اعلامیه حقوق بشر را باید کسی صادر کند که انسان را در درجه‌‏ای عالی‏‌تر از یک ترکیب مادی ماشینی می‌‏بیند، انگیزه‏‌ها و محرک‌های انسان را منحصر به‏ امور حیوانی و شخصی نمی‌‏داند. برای انسان وجدان انسانی قائل است. اعلامیه بشر را باید شرق صادر کند که‏ به اصل «انی جاعل فی الارض خلیفه» ایمان دارد. و در انسان‏ نمونه‌‏ای از مظاهر الوهیت سراغ دارد، کسی باید دم از حقوق بشر بزند که‏ در انسان آهنگ سیر و سفری تا سر منزل «یا ایها الانسان انک کادح الی‏ ربک کدحا فملاقیه» قائل است.

اعلامیه حقوق بشر شایسته آن سیستم‌های فلسفی است که بحکم «و نفس و ما سوی‌ها فالهم‌ها فجور‌ها و تقوا‌ها» در سرشت انسان تمایل به نیکی‏ قائل‌اند. اعلامیه بشر را باید کسی صادر کند که به سرشت بشر خوش‌بین است و به حکم‏ «و لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم»» آن را معتدل‌ترین و کاملترین‏ سرشت‏‌ها می‌‏داند.

آنچه شایسته طرز تفکر غربی در تفسیر انسان است، اعلامیه حقوق بشر نیست. بلکه‌‌ همان طرز رفتاری است که غرب عملا درباره انسان روا می‌‏دارد، یعنی کشتن همه عواطف انسانی، به بازی گرفتن ممیزات بشری، تقدم سرمایه‏ بر انسان، اولویت پول بر بشر، معبود بودن ماشین، خدائی ثروت، استثمار انسان‌ها، قدرت بی‌‌‌نهایت سرمایه‏داری. که اگر احیانا یک نفر میلیونر ثروت خود را برای بعد از خودش به سگ محبوبش منتقل کند، آن سگ‏ احترامی مافوق احترام انسان‌ها پیدا می‌‏کند، انسان‌ها در خدمت یک سگ‏ ثروتمند به عنوان پیشکار، منشی، دفتردار استخدام می‌‏شوند و در مقابل او دست به سینه می‌‏ایستند و تعظیم می‌‏کنند.

شهید مطهری؛ نظام حقوق زن در اسلام؛ صفحه‌ی ۱۳۷

همرسانی: