تبلیغات انتخاباتی شروع شده است و وضعیت اسفناک اخلاق در رسانه‌ها که بسیاری نیز در زمینه‌سازی چند ساله‌ی آن دخیل هستند، تبلیغات را با تخریبات همراه می‌کند.تخریب رقیبی که به بهانه‌ی نقد صورت می‌گیرد.این عادت این چند سال گذشته بوده است.چنانچه رسانه‌های بصیرت‌پراکن در دو سال گذشته، بسیاری از مسأله‌های فرعی را به مسأله‌ی «اصلی» مملکت بدل کردند و راست‌ها را با دروغ‌ها آمیختند و حقایق را با تهمت‌ها ممزوج کردند و دهن‌درّگی‌ها کردند به اسم بصیرت و وهم‌های خود را به خورد مخاطبان دادند و گمان‌های خود را به اسم پیش‌گویی بیان کردند.دور از انتظار نیست که وضعیت اجتماع نیز به سمتی رود که تخریب نیز جای نقد را بگیرد و تبلیغ با صورت ِ تخریب انجام گیرد.
شیوع بی‌اخلاقی در رسانه‌ها از پیش از انتخابات ۸۸ آغاز شد.اخبار، گزارش‌ها، کاریکاتورها، کلیپ‌های تصویری که مملو از شایعات، توهین‌ها و کنایه‌ها بود به صورت گسترده در رسانه‌ها منتشر می‌شد.تیم‌های رسانه‌ای برخی نامزدها، عامل پیروزی خود را در هجمه‌ی رسانه‌ای فرض گرفته بودند.پس از برگزاری انتخابات و وضعیت آشفته‌ی اعتراضات که مدتی بود به درون خانواده‌ها نیز کشیده شده بود، فضای اجتماعی را متشنج و رسانه‌ها، و علی الخصوص، رسانه‌های مجازی که قابلیت کنترل کمتری داشتند، بر تشنج این فضا افزودند.
رسانه‌های بی‌اخلاق، در همه‌ی طیف‌ها حضور داشتند.و هر کس به خاطر چیزی: حفظ آزادی، برقراری عدالت، برپا داشتن حق، حفظ نظام و ….پس از نه دی و پس از غلبه‌ی رسانه‌ای و عمومی بر رسانه‌ها و گروه‌های معاند، رسانه‌های خبری جدید، چون قارچ روییدند.رسانه‌هایی که بسیاری‌شان غیرحرفه‌ای و بدون آشنایی با ملزومات فعالیت رسانه‌های عمومی بودند.حجم گسترده‌ی ورود این رسانه‌ها در چهار سال گذشته به حدی است که بنا به نقلی، از مجموع ۳۵ خبرگزاری که مجوز دارند، ۱۹ خبرگزاری در چهار سال گذشته افتتاح شده است و از مجموع ۱۱ هزار سایت خبری تحلیلی، ۹ هزار سایت در چهار سال گذشته آغاز به کار کرده است.حجم بالای ورود این رسانه‌ها که در بسیاری از موارد بی‌حساب و کتاب و نه از روی نیاز افتتاح شده‌اند، فضای رسانه‌های خبری را به وضعیتی آشفته‌تر از وضعیت اجتماعی سال ۸۸ تبدیل کرده است.
وضعیت اخلاق در رسانه‌ها پس از هشتاد و هشت که برخی تازه شست‌شان خبردار شد که رسانه‌های مجازی و فضای مجازی چقدر اهمیت دارد، هر روز اگر بدتر نشده باشد، که شده است، بهتر نشده است.پروپاگاندای رسانه‌ای قوت گرفته است و کافی‌ست فرمان ِ تخریب و فشار بر شخصی و جریان صادر شود تا در کم‌تر از چند ساعت همه چیز دیگرگونه و دگرگون شود.
مثال‌های متعدد این پروپاگاندا جعل عناوین مختلف بر اتفاقات و جریان‌هاست که برخی از همین رسانه‌ها به بزرگ کردن و حاشیه‌نگاری بر آن می‌پردازند و می‌نویسند و حرف می‌زنند و سخنرانی می‌کنند و صحنه را به وضعیتی هیجان‌انگیز تبدیل کردند که مخاطب گاه احساس می‌کند که با یک فیلم پلیسی هیجان‌انگیز مواجه است و یا به جای خواندن یک متن تحلیل، یک ماجرای پلیسی را می‌خواند.
مثلا در مورد همین اتفاق اخیر در احراز صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری ببینید.چه تیترها و چه پیامک‌های گسترده‌ای که منتشر شد با این مضمون که هر کس شورای نگهبان را قبول ندارد مفسد است و این حرف درست، در قالبی نادرست بیان می‌شد که انگار شورای نگهبان معصوم است و هر کس کوچک‌ترین نقدی بر شورای نگهبان وارد کند مهدور الدم است.
شورای نگهبان ممکن است اشتباه کرده باشد؛ نه در این دوره که در دوره‌های قبل هم ممکن است به اشتباه کسی را تایید و یا رد کرده باشد.چون شورای نگهبان معصوم نیست؛ خدا نیست؛ پیغمبر نیست؛ امام هم نیست؛ اما حجت است و باید به رأی آن، هرچند یقین داشته باشیم اشتباه کرده است، تمکین کنیم.وظیفه‌ی شورای نگهبان مصلحت‌اندیشی هم نیست و نباید بر اساس مصلحتی کسی را تایید یا رد کند.اگر نیازی به مصلحت بود، جایگاه‌ مصلحت در این مورد به خصوص، رهبری است.رجوع و اعتراض به رهبری هم نباید صورت ِ طلبکارانه و منحصر کننده داشته باشد؛
اما همه می‌توانند نسبت به فعالیت یک نهاد، حتی در مقدس‌ترین جایگاه‌ها و سخت‌ترین فعالیت‌ها، نقد داشته باشند و اشتباهات احتمالی‌اش را گوشزد کنند و تذکر دهند.این نباید با گام‌های بلند رسانه‌ها در قالبی بیان کنند که هر کس نقدی بر شورای نگهبان داشت و اعتراضی، پس مفسد است و باید با او برخورد شود.جدای همه‌ی این‌ها، می‌شود به شورای نگهبان نقد کرد.نقد عملکرد شورای نگهبان، نقد معصوم نیست؛ نقد مجموعه‌ای‌ست که ممکن است خطا داشته باشد و شاید نقدی که به آن وارد می‌شود کمک کند که اشتباهی مرتفع شود.کسی که نسبت به عملکرد دستگاهی و جایگاهی در جمهوری اسلامی نقد دارد، هر چند نقدی جدی و با صورت اعتراض، نباید تفسیر ِ به ضدیت با نظام و انقلاب شود تا زمانی که در همین قالب نقد و اعتراض قانونی باقی بماند.نقد دیدگاه‌ها و منش دیگران در قالب بیانی مناسب و منطقی نباید به حساب تخریب گذاشته شود.حتی اگر نقد، زبانی صریح و گاه تند به خود گرفته باشد.این تعبیر نه تنها در باره‌ی نهادهای جمهوری اسلامی که در باره‌ی نظرات رهبری نیز مصداق پیدا می‌کند.چنان‌که گاه زمانی که نظر شخصی به نظر متفاوت از نظر رهبری بیان می‌شود، رسانه‌ها به سرعت و بر اساس همان منش حذب مخاطب‌شان نسبت به موضوعات هیجان‌برنگیز و چالشی، سعی می‌کنند شخص گوینده را در برابر رهبری قرار دهند.
رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان در سال نود و یک در همین ارتباط و پس از بارها تذکر فرمودتد:
گفته شد که بعضى‌ها نظرات کارشناسى می‌دهند، با نظر رهبرى مخالف است، می‌گویند آقا این ضد ولایت است.من به شما عرض بکنم؛ هیچ نظر کارشناسى‌اى که مخالف با نظر این حقیر باشد، مخالفت با ولایت نیست؛ دیگر از این واضح‌تر؟! نظر کارشناسى، نظر کارشناسى است.کار کارشناسى، کار علمى، کار دقیق به هر نتیجه‌اى که برسد، آن نتیجه براى کسى که آن کار علمى را قبول دارد، معتبر است؛ به هیچ وجه مخالفت با ولایت فقیه و نظام هم نیست.[بیانات در دیدار دانشجویان (۱۶ مرداد ۹۱)]
اما چه عواملی بر اخلاق در رسانه‌ها تاثیر می‌گذارند؟ دستگاه قضایی می‌تواند و باید با رسانه‌های بی‌اخلاق برخورد کند.چنان‌که در این‌جا برخورد بر اساس قانون و بدون در نظر گرفتن انتساب به جریان و یا اشخاص دیگر است.توهین‌ها و حرف‌های دور از اخلاقی که ز برخی تریبون‌های مذهبی، سال‌های سال است به سهولت بیان می‌شود، یکی از مواردی است که برخورد با آن‌ها توسط قوه‌ی قضائیه می‌تواند ره‌آموز دیگران باشد.تعبیرهای ناپسند و دور از اخلاقی اسلامی و در قالب نطفه‌شناسی، لقمه‌شناسی و نسب‌شناس و دیگران را زنازاده و حرام‌خوار و فلان و بهمان نامیدن، در پسِ امنیتی که احساس شده است، از مواردی‌ست که باعث تجری دیگران شده و می‌شود.عدم برخورد با همین شیوه‌های غیراخلاقی در دوره‌ی فتنه که گاه به اسم بصیرت‌بخشی و در عنوان‌های به ظاهر ارزشی پی گرفته می‌شد، نه تنها وضعیت را به سمت بهبودی پیش نبرد، بلکه پایه‌هایی را سست کرد که اثرات نامطلوبش را در وضعیت فعلی به سهولت می‌توان مشاهده کرد.
رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای بسیجی هیأت علمی دانشگاه‌ها در سال هشتاد و نه فرموده بودند:
«من بارها گفته‌ام: ظلم نکنیم.این هم یکى از آن اساسى‌ترین کارهاست.ظلم چیز بدى و چیز خطرناکى است.ظلم فقط این نیست که آدم توى خیابان به یکى کشیده بزند.گاهى یک کلمه‌ى نابه‌جا علیه یک کسى که مستحقش نیست، یک نوشته‌ى نابه‌جا، یک حرکت نابه‌جا، ظلم محسوب می‌شود.پیغمبر اکرم ایستاده بودند یک کسى را که حد رجمِ زنا را بر او جارى می‌کردند، می‌دیدند؛ بعضى‌ها هم ایستاده بودند؛ دو نفر با همدیگر حرف میزدند؛ یکى به یکى دیگر گفت که مثل سگ تمام کرد و جان داد – یک همچین تعبیرى – بعد پیغمبر به سمت منزل یا مسجد راه افتادند و این دو نفر هم همراه پیغمبر بودند.توى راه که می‌رفتند، رسیدند به یک جیفه‌ى مردارى ـ به یک مردارى، حالا جسد سگى بود، درازگوشى بود، هر چى بود ـ که مرده بود و آنجا افتاده بود.پیغمبر به این دو نفر رو کردند و گفتند: گاز بگیرید و یک مقدارى از این میل کنید.گفتند: یا رسول‌اللَّه! ما را تعارف به مردار می‌کنید؟! فرمود: آن کارى که با آن برادرتان کردید، از این گاز زدن به این مردار بدتر بود.حالا آن برادر کى بوده؟ برادرى که زناى محصنه کرده بوده و رجم شده و این‌ها درباره‌اش آن دو جمله را گفته‌اند و پیغمبر این‌جور ملامتشان می‌کند! زیادتر نگوئید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید.منصف باشیم؛ عادل باشیم.این‌ها آن وظائف ماست.این‌جور نیست که ما چون مجاهدیم، چون مبارزیم، چون انقلابى هستیم، بنابراین هر کسى که از ما یک ذره – به خیال ما و با تشخیص ما – کم‌تر است، حق داریم که درباره‌اش هر چى که می‌توانیم بگوئیم؛ نه، این‌جورى نیست.[۲ تیر ۸۹]

یک: نیت‌خوانی و انگیزه شناسی
دربارۀ چرائی رفتار و گفتار دیگران، گمانه‌زنی می‌کنند و سناریوهای مختلفی طرح می‌کنند تا حتی‌ الإمکان حالت‌های احتمالی را در نظر گرفته باشند، مبادا غافل‌گیر شوند و عقب بمانند و منفعتی را از دست بدهند یا ضربه‌ای بخورند، سودی برود یا ضرری بیاید. خوب، این فی‌نفسه بد نیست، حتی لازمۀ عقل است؛ به‌شرط این‌که از محافل خصوصی فراتر نرود و به رسانه‌های فراگیر و تریبون‌های عمومی کشیده نشود.
به‌طور کلی، در هر جائی که در مقابل یک ادعا، جواب درستی به متن آن داده نشود و در عوض، به حواشی پرداخته شود، و به جای «ما قال» (آن چه گفته)، سراغ اهداف پشت پرده بروند و «مَن قال» (آن که گفته) مورد هجمه قرار گیرد، در اصل وضعیت «نیت‌خوانی» عود کرده است!
مغالطه‌ی انگیزه و انگیخته، مغالطه‌ای مشهور است. تعریف ساده‌ی آن این است که از حسن و قبح انگیزه و نیات نمی‌توان صدق و کذب مدعیات را نتیجه گرفت. یعنی، روانشناسی را نمی‌توان جایگزین معرفت‌شناسی کرد. وقتی فردی نظریه یا مدعایی را مطرح می‌سازد، به جای کشف انگیزه‌های بد/خوب، کثیف/پاک، شیطانی/الهی او، و روشن کردن تکلیف نظریه/مدعایش از این طریق؛ باید به صدق و کذب آن نظریه/مدعا پرداخت.هر باور/مدعایی به دلایل/ شواهد/ قرائن مثبت مدعا نیازمند است.از مدعی باید دلیل طلب کرد.باید دید که نظریه/مدعا دارای دلیل است یا فاقد دلیل؟ اگر همراه دلایل است، آیا آن شواهد و قرائن مثبت مدعاست یا از آن شواهد و قرائن نمی‌توان چنان نظریه ای را استنتاج کرد؟ روش درست بررسی یک مدعا/نظریه همین است، نه کند و کاو شخصیت نظریه پرداز(روانشناسی شخصیت) و برملا کردن نیات پلید یا خیرخواهانه‌ی او. اصولا «نیت‌خوانی قابل راستی‌آزمایی نیست».

دو: توجه به تکست و کانتکست
توجه به تکست(text) و کانتکست(context) یا به تعبیری «متن» و «زمینه‌ی متن» در یک پدیده بسیار ضروری‌ست. در تعبیری ساده، تکست یا متن همان حرف و اتفاقی‌ست که افتاده و کانتکست یا زمینه‌ی متن، شرایطی‌ست که آن حرف و یا اتفاق در آن شرایط واقع شده است. به عنوان نمونه، برای نوشتن در مورد نمایشگاه کتاب، می‌توان دو روش داشت: یک این‌که در تصویرگری، نویسنده خود را به عنوان بازدیدکننده فرض کند و شرایط پیرامونی و حواشی را به نحوی بیان کند که خواننده به طور کامل بتواند متوجه شود که فلان اتفاق در نمایشگاه در چه شرایطی افتاده است. اگر رسانه به کانتکست توجه نکند به نوعی دروغ گفته است و خواست و اراده‌ی خود را بر تکست و متن تحمیل کرده است. گاه یک حرف در شرایطی معنی خاصی می‌دهد و در شرایط دیگری معنای دیگری.

سه: شفاف‌سازی
در فضای قلم‌زدن و نویسندگی، گاه ما از منابع مختلفی برای الهام و بهره‌برداری استفاده می‌کنیم. به این نحو که گاه با خواندن یک پست از یک سایت و یک وبلاگ، لازم می‌بینیم که در آن مورد به نوشتن بپردازیم. گاه در شبکه‌های اجتماعی در ذیل گفت‌و‌گو و بحث با شخص و یا اشخاص مختلف، نظرمان را ابراز می‌کنیم و نتیجه‌ی آن را در قالب یک پست منتشر می‌کنیم. این‌چنین است که درست این است که در ذیل مطلب‌مان، به منابع‌مان در نگارش مطلب اشاره کنیم و به نحوی متن را تنظیم نکنیم که در ذهن مخاطب این نکته جلوه کند که مطلب تنها حاصل تأمل و دقت فردی نگارنده است.

چهار: اطمینان از صحت خبر؛ فاصله‌ی حق و باطل
فضای زندگی روزمره‌ی ما پر است از خبر و شایعه و گاه تشخیص صحت خبر، بسیار سخت. در بسیاری از موارد، اخبار با استفاده از تکنیک‌های مختلف تنظیم خبر، به نحوی منتشر می‌شود که واقعی جلوه کند. در این میان است که باید دقت کرد که منابع‌مان به نحوی انتخاب شوند که بتوان حقیقت را از دروغ تشخیص داد. اعتماد کامل به یک منبع خبری، در بسیاری از موارد باعث اشتباه در تحلیل می‌شود. منابع خبری با استفاده از درگاه‌های ایدئولوژیک و حساسیت‌های سیاسی و صنفی خود، گاه به نحوی خبر را تنظیم می‌کنند که باعث نوعی دوری از حقیقت می‌گردد. در منابع شرعی داریم که فاصله‌ی حق و باطل را چهار انگشت دانسته‌اند. یعنی آن‌چه که شنیده می‌شود، دروغ و آن‌چه که شخص خود با چشم خود می‌بیند، راست پنداشته شده است.

پنج: بحث کردن باعث لجاجت می‌شود
در فضای گفت‌و‌گو با اشخاص مختلف، باید به این نکته توجه کرد که دلیل مخالفت بعضی از اشخاص، لزوما اعتقادات و عقلانیت نیست. عوامل بسیاری در شکل‌گیری یک نظر و رأی تاثیرگذارند. عواملی از جمله شرایط خانواده، حلقه‌ی دوستان، علقه‌ها و علاقه‌های عاطفی و احساسی نسبت به یک موضوع، تجربه‌ی بد از آشنایی با کسانی که یک نوع اعتقاد خاصی داشتند و … . بنا بر این اگر رسانه‌ای بناست در موضوعی به بحث و بررسی بپردازد باید به این نکته توجه کند که ممکن است استدلال‌هایش که صورتی منطقی و عقلانی دارد نتواند باعث شود که مخاطب، نسبت به موضوع اغنا شود و حرفش را بپذیرد. رسانه باید توجه داشته باشد که در بسیاری موارد شرایط بیان حرف بسیار موثر در مخاطب است. برای همین است که نبایست مخاطب را در موضعی قرار داد که خواندن مطلب باعث شود که از روی لجاجت مطلب را قبول نکند و در عمل، استدلال‌های منطقی در وی کارساز نباشد.

پی‌نوشت: این مطلب برای سایت برهان نگاشته شده است.

همرسانی: