حیا مهمتر است از حجاب؛ و در مقایسهی این دو، اصل حیاست و فرع حجاب. بعد شما میبینی که توی ِ تلویزیون ِ مزخرف ِ مملکت ِ گل و بلبلمان، فیلمها را گاه با پوستهی پوشش و حجاب میسازند و بطن ِ کار که حیاست را بیخیال میشوند و برای مجوز گرفتن ِ سریال و فیلم، پوشش و حجاب مهمتر است از حیا.
این میشود که ملت کلی ذوق میکنند که یک سریالی مثل ِ «ساختمان پزشکان» توانسته است زنهایی را به نمایش بگذارد که حجابهایی متنوع دارند و حجابشان کامل بوده است و از اینجور ذوقکردنها که سطحینگری را نشان میدهد. بعد آن خانم ِ منشی ِ کذایی با صدایش هر طور که میخواهد حرف میزند و زنان و مردان ِ فیلم، در ارتباط با دیگران، گاهی کارشان به لاس زدن و خودمونی شدن هم میکشد و بینندهی بیچارهی تلویزیون ِ زیر ِ نظر ِ مملکت ِ گل و بلبلمان که بنا بوده دانشگاه ِ آدمسازی و از اینجور چیزهای ِ آرمانی باشد، یاد میگیرد که چگونه با مردهای غریبه و نامحرمهایش ارتباط بگیرید! این میشود که شما به سهولت میبینید که فیلمی به اسم ِ «ورود آقایان ممنوع» مجوز میگیرد و تکههای اروتیک فیلم نیز حذف نمیشود و مایهی خندهی کسانی میشود که با خانوادهشان، چهار پنج شش نفری آمدهاند تا فیلم ببینند. و من بعید میدانم بعد از تماشای ِ یک همچو فیلمی، خواهر و مادر و برادر و پدر و غیره، وقتی از پای ِ فیلم بلند میشود، بتوانند حیا داشته باشند و بتوانند رعایت کنند خیلی چیزها را. یا بسیاری از مجریهای مرد و زن ِ رسانهی به اصطلاح ملی در حرف زدنهایشان و مجریگریشان.
اینجاست که به نظرم غلط میکند صدا و سیما و غلط میکند وزارت ارشاد که بیاید و ادعا کند که دلسوز ِ وضعیت ِ فرهنگ است. غلط میکند که بیاید و ادعا کند که میخواهد حجاب و پوشش و حیا در جامعه افزایش پیدا کند و بیجا میکند که برای ما منبر ِ اخلاق و ادب برود. بعد میگویند در مملکت ِ گل و بلبل ِ ما، دارند کار ِ فرهنگی میکنند. مملکت اگر یک همچو مسئولینی نداشت و اصلا اگر تلویزیون نداشت، شاید وضعش بهتر از اینی بود که الان است و به قطع این حرف را میزنم که خیلی از مشکلاتمان برای همینهاست. که فیلم ِ سینمایی ِ هالیوودی، که هر جور صحنه و آمیزشی را به تصویر میکشد، به اندازهی این فیلمهای ایرانی که مخاطب حس همزادپنداری با آنها برقرار میکند، مخرب نیستند. که مخاطب ایرانی با بازیگر ایرانی بیشتر میتواند ارتباط برقرار کند و الگو قرارش بدهد.
نکته اینکه، حیا جوری نیست که بشود برایش گشت ارشاد ردیف کرد توی خیابانها. جوری نیست که بشود خیلی کنترلش کرد و از قیافه هم نمیشود گفت کسی با حیا است یا بیحیاست. به چادر و لباس آستین بلند و اینجور چیزها هم نیست. مهمتر هم است و کسی هم متولیاش نیست و کسی هم کاری نمیکند و اینهایی هم که کار رسانهای میکنند، به طور معمول گند میزنند که همینجا باید خدمتشان خسته نباشید گفت!
و زمان و هزینه و انرژی باید بیشتر از آنکه مصروف به پوشش و حجاب شود، مصروف به حیا شود که جایی که بشود حیا نداشت، خیلی چیزها میتوان نداشت. به جای این همه موج ِ تبلیغاتی ِ تو خالی که دروغ بودنش و مسخرهبودنش از فاصلههای زیاد هم معلوم است و به جای ِ حرکتهای مسخرهای مثل ِ تظاهرات و راهپیمایی ِ برای وضعیت حجاب، باید فکری به حال حیا و عفت کرد. که خانوادهها دارند به خاطر همین میپاشند. وضعیت ِ مجالس ِ خانوادگی را اگر شرح بدهم که چه وضعیست، شما میتوانید حدیث ِ مفصل ِ مفصل بخوانید از این مجمل؛ که چون حضرات ِ فیلترینگ ممکن است تاب ِ این به تصویر کشیدن را نداشته باشند، میگذارمش برای فرصتی دیگر!
مطلب مرتبط: فاصلهی میان ِ حیای ِ ایرانی تا حیای ِ اسلامی
سلام
دفعه بعد قبل از انتشار نوشته ای که با عصبانیت نوشتی ، درفتش کن و بذار برای یکی دو روز از زمانش بگذره. بعد دوباره ویرایشش کن.
نوشته ی بالا موضوع درستی رو مطرح میکنه ولی به سبک و بیان و لحن بسیار بدی که باعث هدر رفتن ایده شده است. دقیقا مثل صدا و سیما و وزرات ارشاد در بحث حجاب و عفاف و حیا و … .
میثم رمضانعلی: قسمت اول نظرتون قابل تامل هست و تشکر از باب تذکر. بعدتر اینکه بنده ایدهای ندادم در متن. به نظرم بعضی چیزها اظهر من الشمس هست در این مملکت اما ازش غفلت میشه به عمد و به قصد و این نوع ادبیات ِ دادگاهی لازمهی صحبت کردن با حضرات هستش که به خودشون بیان؛ اگر چه بعیده. اما تکهی دوم رو متوجه نشدم که گفتین: ” «دقیقا» «مثل صدا و سیما و وزرات ارشاد» در «بحث حجاب و عفاف و حیا و …»” که متوجه نشدم کجای متن بنده(مثلا ادبیات دادگاهیاش) شباهت داشت به اقدامات صدا و سیما و ارشاد در باب حجاب و عفاف و …. .
ادبیات دادگاهی همیشه باعث موضع گیری میشه و کسی با روی خوش ازش استقبال نمیکنه. من به اون نهاد های مسئول حق میدم به حرف کسی گوش ندن وقتی کسی باهاشون با ادبیات دادگاهی صحبت میکنه. (اگر چه خودم دل پری از اقداماتشون دارم ولی نوع ادبیات دادگاهی رو به صلاح نمیدونم.)
در مورد قسمت دوم نظر هم منظورم این بود که همان طور که اون نهاد های مسئول با اقدامات نسنجیده شون باعث هدر رفت و ضایع شدن ایده ها و ارزش ها میشن این متن هم با نوع لحنی که داشت باعث شد که ایده اصلی متن که حیا مهم تر از پوشش هست قربانی بشه.
عالی بود…
من باهاتون موافقم اما خب راجع به ساختمان پزشکان فکر نکنم اینطوری باشه. تو سریال ارمغان تاریکی این چیزا خیلی بیشتر بود و واضح قربون صدقه هم میشدن.
میثم رمضانعلی: توی سریالهای مختلفی اینجوری و با این لحنهای نامناسب حرف میزنند. این یکی هم مثل بقیه و یا کمتر و یا بیشتر از بقیه
سلام چه خبره ترمز بریدی حرفت درسته اما با زدن که نمی شه راهپیمایی برای حجاب خیلی ایده خوبی بود شما گویا خیلی وقته خیابون نرفتی وقت کردی یه سر برو نیاوران و خیابون هروی دانشگاه آزاد واحد تهران شمال
میثم رمضانعلی: راهپیمایی برای حجاب، یعنی ملاک درخواست مردم است و ملاک مردم ِ بیشتر. یک راهپیمایی هم بگذارید مخالفان حجاب برگزار کنند تا ببینیم با ملاک شما چه گلی به سر این مملکت زده میشود! بنده خیابان هم زیاد میرم اتفاقا. اما به ظاهر مثل شما خیلی دقت نمیکنم توی صورت مردم و توی آرایششون و توی مدل ِ موهاشون! والا