در فضای توئیتر، کاربران هر روز از هشتگ‌های مختلفی استفاده می‌کنند. هشتگ در توئیتر اصولا نمایش‌دهنده‌ی موضوع جاری و یا اهمیت یک موضوع برای بخشی از کاربران آن است. مفهوم هشتگ در توئیتر با اینستاگرام تفاوت جدی دارد. در اینستاگرام، هشتگ‌ها نقش‌شان را بیش‌تر در قالب دسته‌بندی و سهولت دسترسی در سرچ‌ها ایفا می‌کنند. در حالی که هشتگ‌ها اصولا در توئیتر، به نوعی فراخواننده و تحریک‌کننده‌ی شبکه برای نوشتن پیرامون موضوعات مشخصی هستند.

گاه از این قابلیت توئیتر به این نحو استفاده می‌شود که گروهی پرتعداد(مثلا ۵۰ نفره)، با انبوهی از اکانت‌ها(مثلا هر کدام ده اکانت و در مجموع ۵۰۰ اکانت) با هشتگ واحدی در باره‌ی یک موضوع به توئیت زدن می‌پردازند. آن هم یک‌باره و بدون اینکه پیش از آن اعلام شده باشد. بسیاری از این هشتگ‌ها یا بی‌ارتباط با فضای اتفاق‌های جاری و یا صرفا بر اساس مناسبت تقویمی انتخاب می‌شوند و ویژگی مهم جاری بودن را ندارند. گاه از این نوع فعالیت، تعبیر به عملیات توئیتری می‌شود. تولید حجیم و انتشار با انبوه اکانت‌های دست چندم،‌ فیک و ناشناس را «رژه‌ی اکانت‌ها» و «رزمِ هشتگی» می‌نامیم.

ماهیت رسانه‌های اجتماعیِ شبکه‌ای، بر توزیع استوار است، و نه تولید. اساسا در شبکه، آن‌چه که اساس است، ساماندهی ارتباط‌هاست که به بیانی، می‌تواند ایجاد ظرفیتی برای توزیع قلمداد ‌شود. توزیع البته در این‌جا توزیع شبکه‌ای‌ست که بر اساس نوع ارتباط‌های شکل‌گرفته، سازمند عمل می‌کند.

صاحبان قدرت همیشه تلاش می‌کنند تا از رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی برای توسعه قدرت و افزایش نفوذ خود استفاده کنند. بهره‌گیری از این ظرفیت اما گاه در قالبِ رژه‌ی اکانت‌ها و رزمِ هشتگی تصویر می‌شود. در حالی که این‌ها می‌توانند به تخلخل بیش‌تر شبکه بینجامند.

به بیان دیگر، خرده‌شبکه‌هایی که امکان این را دارند که در ذیل یک عنصر هویتی دیده شوند و روابط قدرتمندتری را با هم سامان دهند، در برابر رژه‌ی اکانت‌ها و رزم هشتگی حس رقابت به خود می‌گیرند و هر روز به سمت خرده‌تر شدن پیش می‌روند و بدل به خرده‌شبکه‌هایی ضعیف‌تر می‌شوند.

مساله اساسی همین است که تولید محتوا، آن هم در مدل حجیم، تولیدِ قدرت نمی‌کند؛ قدرت، برخواسته از شبکه ارتباطات معنادار است. تلاشی که به ایجاد و تقویت ارتباط‌های بیشتر و دو سویه بینجامد و در خرده‌شبکه‌های متنوع حضور داشته باشد.

عدم توجه به این مهم با تاکید و پیگیری رژه‌ی اکانت‌ها و رزمِ هشتگی، منجر به شکل‌گیریِ لوپ‌های ارتباطی و گرفتاری در کولونی‌هایی داخل خرده‌شبکه می‌شود و نهایتا یک دورهمی ایجاد می‌کند: صدای شما در حمام، زیبا و خوش‌آوا و رسا به نظر می‌رسد.

کمیت ارتباط‌ها در شبکه مهم است، اما اصیل نیست. جاگیری در برخی نقاط می‌تواند مهم‌ و اساسی تلقی شود. یک ارتباط مویرگی با یک خرده‌شبکه‌ی دیگر، از یک ارتباط قویِ با یک مشترکِ در خرده‌شبکه، مهم‌تر است.

به بیانی ساده‌تر چهار ایراد مهم به هشتگ‌محور بودن در فعالیت‌های توئیتری وارد است که برخی‌ از همین‌ها مشترکاتی نیز با یکدیگر دارند. توجه داشته باشیم که توئیتر در اینجا، یه نمونه و مثال عینی‌ست. همین اتفاق را می‌توان در قالب شبکه‌ی سایت‌ها، و شبکه‌ی رسانه‌ها نیز بازیابی کرد و توضیح داد.

 

یک. تبدیل شبکه به خرده‌شبکه‌ها

با تاکید بر هشتگ‌گذاری و رزم هشتگی، رقابت درون شبکه زیاد می‌شود. گروه‌ها سعی در پیش‌بینی اتفاقات و پیدا کردن مناسبت‌ها و بر همان اساس، رزمِ هشتگیِ قوی‌تر و موفق‌تر، می‌کنند. یارگیری برای همراه کردن اکانت‌های پرفالوور، اینفلوئنسرها و گاهی حتی سلبریتی‌ها نیز افزون خواهد شد. وقتی رقابت‌ها زیاد شد، طی یک پروسه‌ی نه خیلی بلند، شبکه، تبدیل به خرده‌شبکه‌های کوچک‌تر و ضعیف‌تر می‌شود.

 

دو. رقابت‌های کاذب سازمانی

سازمان‌ها و گروه‌های وابسته‌ی زیادی در توئیتر به فعالیت می‌پردازند. از نهادهای انقلابی و دولتی گرفته تا موسسات فرهنگیِ کوچک و بزرگ. عملا رقابت‌های سازمانی در این مدل فعالیت، به شدت تحریک می‌شوند. به خصوص که در این مدل، گزارش‌های آماری راحت‌تر و بهتری می‌توان گرفت و به بیانی، گزارش‌خوریِ خیلی خوبی دارند. در حالی که گزارش‌های کمی و بدون در نظر گرفتن کیفیت و ضریب نفوذ در شبکه، نمایه‌ای اشتباه از وضعیت یک فعال یا فعالیت را ارائه می‌کند.

 

سه: تلقی از حضور حاکمیتی در توئیتر

این نحوه از حضور، مشخص است که بر اساس یک سازماندهی گروهی انجام شده است. سازماندهی‌ای که قطعا هماهنگی آن‌ها با یکدیگر انرژی زیاد می‌برد. مساله این است که گزارش‌هایی که توسط معاندان نظام منتشر می‌شود نیز، فضایی ایجاد می‌کند که کاربران خاکستری و کم‌تر متعلق به گفتمان انقلاب اسلامی نیز، برداشت‌شان از این نحوه ورود، ورودی نهادی و مبتنی بر پمپاژ مالی شود. این بازنمایی «عادی‌نبودن»، به صورت کلی به این فعالیت‌ها ضربه می‌زند و از اثر اجتماعی آن‌ها به شدت کاسته و حتی باعث می‌شود که نسبت به آن‌ها واکنش‌هایی در کاربران پدید آید. واکنش‌هایی که این روزها، در میان بدنه‌های مستقل توئیتر، به تکرار، زیاد دیده می‌شود.

 

چهار:فضای استادیومی

الگو قرار گرفتن این نحوه از حضور و فعالیت،‌ دمیدن در استادیومی کردن بیش‌تر فضای توئیتر است که بعدتر در باره‌اش توضیح خواهیم داد.

 

 

همرسانی: