شاید بازارِ کتابِ انقلاب، برای خیلی‌ها محیطی جالب به نظر آید. محیطی به مراتب خوب برای کسانی که دغدغه‌های‌شان بر گـِرد ِ مسائلِ فرهنگی می‌گردد. از دانش‌جو و طلبه گرفته تا کسانی که در سبد ِ کالایِ خانواده‌شان، کتاب جایگاه ِ خاص و منحصر به فردی دارد.

بازار کتاب، یکی از مهم‌ترین فضاهای فرهنگی هر جامعه است. از ویترین‌ها، حجم کتاب‌فروشی‌ها، کمیت و کیفیت ِ خرید ِ کتاب‌ها و خیلی از این دست می‌توان به اطلاعات خوبی نسبت به وضعیت فرهنگی جامعه دست پیدا کرد و میدانی که این دید را عینی‌تر و واقعی‌تر در اختیار قرار می‌دهد، حضور در بازار کتاب باشد.

پیش‌ترها، بازار کتاب در طهران را می‌شد در خیابان جمهوری یافت. هنوز هستند باقی‌مانده‌هایی از آن دوره که بسیاری از کتاب‌فروشی‌ها را می‌شد در خیابان جمهوری و در نزدیکی میدان بهارستان یافت. مارکسیست‌ها اما این بازار را به انقلاب کشاندند و کم کم، انقلاب شد بازار مرکزی کتاب ِ طهران. خیلی ساده البت این اتفاق نیفتاد. شاید چندین سال باید می‌گذشت تا بتوان این اتفاق را، افتاده فرض گرفت. آن‌چه که بازار کتاب را از جمهوری به انقلاب منتقل کرد اما، ایدئولوژی بود. و در این امر نیز موفق بود.

توجه به ایجاد کتاب‌فروشی‌ها در منطقه‌هایی خاص البت می‌تواند به تحلیل ِ آینده‌نگر و ایجاد حدس و فرضیه‌ای در حدّ امکان کمک کند. دقت در ایجاد کتاب‌فروشی‌هایی هم‌چون چشمه و نی و ثالث در نزدیمکی پل کریم‌خان زند و تاملی در کتاب‌فروشی‌هایی با یک خطّ فکری خاص در این منطقه، امکان تغییری دو باره را در ذهن‌ها شکل می‌دهد. دقت کنید: امکان. اما این امکان می‌تواند با توجه به قرارگیری نمونه‌های دیگر رو به تقویت گذاشته و به فرضیه‌ای قوی‌تر تبدیل شود. نگاه به ایجاد دفتر روزنامه‌ی اعتماد ملی، قرارگرفتن نمادهای مذهبی خاص در این منطقه، تمرکزی که جریان ضدانقلاب جدید در اطراف میدان هفت تیر و میدان ولی‌عصر به دنبال آن بود و نشانه‌های مختلف دیگر.

نگاه به پل کالج نیز این وضعیت را در ذهن ایجاد می‌کند که برخی از کتاب‌فروشی‌ها نیز می‌توانند منطقه‌ی مربوطه را به عنوان بازار کتاب جا بیندازند. منطقه‌ای خاص و خوب که می‌تواند پس از رسیدن پارک دانش‌جو تا خیابان تقاطع پل که در برنامه‌ی شهر تهران است، خاص‌تر هم می‌شود.

همرسانی: