همان حوالی هفتاد و هفت و هفتاد و هشت بود که اکبر گنجی سوار بر قلم، در روزنامه‌های زنجیره‌ای که مشابهتی با وب‌لاگ‌ها و وب‌لات‌های زنجیره‌ای فعلی دارد، ارابه‌ی قلم‌ش را تند و تیز می‌راند و کسی را یارای نگه‌داشتن‌ش نبود. قلم ِ هار ِ اکبر گنجی، هاشمی را در تیررس گرفته بود و با عبارات و اصطلاحات فراوانی سعی در تخریب ِ چهره‌ی هاشمی می‌کرد. جریان دوم خرداد که پشتوانه‌ی ضد انقلابی‌اش هنوز برای خیلی‌ها عیان و روشن نشده بود، گاه سعی می‌کرد این عنصر نامعقول ِ متوهم و جری را نه در بدنه‌ی اصلی که در بدنه‌ی ژورنالیست خود جا دهد و نمودی که از رفتارهای وی ایجاد می‌شد، به اصل ِ جریان ضربه نزند. سعی داشت که هجمه‌های متوهمانه‌ی گنجی را یک دید در میانه‌ی دیدهای دیگر جلوه دهد و گاهی نیز برای ماست‌مالی ِ کارهای ِ گنجی، بیان کند که بودن ِ این دید هم در جریان لازم است و از این جور توجیهات ِ مسخره.

این‌چنین شد که سیل نوشته‌های گنجی و نوشته‌های گنجی‌وار در روزنامه‌ی های زنجیره‌ای ِ دوم خرداد روز به روز بیش‌تر شد و کار از بدنه‌ی ژورنالیست به بدنه‌ی اصلی کشیده می‌شد و ادبیات ِ گستاخانه و قلم‌های ِ هار ِ اشخاص روز به روز روان‌تر به فحاشی و بی‌ادبی می‌پرداختند و جری‌تر می‌شدند.

فیلم فحاشی ِ یک آدم ِ مذهبی‌نما، که در آن به فائزه‌ی هاشمی می‌پرید، این چند روز ِ اخیر ِ ما را پر کرده است. ادبیاتی که درست از زمانی که وب‌لاگ‌ها و وب‌لات‌های زنجیره‌ای توسط عده‌ای پرورانده شدند و ادبیات ِ افسارگریخته و به دور از شأن ِ انقلاب‌شان، خیلی‌ها را دچار ناراحتی و پریشانی کرد. و این جز در حمایت ِ رسمی برخی نهادها از این وب‌لات‌ها شدنی نبود.

این‌چنین که وب‌لات حسین ِ قدیانی، در اوج ِ بی ادبی و بی‌تقوایی، به دهن‌دره‌گی‌های خود که مسبوق به سابقه نیز بوده است، ادامه داده است و اوج ِ تئوریزه‌ کردن بی‌ادبی و بی‌شعوری را در متن خود ارائه داده است.

حرف البت تکراری‌ست و لازم به تکرار نیست. حرف‌م این‌جا در مورد نحوه‌ی برخورد با آن شخص ِ بی‌شعور و بی‌تقوا و قدیانی‌ئی‌ست که متاسفانه فرصت ِ تربیت شدن و ادب‌آموزی نداشته است. این آدم‌ها و این آدم‌نماها برای جریان حزب‌الله، یک چیزی هستند شبیه ِ اکبرگنجی. «اکبر گنجی ِ بچه اصلاحاتی‌ها»! وضع ما این‌چنین است که افسار ِ قلم و زبان ِ این‌ها اگر گرفته نشود، کار به جایی می‌رسد که جریان دوم خرداد به آن‌جا رسید. دهن‌دره‌گی‌های قشری که جزء لات و لوت‌های نت محسوب می‌شوند، ما را به همان وضع تبدیل می‌کند که جریان دوم خرداد به این‌ نتیجه رسید که لازم شد خاتمی برای چندرغاز رای، دست‌مال به دست بگیرد و زار زار جلوی دوربین‌ها اشک بریزد و از ادب و قانون و این‌هایی حرف بزند که به واقع در دوم خرداد موجود نبود. جریانی که نتوانست به این تحلیل برسد که گنجی را باید طرد کند، گنجی با آن جریان کاری کرد که به قهقرا کشیده شد.

در همین رابطه:

قدیانی، بی‌ادبی و مرزبندی با بی‌ادب‌ها

آیا خون حسین قدیانی از دیگران رنگین‌تر است!؟

همرسانی: