته‌ است در این همه اتفاق و گاه تماشا می‌کند و گاه حتا در عین ِ حماقت، تشویق می‌کند.
تمام ِ قواعد ِ اجتماعی، یعنی تعریف ِ نوع ِ رابطه‌ی بین ِ زن و مرد، تبیین ِ موضوع ازدواج و موضوع همسرداری و بسیاری موضوعاتی که پیوستگی ِ زیادی با موضوعات مرتبط با حیا و حجاب و عفاف دارد، به حیازدایی انجامیده است. بحث‌م نظری و تئوریک نیست. یعنی این‌جا که دارم می‌گویم تعریف و تبیین، یعنی قول ِ مشهوری که به صورت عملی در جامعه ترویج می‌شود؛ وگرنه کتاب‌های زیاد ِ خوبی هستند که نوشته شده‌اند و این مسئله‌ها را تبیین کرده‌اند و هیچ‌گاه هم تبلیغ و ترویج نمی‌شوند. آن‌چه که از رسانه‌های عمومی و رسانه‌های مجوزدار ِ جمهوری اسلامی و گاه رسانه‌های ِ خود ِ جمهوری اسلامی در حال تبلیغ است، به صورت ِ کلی، به حیازدایی می‌پرازند.
روند اگر به همین شکل ادامه پیدا کند، و اگر عقل و شرع، جای ِ عرفی‌نگری‌های ِ مسئولین را نگیرد، ما آینده‌ای بحرانی در پیش خواهیم داشت. آینده‌ای که در آن، هم وطنان و نزدیکان و فرزندان‌مان، توسط ِ رسانه‌های جمهوری اسلامی، به نحوی پرورش پیدا می‌کنند که … . آینده‌ای که در آن اباحی‌گری، عمومی شده است، آینده‌ای که دموکراسی (در مفهوم ِ غربی‌اش) و قواعدش، ارزش پنداشته می‌شوند، و مبنای ِ کنش و واکنش ِ ما، روش‌های ِ پسندیده در این بسترها خواهند بود.
این‌که می‌بینیم که بدنه‌ی مردمی ِ پاسدار ِ انقلاب اسلامی، در میانه‌ی میدان، لازم می‌بیند که در «خیابان‌ها» حضور پیدا کند و با نشان دادن ِ «کمیت ِ» خود، غائله را به نحوی نمایش دهد که «اکثریت ِ» مردم ِ ایران، مخالف ِ بی‌حجابی هستند و این مورد از رسانه‌های مختلف جمهوری اسلامی بارها و بارها نمایش داده بشود، نشان‌دهنده‌ی غلبه‌ی همین نگاه ِ «خوداکثریت‌پنداری، در خفای ِ مخالف است» و این خود نشان‌دهنده‌ی آغاز ِ مرحله‌ی شکست ِ جمهوری اسلامی‌ست در موضوعات یاد شده. یعنی شما به «تظاهرات» و «حضور در خیابان‌ها» می‌آیید و می‌گویید حرف ِ «اکثریت ِ» مردم این است که ما می‌گوییم و بعدتر، فرصت ِ تظاهرات و حضور ِ در خیابان‌ها را نیز به مخالفان ِ نظر ِ شما نمی‌دهید. این یعنی، شکست!
امیدوارم روند به همین شکل ادامه پیدا نکند.

همرسانی: